نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: چرا نام ائمه در قران نیامده ؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    چرا نام ائمه در قران نیامده ؟

    چرا نام ائمه در قرآن نيامده

    ابو بصير مى‏گويد: از امام صادق عليه السلام در باره قول خداى عز و جل أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ پرسيدم، فرمود: در باره على بن ابى طالب و حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است (زيرا در آن زمان، همان سه نفر از ائمه حاضر بودند)، به حضرت عرض كردم: مردم مي گويند: چرا نام على و خانواده‏اش در كتاب خداى عز و جل برده نشده؟ فرمود: به آنها بگو: آيه نماز، بر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد و سه ركعتى و چهار ركعتى آن نامبرده نشد تا اينكه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم خود براى مردم بيان كرد و آيه زكات بر آن حضرت نازل شد و نام برده نشد كه زكات از هر چهل درهم يك درهم است تا اينكه خود پيغمبر آن را براى مردم شرح داد و امر به حج نازل شد و به مردم نگفت هفت دور طواف كنيد تا اينكه خود پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم براى آنها توضيح داد و آيه أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ نازل شد و در باره على و حسن و حسين هم نازل شد، پس پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم در باره على عليه السلام فرمود: هر كه من مولي و اولي به امر اويم علي مولي و اولي به امر اوست.1
    يک اشکال



    برخي بر اين گمانند که در يک تقسيم بندي کلي، امور مهم و اساسي را خداوند متعال در قرآن ذکر مي کند و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هم تنها مسئول بيان امور جزئي است. بعد نتيجه مي گيرند که چون نام و لايت علي عليه السلام به روشني در قرآن نيامده است پس اين مطلب چندان اهميت ندارد.


    نقد


    اول اينکه اين سخن و تقسيم بندي موجود درآن کلام مبهمي است که اصولا دليلي بر آن وجود ندارد. و اگر قرآن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را مبين قرآن معرفي مي کند2 اين بدان معني است که حضرت وظيفه دارد تا آنچه در قرآن است را براي مردم شرح داده و تبيين کند؛ نه اينکه تمام مطالب مهم دين در قرآن به روشني آمده است و ماموريت حضرت فقط بيان امور کم اهميت و جزئيست.
    چه استبعادي دارد و يا چه تناقضي پيش مي آيد که بگوييم يکي از راههاي حفظ قرآن از تحريف از بين بردن زمينه هاي تحريف آن است. خداوند حکيم نام علي عليه السلام را در قرآن کريم نبرد تا آنان که به احاديث نبوي رحم نکردند دست تعدي به سوي قرآن دراز نکنند؟

    دوم اگر اين تقسيم بندي و ادعاهاي آنها درست باشد پس چرا اينقدر قرآن با صراحت تمام به احکام جزئي برخي نجاسات مي پردازد؛ اما در آن از متولي دين و رهبر جامعه اسلامي پس از پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم سخني نيست؟ نکند حرمت خوردن گوشت مردار ارزشي به مراتب بالاتر از اداره امور ديني و مديريت جامعه اسلامي پس از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم دارد؟

    از اين رو سخن مذکور و به دنبالش نتيجه حاصل از آن، هردو باطلند و مردود.
    کشف سوم: حفظ قرآن از دستبرد لفظي با از بين بردن زمينه تحريف



    شکي نيست که عده اي از خواص آن روز که بعدها پستهاي مهمي را اشغال کردند سرسختانه با علي عليه السلام دشمن بودند و کينه آن حضرت را در دل مي پروراندند. آنان مترصد فرصتي بودند تا عقده دل بگشايند و نور چشمي پيغمبر و خار چشمان خود را از حيز انتفاء ساقط کنند و چه زود تاريخ ديد آنچه را که نمي بايست رخ مي داد.

    علامه اميني (ره) مي نويسد:

    نبي مکرم اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مطلع بود كسانى هستند كه بر علي عليه السلام رشك مي برند چنانكه در قرآن بدان اشعار شده3 و نيز اشخاصي هستند كه با آن جناب كينه مي ورزند و در دسته اهل نفاق افرادى هستند كه بر مبناى خونهاى جاهليّت دشمنى با او را در دلهاى خود نگاه داشته‏اند و بعد از حضرتش بر مبناى حرص و آز آنها كه فكر سرورى و رياست و افزايش بهره‏هاى مادى در مغز خود مى‏پرورانند حوادث ناگوارى رخ خواهد داد و جنب و جوشهايى بكار خواهد افتاد، و علي عليه السلام هم به حكم حق خواهى و عدالت، آرزوها و اطماع آنها را اجابت نخواهد كرد و آنها را به جهت بى‏تجربگى و بي كفايتى لايق و سزاوار مقامهائي كه چشم طمع بدان دوخته‏اند نخواهد دانست؛ آنها هم بر سر مخالفت و رزمجوئى با او رفته و اوضاع را آشفته خواهند نمود.4

    دليلي نداشت که اينان براي رسيدن به مقاصد شوم خود دست به هر کاري نزنند. از بين بردن هر نقل معتبري که در آن سخن از فضيلت، خلافت و امامت بلا فصل علي عليه السلام رفته باشد حتمي ترين کاري بود که انتظار آن مي رفت.

    چه دليلي داشت که اينان متعرض قرآن نشوند؟ بله؛ قبول داريم که خداوند متعال وعده حفظ قرآن را با صراحت تمام اعلام کرده است؛ اما راه حفظ آن را که نفرمود. کجا دارد که ما از راه غيب دست و زبان هر تحريفگري را قطع مي کنيم تا کسي قرآن ما را کم و کاست نکند و يا چيزي بر آن نيفزايد؟
    در نهايت يقين داريم اگر نام علي عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام با صراحت تمام در قرآن هم مي آمد آنان که غدير به آن روشني را تحريف معنوي کردند و در سقيفه نشستند؛ الفاظ قرآن را هم دستخوش تفسير به رأي خود کرده و از پذيرش ولايت امري آن امامان معصوم عليهم صلوات الله سر باز مي زدند.
    شاهدي بر وجود اين خطر



    شهيد مطهري(ره) مي نويسد: به طور كلى در قرآن آياتى كه در مورد اهل بيت پيغمبر عليهم السلام است و مخصوصا آياتى كه لااقل از نظر ما شيعيان، در مورد اميرالمؤمنين عليه السلام است، يك وضع خاصى دارد و آن اينكه در عين اين كه دلائل و قرائن بر مطلب در خود آيه وجود دارد ولى گويى يك كوششى هست كه اين مطلب در لابلاى مطالب ديگر يا در ضمن مطلب ديگرى گفته شود و از آن گذشته شود.5

    چه استبعادي دارد و يا چه تناقضي پيش مي آيد که بگوييم يکي از راههاي حفظ قرآن از تحريف از بين بردن زمينه هاي تحريف آن است. خداوند حکيم نام علي عليه السلام را در قرآن کريم نبرد تا آنان که به احاديث نبوي رحم نکردند دست تعدي به سوي قرآن دراز نکنند؟

    و در نهايت يقين داريم اگر نام علي عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام با صراحت تمام در قرآن هم مي آمد آنان که غدير به آن روشني را تحريف معنوي کردند و در سقيفه نشستند؛ الفاظ قرآن را هم دستخوش تفسير به رأي خود کرده و از پذيرش ولايت امري آن امامان معصوم عليهم صلوات الله سر باز مي زدند.

    1- الكافي، ج‏1، ص: 286 .
    2- نحل / 44 و 64 .
    3- در قول خداى تعالى: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. ابن مغازلى در« مناقب» و ابن ابى الحديد در جلد 2 شرحش ص 236 و حضرمى شافعى در« الرشفه» ص 27 اشعار نموده‏اند كه: اين آيه درباره على عليه السلام و مختصات علمى او( كه مورد رشك و حسد واقع شد) نازل گرديده است.
    4- الغدير، ج‏2، ص: 343 .
    5- مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏4، ص: 910 .








    /www.shamimm.ir
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكرها 3

    parsa (11-11-2010), ملکوت* گامی تارهایی * (08-11-2010), نرگس منتظر (11-11-2010)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi