برای شهیدان
منزلت افتاد اگر در کوچه تا مهتاب ها
می توان دیدن تو را. چون موج ها در آب ها
عشق، همسویی ندارد با هوس، بیدار باش
رنگ دریا می نماید خفته را، مرداب ها
در کدامین کهکشان مأوا گرفتی، کاین چنین
می خورد برهم نظام رمل و اسطر لاب ها
منزل آن جان قدسی، محبس این خاک نیست
کی نشیندآفتابی در حصار قاب ها؟
عاشقان با حلقه خونین، رقص بسمل می کنند
خون دل می ریزد این جا، ناله ی مضراب ها
موج این دریا فریبت می دهد، ای دل ،حذر
نوح این جا می شود باز بچه ی گرداب ها
بیم ویرانی است از باران گریه،دیده را
خانه ویران می شود آری، پس از سیلاب ها!
حسین اسرافیلی