دست نوشته های شهید سید احمد پلارک :
* امام صادق (ع) می فرماید: "چنانکه اعضایت را با آب پاک می کنی، قلبت را با نور تقوی و یقین پاک گردان" بعضی وقتها متوجه می شوم که چقدر از قافله عقب ماندم. نه! اصلا توی قافله نیستم. یا بهتر بگویم راهم نمی دهند. جای هر کسی که نیست، لیاقت می خواهد که جزو قافله باشی، چه رسد به اینکه شهید شویم. خدایا! به ما گوشه ای از آن شناختی که شهیدان به تو داشتند ، به فضل و کرمت عطا فرما. خدایا! تو گفتی که دعا کنید، من هم می دانم که لیاقت ندارم، ولی به امید ،به تو وصل شدم، نا امیدم نفرما.
* "ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین" واقعا صبر داشتن و صبور بودن در مقابل مسائل،سخت و مشکل است و برای همین خداوند،اجر عظیمی برایش قرار داده است. وقتی که به شهدا فکر می کنم، آنقدر فشار بهم می آید که نزدیک است دیوانه شوم، می روم سراغ قرآن و یا با خدای خودم خلوت می کنم و یا با دوستانم یاد بچه ها را می کنیم. خدایا!ما را با ناملایمات و فشارها آدم کن، پاکمان کن و ببر و در این راه صبر را به ما عطا بفرما.
* ...و اما شما عزیزان شهید! شما بر بال سپیده کدام ملک نشستید که بی امان و شتابان به سوی معبود شتافتید؟ شما در نماز شبهایتان با خدا چه گفتید که معبود اینگونه زود پذیرفتتان؟ شما خدایتان را با دیده بصیرت چگونه دیدید که عاشقش شدید، عاشقتان شد و به حضور پذیرفتتان؟... پاسخم را بدهید، ترا به خدا بگویید، نگذارید که سئوالهایم بی جواب بماند البته! البته که جوابها روشن است. می دانم چه گفتید، می دانم چه خواندید، چه دیدید، کجا رفتید، در کجا هستید! شما همگی رفتید و ما را "لیاقت" رفتن نبود. عاشق کجا و عاشق نما کجا! یافتن کجا و بافتن کجا!