وحشی بافقی
ای گل تاز ه که بویی ز وفا نیست ترا ** خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا
رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا ***التفاتی به اسیران بلا نیست ترا
ما اسیر غم و اصلا غم مانیست ترا **** با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا
فارغ از عاشق غمناک نمیبایدبود ****جان من اینهمه بی باکنمییابد بود
همچوگل چند به روی همه خندان باشی **** همره غیر به گلگشت گلستان باشی
هر زمان با دگری دست و گریبان باشی ** زان بیندیش که از کرده پشیمان باشی
جمع با جمع نباشند و پریشان باشی ***** یاد حیرانی ما آری و حیران باشی
ما نباشیم که باشد که جفای توکشد ***** به جفا سازد و صد جور برای توکشد