نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: قیس بن مسهر صیداوی سفیر طاغوت شکن امام حسین

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. قیس بن مسهر صیداوی سفیر طاغوت شکن امام حسین


    بسم الرب شهداء و الصدیقین


    «قیس بن مسهر» فرزند «خالد بن جندب» پسر «منقذ بن عمرو» از قبیله «صیدا» بود که همان بنی اسد می‎باشد . قیس مردی شجاع، شریف و خالص در محبت به اهل‎بیت علیهم السلام بوده است.

    حرکت قیس به سوی امام حسین علیه السلام

    «ابومخنف» گزارش کرده که بعد از مرگ معاویه، شیعیان در منزل «سلیمان بن صرد خزاعی» اجتماع کردند. در نتیجه نامه‎ای برای امام حسین علیه السلام نوشتند و حضرت را برای بیعت دعوت کردند. نامه توسط «عبدالله بن سبع» و «عبدالله بن وال» به امام ارسال شد. دو روزی نگذشت که نامه دیگری به حضرت نوشتند و آن را توسط «قیس بن مسهر صیداوی» و «عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی» ارسال داشتند. دو روز دیگر تحمل کردند و نامه‎های نوشتند و توسط «سعید بن عبدالله» و «هانی بن هانی» به دست امام رساندند. نامه، چنین بود: «به حسین بن علی علیهماالسلام از طرف شیعیان مومن، اما بعد، پس شتاب کن که مردم در انتظار شمایند. رای آنها تنها به شماست، پس عجله کن و السلام.»



    پس از این نامه، امام حسین علیه السلام مسلم بن عقیل را فراخواند و ایشان را به کوفه روانه ساخت. همراه مسلم، «قیس بن مسهر» و «عبدالرحمن ارحبی» را فرستاد. داستان «بطن جنت» را پیش از این در بخش حرکت مسلم به کوفه بیان کرده‎ایم. پس از آن بود که مسلم، قیس را با نامه‎ای که حاکی از وضع خود بود به خدمت امام حسین علیه السلام فرستاد. قیس نامه را به امام و پاسخ آن را به مسلم رسانید و خود همراه او به کوفه رفت.

    ابو مخنف گزارش کرده که وقتی مسلم دید مردم با او در کوفه درباره امام حسین علیه السلام بیعت کردند؛ نامه‎ای را که گویای وضع کوفه و مردم بود به امام حسین علیه السلام نوشت.

    مسلم آن نامه را توسط قیس و یاران او «عابس شاکری» و «شوذب» که غلامش بود به مکه فرستاد تا به خدمت امام برسد. آنان نامه ر ا در مکه به خدمت امام رسانیدند و ملازم امام شدند تا با آن حضرت از مکه به کربلا آمدند.

    ابو مخنف می‎گوید: که وقتی امام به «حاجز» رسید، نامه‎ای به کوفه برای مسلم و شیعیان کوفه نگاشتند و توسط قیس آن را ارسال فرمودند. اما «حصین بن تمیم» قیس را دستگیر کرد. این واقعه پس از شهادت حضرت مسلم بود که عبیدالله سواران سپاه کوفه را منظم کرده بود، به گونه‎ای که بین «خفان» تا «قادسیه» و «قطعنامه» تا «لعلع» را پوشش دهند.


    نامه امام حسین علیه السلام به اهل کوفه


    نامه امام این گونه بود:
    «از حسین بن علی به برادران مومن و مسلمانش، سلام علیکم، پس من شکر خدا می‎گویم، همان معبودی که هیچ خدایی جز او نیست. اما بعد؛ نامه مسلم به من رسید که در آن مرا از حسن نظر شما خبردار ساخته بود و این که همگی بر یاری ما و طلب حق ما اجتماع کرده‎اید. پس از خداوند متعال می‎خواهم که برای ما خوبی بخواند و به شما پاداشی نیکو عنایت فرماید. از مکه روز سه شنبه هشتم ذیحجه - روز ترویه - به سوی شما حرکت کرده‎ام، پس هنگامی که فرستاده‎ام به شما رسید، همگی به او در کارها مراجعه و در این امر تلاش کنید. پس من در همین روزها به سوی شما - ان شاءالله - می‎آیم. سلام و رحمت خدا و برکاتش بر شما باد.»


    شهادت قیس بن مسهر

    در تاریخ آمده وقتی که «حصین»، «قیس» را دستگیر کرد، او را به سوی عبیدالله فرستاد. پس عبیدالله از نامه سراغ گرفت، قیس گفت: «آن را پاره کرده‎ام.» ابن زیاد پرسید: «چرا ؟» قیس گفت: «برای این که ندانی در آن چیست.»
    ابن زیاد گفت: «اگر به من خبر نمی‎دهی، پس بالای منبر برو و آن بسیار دروغگو پسر کذاب را لعنت کن. منظور او امام حسین علیه السلام بود.. پس از آن، قیس بر فراز منبر رفت و گفت: ای مردم، به درستی که حسین بن علی بهترین خلق خداست و او پسر فاطمه دختر رسول خداست و من فرستاده او به سوی شما هستم. البته از او در حاجر جدا شده‎ام، پس او را اجابت کنید. سپس به عبیدالله بن زیاد و پدرش لعنت فرستاد و بر امیرمومنان علیه السلام درود فرستاد. پس از آن، ابن زیاد دستور داد او را به بالای دارالاماره بردند و او را از فراز آنجا به زمین پرتاب کنند. اندام مطهر قیس شکسته شد و جان داد.

    خبر شهادت قیس به امام حسین علیه السلام

    پس از شهادت قیس، عده‎ای آماده پیوستن به امام شدند. طبری گوید: هنگامی که امام حسین علیه السلام به «عذیب الهجانات» رسیده بود و حر مانع راه امام شده بود، چهار نفر به راهبری «طرماح بن عدی طائی» و در همجواری «نافع مرادی» به امام حسین علیه‎السلام ملحق شدند. پس از آن امام حسین علیه السلام از مردم و فرستاده خود پرسید. آنها هم وضع مردم را به اطلاع امام رسانیدند و سپس پرسیدند: منظورتان از فرستاده کیست؟ آن حضرت فرمود: «قیس»، «مجمع عائذی» گزارش داد: حصین او را دستگیر کرد و نزد ابن زیاد فرستاد. ابن زیاد او را امر کرد که شما و پدرتان را لعنت کن. اما او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابن زیاد و پدرش را لعنت کرد، و ما را به یاری شما فراخواند و خبر داد که شما در راه هستید. ابن زیاد پس آن دستور را داد که او را از بالای دارالاماره به پایین پرتاب کنند. اشک در چشمان امام حسین علیه السلام حلقه زد و فرمود: فَمنهم مَن قَضی نَحبَهُ مَن ینتظرُ. پس برخی از آنها جان دادند و بعضی از آنها هنوز در انتظارند، خداوندا، بهشت را برای ما و آنها منزل قرار ده و ما و آنها را مستحق رحمتت فرما، و ما را به آن چه دوست داری، نائل فرما.




    به نقل از سایت: تبیان
    .
    .

    والسلام علی عباد الله الصالحین
    .
    .
    .







    ملکوت



    .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi