صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: چرا شهید بهشتی را شهید مظلوم می خوانند{یادمان هفت تیرماه شهادت شهید بهشتی و یارانش }

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. چرا شهید بهشتی را شهید مظلوم می خوانند{یادمان هفت تیرماه شهادت شهید بهشتی و یارانش }

    ماشیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت



    در روزهای اول انقلاب اینقدر تبلیغات بر علیه دکتر بهشتی فراوان بود که حتی عده ای معتقد بودند در دندان شکسته دکتر بهشتی میکروفون هست و او را به جاسوس بودن هم متهم کردند . اما روزی که روح شهید بهشتی همراه با یارانش به آسمان پر کشید آه حسرت از نهاد کسانی که این اتهامات را باور کرده بودند و قدر این مرد بهشتی را ندانستند برآمد . آری بهشتی شهید مظلوم بود.

    مخالفت خط نفاق با شهید بهشتی و ایستادگی مظلومانه ایشان در برابر این جریان خطرناک آنقدر ادامه یافت که منافقان ناچار شدند ایشان راکه یکی از اصلی ترین موانع اهداف شوم شان بود،به شهادت برسانند. با شهادت ایشان بود که بسیاری از خط و ربط‌ها و وابستگی ها بیش از پیش برای همگان آشکار گردید و عده ای فریب خورده و غافل که تبلیغات منافقین در آنها اثر کرده بود، به خود آمدند.اما انقلاب اسلامی برای رسوائی منافقان و بدخواهان،بهای سنگینی و هزینه گزافی را متحمل شد که شاید با هیچ چیز جبران شدنی نبود.



    فرازی از پیام حضرت امام خمینی به مناسبت شهادت ایشان چنین است:بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود. گزیده ای از بیانات پیرامون شهدای هفتم تیر: حضرت امام خمینی(ره): -آنقدری که من آنها را می شناسم از ابرار بودند و در راس آنها مرحوم شهید بهشتی است. -ملت ایران در این فاجعه ۷۲ تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. -بهشتی یک ملت بود برای ملت ما. -آنچه من راجع به ایشان متاثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این انقلاب است. -من او را یک فرد متعهد،مجتهد،متدین،علاقمند به ملت، علاقمند به اسلام و بدرد خور برای جامعه خودمان می دانستم. مقام معظم رهبری: -شهید بزرگوار ما مرحوم آیت الله بهشتی، یک شخصیت نمونه و ممتاز در نظام اسلامی بود که در این حادثه از دست ما گرفته شد. -این شهیدان(شهدای هفتم تیر)شهیدان هویت اسلامی نظام و پایمردان راه تحقق حاکمیت دین هستند. - مردم ما در حادثه ی هفتم تیر با جرأت، آگاهی و شجاعت دشمن را رسوا كردند و موجب استحكام هر چه بیشتر پایه های نظام شدند. -ضربه های خصمانه دشمن بر پیکره انقلاب هرچه سنگین تر باشد،جوشش ایمان و صلابت صبر و استقامت در مردم بیشتر خواهد شد. فرازهائی از سخنان شهید مظلوم دکتر بهشتی: -من برای ملت یک توضیح دارم و آن اینست که ما معتقدان سرسخت ولایت فقیه و امامت قاطع رهبر عالیقدرمان هستیم. -پیوند میان رهبری و مردم یک پیوند نیرومند،بر دلها نشسته و از وجدانها نیروگرفته می‌باشدو نظم غیر قابل فهمی برای مغرب زمین بر ایران حاکم است. -کسانی را انتخاب کنید که تشنه قدرت نباشند تشنگان قدرت حق حکومت کردن ندارند. -حزب برای انقلاب است نه انقلاب برای حزب. -وای به روزی که تحصیلکرده های جامعه اعم از روحانی،معمم،دانشگاهی،آموز گار،دبیر،استاد،واعظ،امام جماعت،مرجع تقلید،محقق اسلام‌شناس،نویسنده،گویند ،وای به حال جامعه ای که گروه ممتازش تبدیل بشود به گروه بی درد. - روحانی باید بیان اسلام بكند، تبلیغ اسلام بكند، به مردم خدمت بكند، در متن جامعه بماند، موعظه بكند، با انحرافات مبارزه بكند ولی مطلب به اینجا تمام نمی‌شود، روحانی باید پیشتاز و پیشگام در مبارزات سیاسی گسترده و نیرومند …باشد، تا یك، روحانی تمام عیار باشد. علی وار، حسین گونه، پیامبروار. مگر نه روحانی می‌گوید من جانشین پیامبرم؟ مگر نه اینكه می‌گوید من نایب امام زمان سلام الله علیه هستم ؟ پس چگونه می‌تواند خود را از مسئولیتهای سنگین سیاسی و مبارزاتی بركنار بداند؟ روحانی باید مرد سیاست و مبارزه نیز باشد. - در جامعه ای كه انبیاء(علیهم السلام) می‌سازند، عدل اخلاقی و معنوی از عدل اقتصادی و عدل اجتماعی و سیاسی نمی‌تواند جدا باشد.جمهوری اسلامی‌ما، مادام كه موفق به ایجاد عدل اقتصادی و عدل سیاسی و اجتماعی نشود این بعد از رسالت انبیاء را تحقق نداده است ما باید به سوی عدل اقتصادی و عدل اجتماعی و عدل سیاسی جلو برویم باید به جایی برسیم كه در جامعه، ضعیفی در زیر فشار قویی قرار نگیرد و اگر خدایی نكرده قرار گرفت به سرعت از زیر فشار رهانیده شود. - هیچ تبلیغی برای اسلام به اندازه ساختن یك جامعه كوچك نمونه اسلامی‌، نمی‌تواند نافذ و موثر باشد امروز تبلیغ ما هم، باید در خدمت ساختن جامعه نمونه قرار گیردو جزیی از برنامه سخنرانی مان، فیلم نشان دادنمان، هنر و تئاترمان، نمایشمان و همه چیزمان، بایدابزارهای تبلیغ برای ساختن جامعه نمونه باشند. - سخن گفتن بس است عمل كنیم و تنها سخنی گوییم كه راهگشای عمل باشد.ما نمی‌توانیم با شعار و حتی باشعور پیش برویم. شعار و شعورمان باید با شعار راستین اسلام یعنی به عمل صالح سازنده اسلامی‌ مزین و آراسته باشد، تا بتواند ما را جلو ببرد، این یك حقیقت است، این یك اصل اسلام است.




    وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا



    ملکوت
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض

    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    آیت‌الله خامنه ای نیز در تحلیل گمنامی و مظلومیت شهید بهشتی چنین می فرمایند:







    «هنگامی که شهید بهشتی از آلمان به ایران بازگشتند یکی از چهره های مبارز تحلیل می کرد که آقای بهشتی در حالی به ایران بازگشتند که باید ایشان را می گرفتند و بر این تحلیل هم شک نداشتیم، به دلیل اینکه برخورد آقای بهشتی با مسائل رژیم در آلمان برخوردی بود که وقتی به ایران برمی گشتند رژیم نمی بایست ایشان را به حال خود واگذارد و تحلیل می کرد که معلوم شد که چرا رژیم اقدام به دستگیری آقای بهشتی نکرد زیرا می خواست شخصیت وی را مشوه جلوه دهد زیرا اگر وی را دستگیر می کردند از او یک قهرمان و یک شخصیت مبارز می ساختند و همین طور هم شد زیرا بعد از آن شروع کردند به جوسازی علیه ایشان و این ثابت می کند که جهت گیری های آقای بهشتی در زمینه مسائل روز، در نزد دوستان و دشمنان قابل درک بود و ما به راحتی می فهمیم که آقای بهشتی یک تنه به مبارزه برخاسته و این مسئله را رژیم نیز درک کرده بود و از جهت این با تمام قوا با او به مبارزه برخاسته و سعی در مشوه جلوه دادن چهره وی می کرد که متأسفانه در این راه موفق هم شد و به همین دلیل آقای بهشتی تا شروع مبارزات مردم در نزد عامه شناخته شده نبودند. اینکه می گویم رژیم در این مورد موفق شد یک دلیلش این است که آقای بهشتی بعد از مراجعت از آلمان کسی نبودند که قرار باشد یک گوشه ای در کانون توحید بنشینند و کارهای تحقیقی بکنند. ایشان می بایست به محض ورود به ایران محور روحانیت قرار می گرفتند.»







    مظلومیت شهید بهشتی چه بود؟







    پس از واقعه هفتم تیرماه 1360 که منجر به شهادت آیت الله دکتر بهشتی و 72 نفر از یارانش گردید، حضرت امام (ره) به مظلومیت شهید بهشتی تاکید می نمودند و فرمودند: «آنچه که من راجع به ایشان متاثر هستم، شهادت ایشان در مقابل آن ناچیز است مظلومیت ایشان در این کشور بود...» (8/ 4/ 60)







    برای بسیاری از افراد جامعه از گذشته تا حال این سوال مطرح بوده و هست که «مظلومیت» شهید بهشتی چه بوده است که حضرت امام (ره) شهادتش را در مقابل آن ناچیز می دانسته است؟







    برای دستیابی به پاسخ این سوال باید در عمق ماجراهای آن دوران جستجو نمود و چند محور مهم و کلان از دوران زندگی مبارزاتی، علمی و فعالیت های سیاسی ایشان را بررسی کرد تا به کنه بیان حضرت امام رسید.







    ما در حد پاسخ به این سوال فقط به دو محور کلی اشاره می نمائیم:







    1- تهمت وهابیت از جمله مواردی بود که ساواک و عوامل آن از سال 1349 به بعد در دستور کار خود قرار داده و حتی علما و روحانیون را نیز دچار شک و شبهه و تردید نموده بود که نمونه ای از آن در خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی استاد فلسفه و فرزند بنیانگذار حوزه علمیه قم درج گردیده است:







    «عده ای از علمای درجه اول تهران آمدند منزل ما و گفتند که آقا شما چون روابط و دوستی خیلی دیرینه ای با آقای [امام] خمینی دارید و از شما حرف شنوی دارند، ما خواهش می کنیم از طرف ما فردا بروید با آقای ]امام[ خمینی ملاقات کنید و این پیام را بدهید. گفتم چیه پیامتان؟ گفتند به این که ایشان اصرار دارند که ما در مساجد، در سایر محافل عمومی مردم را تلقین و تحریص بکنیم به شرکت در انتخابات مجلس خبرگان...







    این آقایان یکیش مرحوم آقای میرزامحمدباقر آشتیانی بود، یکیش هم مرحوم آقاسیدمحمدعلی سبط الشیخ بود، آقای احمد شهرستانی بود. چند نفر دیگر بودند...







    گفتند به این که چون که ما شنیدیم و مسلم این است که از جمله کاندیداهای انتخابات خبرگان بهشتی و مفتح هستند ... این دو نفر چون سلیقه شان و اعتقاداتشان خیلی نزدیک به اهل تسنن و سنی هاست، اگر اینها بروند توی مجلس خبرگان حتما آن ماده قانون با متمم قانون اساسی که می گوید مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفری است را از بین می برند چون مسلکشان تسنن است. ما به هیچ وجه حاضر نیستیم که در یک همچنین انتخاباتی که اینها شرکت می کنند شرکت بکنیم. اگر ایشان [امام خمینی] قول می دهند که اینها را از مدار انتخابات بیرون کنند و به جای اینها (یک لیستی داده بودند)اینها را انتخاب کنند که منظور نظر ماست... رفتم به قم. من رفتم به منزل آقای [امام] خمینی در قم... من پیغامشان را رساندم و گفتم اینها از دو نفر از این کاندیداهای شما که در تهران دارید ناراحتند...







    [امام]گفتند کی را می گویید؟ گفتم «بهشتی و مفتح» ایشان[امام] گفتند: «بهشتی اهل این حرفها نیست. گفتم والله آقایان علمای تهران این طور می گویند... دو سه بار حاج سید صدرالدین جزایری (که از علمای تهران بود) را یادم هست ملاقاتشان می کردم در این خلال شنیدم، آقای بهشتی را لعن می کرد یک مرتبه من از ایشان پرسیدم: «آقا چرا این سید را لعن می کنی؟» گفت به خاطر اینکه این آمده رفته توی مسجد حسینیه ارشاد و تبلیغ تسنن می کند. می گوید ما بایستی که به شیخین احترام بکنیم. لعنتشان نکنیم...» واقعیت قضیه این بود هنگامیکه آیت الله شهید بهشتی در سال 1349 به ایران آمد دیگر ساواک به او اجازه بازگشت به آلمان را نداد، او را دستگیر هم نکرد ولی توطئه بزرگی علیه او تدارک دید تا شخصیتش را برای همیشه خرد کند و آن این بود که عوامل ساواک همه جا شایع کردند که بهشتی وهابی است و اهل ولایت نمی باشد، تعدادی از روحانیون غافل نیز آلت دست شدند و به بهانه دفاع از ولایت بهترین چهره مدافع ولایت را آماج تهمت های ناروا قرار دادند و بعد از پیروزی انقلاب تا شهادتش این خط از سوی آمریکایی ها دنبال شد.







    2- پس از پیروزی انقلاب شهید بهشتی توسط گروهک منافقین و هواداران بنی صدر و عناصر لیبرال و جریان وابسته به گروهک های مارکسیستی مورد هجمه قرار گرفت.







    علی رغم شأن و مقام علمی و فقهی او و جایگاه، مقام و مسئولیت های سنگین از قبیل ریاست شورای انقلاب، ریاست دیوان عالی کشور، نائب رئیس خبرگان قانون اساسی و همچنین هدایت و رهبری فکری سیاسی و فرهنگی یاران وفادار به امام و انقلاب، در همه شهرها و محله های مختلف بصورت بسیار عادی و معمولی در جمع مردم حضور می یافت و سخنرانی می نمودند و در بین سخنان و قبل و بعدش مورد هجوم و آماج اهانت ها قرار می گرفت. حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری از یاران دیرینه او که شاهد بسیاری از این صحنه های غم انگیز بود، نمونه های زیادی از آنها را یادآور شده اند که ماجرای زیر یک نمونه از آن می باشد:







    «معمول است که وقتی یک انسان بزرگی وارد شهری می شود، جلوی پای او گوسفندی، گاوی، شتری ذبح می کنند. منافقین در آن شهر یک الاغ آوردند و جلو قدم آقای بهشتی سر بریدند. برای اهانت کردن به این انسان بزرگ الهی، اما او خم به ابرو نیاورد.» «در سفر دیگری در ورامین بود، در مسجد جامع ورامین سخنرانی داشتند منافقین در آن سخنرانی اخلال کردند بهشتی دو جمله می گفت، منافقین شعار مرگ بر بهشتی می دادند و بعد از سخنرانی وقتی سوار ماشین می شد گوجه فرنگی و تخم مرغ گندیده به طرف او پرتاب کردند. به او حمله کردند، به او دشنام دادند. خم به ابرو نیاورد. به بچه های حز ب اللهی مدافع خودش گفت: کاری به آنها نداشته باشید. وقتی رفت تهران، شنید که دادستان انقلاب ورامین این افراد را بازداشت کرده است، تلفن زد، پیگیری کرد به دادستان انقلاب گفت اگر کسی را به جرم اهانت به من بهشتی دستگیر کرده اید فورا آزاد کنید. من راضی نیستم بخاطر من کسی دستگیر شود.»







    بدگویی افراد جاهل و نادان که فریب شایعات و تبلیغات دشمن و رادیوهای بیگانه را خورده و بلندگوی جریانات سیاسی و گروهکی ها شده بودند و تهمت ها و افتراها و دروغ های آنها را باور کرده بودند، کار را به آنجا رساند که همگی هنگام شنیدن خبر شهادت مظلومانه آن انگشت حسرت گزیدند.







    شرح و توضیح پیرامون مظلومیت شهید بهشتی بسیار فراوان است و به نظر می آید با این مختصر و نمونه ها نمی توان حق مظلومیت بهشتی را بیان کرد. او که در یکی از سخنانش رسما اعلام می دارد:







    « ما همانطور که در تمام طول مدت 30 سال تلاشمان هیچگاه کمترین پاداش مالی و مقامی از هیچکس نمی خواسته ایم از حالا به بعد هم نمی خواهیم اما همانطور که در مقابل این مدت در برابر تبلیغات مسموم و یا فشارهای گوناگون رژیم ضعف نشان نداده ایم، در برابر این توطئه های جدید و مدرن هم ضعف نشان نخواهیم داد در آن سالهای زیر شکنجه در کمیته ]مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه[ هیچگاه از خود ضعف نشان ندادیم. اینجا هم ضعف نشان نخواهیم داد. من موضع خود و دوستان روحانی خودمان را صریحا به ملت ایران اعلام می کنم ما در گذشته، امروز و فردا خواستار هیچ پاداش، مقام و قدرتی نیستیم. خدا گواه است که در قلب ما هیچ حب جاه، مقام طلبی وجود ندارد...»







    پایان سخن کلامی از حضرت امام خمینی (ره) در شأن و جایگاه شهید بهشتی است که می فرمایند: «من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدبر، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم.»





    منبع:::http://basirat.ir/fa/news/103901/%DA...AF%D9%86%D8%AF
    امضاء




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    پیام امام خمینی به مناسبت فاجعه هفتم تیرماه


    ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی‏گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. «می‏خواهید با شهادت رساندن عزیزان ما، این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. شما تا توانستید به فرزندان اسلام، چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمت‏های ناجوان‏مردانه حمله کردید که آن‏ها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاده و کوس رسوایی همه‏تان بر سرِ بازارها زده شد، در سوراخ‏ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده‏اید که به خیال خام خود، ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی‏دانید که در واژه شهادت، واژه وحشت نیست»

    شهید بهشتی از دیدگاه امام خمینی

    بهشتی، مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.
    مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود.
    بهشتی، یک ملت بود.
    من بیش‏تر از بیست سال ایشان را می‏شناختم و برخلاف آن چه این بی‏انصاف‏ها در سراسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدیر، علاقه‏مند به ملت، علاقه‏مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می‏دانستم.
    من بیش‏تر از بیست سال است که آقای بهشتی را می‏شناسم و در این مدت، حتی ندیدم یک کلمه ازکسی غیبت کند.
    شهید بهشتی از دیدگاه مقام معظم رهبری

    بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این‏که در دوران زندگی‏اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد.
    شهید بهشتی واقعا یک انسان برجسته‏ای بود در همه ابعاد.

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    خاطرات کوتاه



    بازیش توی والیبال حرف نداشت. به سه زبان عربی، انگلیسی و آلمانی حرف می‌زد و به طلاب، انگلیسی درس می داد. روحانی‌ای که نعلین نمی‌پوشید و به قول خودش با به ظاهر غیرمذهبی‌ها هم سر و کار داشت. حاضر نبود کسی حتی پشت سر دشمنانش هم بد بگوید. او در خیلی از ویژگی‌ها از جمله انتقادپذیری و صبر و تحمل مخالف، کم نظیر بود. کتاب «صد دقیقه تا بهشت» اثر مجید تولایی صد خاطره از بهشتی است که بخش هایی از آن در زیر می آید:



    همه نشسته بودند پای تلویزیون. رئیس جمهور داشت سخنرانی می‌کرد. بد می‌گفت از بهشتی. هر چه دوست داشت گفت. یکی پای تلویزیون متلکی به بنی صدر پراند. بهشتی عصبانی شد، گفت: «حق ندارید این طور حرف بزنید. مسلمان است».
    بنی صدر از سفر داخلی یکراست آمد جلسه. خندید گفت «همه شعار می‌دادند بهشتی، بهشتی، طالقانی رو تو کشتی». بهشتی چیزی نگفت؛ نه در جلسه و نه بعد از آن. می‌گفت «حق نداریم به رئیس جمهور تعرض کنیم».




    همه را قانع کرده بود که مسئله فلسطین، مسئله اسلام است. همه از مخارجشان می‌زدند به فلسطین کمک می‌کردند. انجمن اسلامی اروپا و آمریکا شده بود پایگاه کمک به فلسطین.




    صندوق قرض‌الحسنه درست کرده بودند. 10 ریال از پول ماهیانه می‌رفت تو صندوق. مشکل خیلی‌ها با همین پول‌ها حل شد. می‌خواست جمع انجمن اسلامی بابرکت بشه.



    قبل از انقلاب در فصل زمستانی در خدمت آقای بهشتی به منزلشان رفتیم . هوا سردبود. حین صحبت دریافتیم بخاری ایشان ، که بخاری ایرانی بود اشکالی پیدا کرده و ایشان سعی می کرد اشکال آن را برطرف کند. ایشان وقتی نظر ما را درمورد ضرورت خرید یک بخاری خارجی شنید گفت : اینها که می گویید درست ولی من مقید هستم از بخاری ایرانی استفاده کنم و با همه اشکالاتی که دارد این بخاری را برای استفاده بر بخاری خارجی ترحیح می دهم .




    نیمه شب بود، تاریک بود، پلیس نبود، زمان طاغوت هم بود ، چراغ قرمز اول را رد کرده بود. چراغ قرمز دوم بهشتی گفته بود «اگر از این هم بگذری دیگر نمی‌شود پشت سرت نماز خواند».



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    خاطرات کوتاه




    بهش می‌گفتند انحصارطلب، دیکتاتور، مرفه، پولدار. دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمی‌دهی؟ تا کی سکوت؟ می‌گفت مگر نشنیده‌اید قرآن می‌گوید «ان الله یدافع عن الذین امنوا». یعنی وظیفه من این است که ایمان بیاورم، کار خدا این است که از من دفاع کند. دعا کن من وظیفه خودم را خوب انجام بدهم. خدا کارش را خوب بلد است.




    جلوی دادگستری شعار می‌دادند «مرگ بر بهشتی». بهشتی هم می‌شنید. یکی ازش پرسید «چرا امام ساکت است؟ کاش جواب این توهین‌ها را می‌داد». بهشتی گفت «قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم، ما سپر بلای اوییم، نه او سپر ما».




    همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش. اخم باهنر رو که دید گفت: بچه‌ها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم.




    مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ گفت: همه می‌دونند من توده‌ایم، برای شما بد می‌شود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.






    مرد انگلیسی گفت «شما خیلی غیر واقع بینانه با مسائل برخورد می‌کنید. این طور جلو بروید تحریم می‌شوید». بهشتی گفت «انقلاب ما انقلاب آرمان‌ها است نه تسلیم به واقعیت‌ها. همان نان و پنیر برایمان کافی است».




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    خاطرات کوتاه





    آمدند گفتند «مناظره می‌کنیم؛ فقط هم با بهشتی». 8 نفر بودند.
    آخر جلسه گفته بودند «می‌شود خواهش کنیم پخش نکنید».





    از بهشتی پرسید: روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟
    گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد
    نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه.




    گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است،
    خمینی آزاده است». آشفته شده‌بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است.
    از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید.




    به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخست وزیری می خوره.
    حیف که التقاط و نفاق داره. اگر نداشت مناسب بود. تو بدترین حالت هم انگشت می گذاشت روی نکات مثبت.





    به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی
    ساک خود را به همراهت می‌دهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی».





    داشت تعریف می کرد. 7 نفر رفته بودند مسافرت که به وسیله دو نفر غارت شدند.
    بعد که تعجب همه رو دیدند، گفتند : ما 7 تا بودیم تنها، آنها دو تا بودند همراه.
    بهشتی می گفت: مواظب باشید، می خواهند شما میلیونها باشید تنها، تا با چند همراه غارت تون کنند






    (قبل از شهادت) از دیدار امام برمی‌گشت. رفته بود توی فکر.
    امام خواب دیده بود عبایش سوخته، به بهشتی گفته بود مواظب خودتان باشید.
    می‌گفت از امام پرسیدم چرا؟ جواب داده بود:
    «آقای بهشتی شما عبای من هستید».



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    خاطرات کوتاه





    طلبه جوان هر روز می‌رفت دبیرستان ها، درس انگلیسی می‌داد. پولش هم می‌شد
    مایه امرار معاش. می‌گفت این طوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر می‌فهمم
    و با شجاعت بیشتری می‌تونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی می‌کرد.






    بنی‌صدر که فرار کرد، زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنی‌صدر تخلفی
    نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم.
    بهشتی می‌گفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.





    به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد
    نخست‌وزیری می‌خوره. حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود.
    تو بدترین حالت هم، انگشت می‌گذاشت روی نکات مثبت.





    الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی
    هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا می‌گیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم می‌چسبه!
    بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید؟
    اسلام با صداقت رشد می‌کنه نه دروغ!




    با جدیت می‌گفت: «بهشتی سنیه! “اشهد ان علیا ولی الله” رو نمی‌گه.»
    گفته بود شب بیا پشت سرش نماز بخون تا بفهمی اشتباه می‌کنی. به بهشتی
    هم سپرده بود که فلانی میاد این جمله رو بلند بگو. اذان و اقامه رو گفت،
    ولی خبری از این جمله نشد. به بهشتی اعتراض کرد که هر شب می‌گفتی،
    حالا امشب چرا؟ گفت: «اگه امشب می‌گفتم به خاطر اون آقا بود. ولی من
    که همه وجودم محبت علی(ع) است، چرا باید برای یک نفر بگویم؟»



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    خاطرات کوتاه




    بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست،
    کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد
    که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.




    همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره.
    اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود
    جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش. اخم باهنر رو که دید گفت:
    بچه‌ها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم.





    به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی
    ساک خود را به همراهت می‌دهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»
    قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات…






    مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند».
    همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ گفت: همه می‌دونند
    من توده‌ایم، برای شما بد می‌شود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.




    رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده ‌بودند. جا نبود. بیرون شعار می‌دادند.
    آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقی ها نخورید. گفت:
    این همه راه آمده‌اند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی»
    هم در حضور من بگویند. از همان در اصلی رفت…





    با بی‌ادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت:
    حق نداری راجع به یک مسلمان این طور حرف بزنی.
    هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم.
    گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بی‌ادبی مورد انتقاد قرار بدیم.




    اومده بودند در خانه بهشتی که یک مقام سیاسی خارجی می‌خواهد شما را ببیند.
    گفت: قراره به فرزندم دیکته بگویم. جمعه‌ام متعلق به خانواده است . نرفته بود.




    صبح بود، یه اتوبوس آدم پیاده شدند جلوی خونه بهشتی. یه نگاهی و براندازی کردند
    و دوباره سوار شدند و رفتند. نگو دعوا شده بود، یکی گفته بود خونه بهشتی کاخه.
    یکی دیگه گفته بودند هشت طبقه است. راننده بهشتی‌شناس بود. همه رو آورده
    بود دم خونه گفته بود حالا ببینید و قضاوت کنید.




    راهش پر رهرو باد



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi