نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    فهرست مقالات

    1. انقلاب اسلامى، پاسخى متفاوت به سؤالى مشترك حاتم قادرى
    2. نظريه بسيج منابع و انقلاب اسلامى ايران محمدهادى سمتى
    3. تحليلى تطبيقى از قيام امام حسين و قيام امام خمينى غلام حيدر ابراهيمباى سلامى
    4. انقلاب اسلامى ايران در منظرى تطبيقى (سعيد ارجمند) ترجمه عباس زارع
    5. نظريه تدا اسكاچپول و انقلاب اسلامى ايران ناصر هاديان
    6. حكومت تحصيل دار (تدا اسكاچپول) ترجمه محسن امين زاده
    7. انقلاب اسلامى و اصالت (رابرت دى.لى) ترجمه مهرداد وحدتى دانشمند
    8. تأملى نظرى در مفهوم انقلاب على رجبل و 9. نگاهى به رهيافت هاى مختلف در مطالعه انقلاب اسلامى ايران حميرا مشيرزاده
    10. تأثير انقلاب اسلامى ايران بر نظريات علوم اجتماعى سعيد حجاريان
    11. انقلاب 79 ـ 1977: چالشى بر تئورى اجتماعى جان فوران
    12. نقد و بررسى كتاب «طبقه، سياست و ايدئولوژى در انقلاب ايران» احمد گل محمدى
    13. ايدئولوژى و انقلاب در ايران رضا رضائى
    [13]
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    مقدّمه :ابعاد ناشناخته انقلاب اسلامى ايران(1)

    انقلاب اسلامى ايران يكى از جنبش هاى اجتماعى در مشرق زمين است كه در حد فاصل دوران مدرنيته و پست مدرنيسم به وقوع پيوست. اين جنبش با ويژگى ايدئولوژى و ساختارشكن اش، موجب تحولات بزرگى در گستره انديشه و عمل گرديد و توجه بسيارى از صاحب نظران را به خود جلب كرد. تاكنون آثار قابل ملاحظه اى از نويسندگان داخلى و خارجى بارهيافت ها و تئورى هاى گوناگون، در تبيين علل وقوع انقلاب و ماهيت آن، به رشته تحرير در آمده است. از ميان آثار منتشر شده، مى توان به نويسندگانى هم چون: تدا اسكاچپول و همايون كاتوزيان، بارهيافت اقتصادى و ماروين زونيس و فرخ مشيرى، با رهيافت روان شناختى وحامد الگار، آصف حسينى، عميد زنجانى ومنوچهر محمدى، با رهيافت فرهنگى وآبراهاميان، چارلز تيلى، جرالدگرين، ميثاق پارسا و صادق زيبا كلام، بارهيافت سياسى ومايكل فيشر، نيكى كدى، فرد هاليدى، جان فورن و فريده فرهى، بارهيافت چند علتى، اشاره كرد. با اين همه، هنوز ابعاد ناشناخته اى از اين
    *. در نوشتن اين مقاله، از آثار نام برده شده در اين كتاب و نيز از جزوه درسىِ دكتر تاجيك، تحت عنوان «انقلاب اسلامى و بازتاب آن» و «امنيت ملى و نظام بين المللى» اثر دكتر جليل روشن دل، «سيرى در نظريه هاى انقلاب» اثر دكتر ملكوتيان» و «درآمدى بر ريشه هاى انقلاب اسلامى» به كوشش عبدالوهاب فراتى و«مجله خاورميانه» استفاده شده است.
    [14]
    پديده الهى باقى مانده و آثار موجود توان تبيين و بررسى آن ها را ندارند. انقلاب اسلامى ضمن اين كه ساختار يك نظام كهنه و مستبد شاهنشاهى را ويران كرد عرصه جديدى براى آزمون، تأييد، تعديل و ابطال بسيارى از نظريات و تئورى هاى مرسوم و رايج در علوم اجتماعى بود. در واقع، عدم تطبيق و ناسازگارىِ پاره اى از تئورى هاى انقلاب، بر انقلاب اسلامى، نظريه پردازان بسيارى را دچار مشكل كرد و به تعبير لاكاتوش، آنان را مجبور به رفو كردن و ترميم هاى پى در پى و متعددى نمود. تئورىِ ماركسيسم ارتدوكس، ساختارگرا، كاركردگرا، روان شناسانه، سيستم اقتصاد جهانى و... از جمله نظرياتى بودند كه در تحليل انقلاب ايران با مشكلات جدى روبه رو شدند. از ميان پست مدرن ها، ميشل فوكو، انقلاب اسلامى را مؤيد نظريه خويش در باب چهره چهارم قدرت (Bio Power) دانست. علاوه بر اين، ابعاد وحوزه هاى ديگرى وجود دارد كه انقلاب اسلامى بر آن ها تاثير نهاده است وسوگمندانه آثارمبسوطى در ميان مباحث نظرى انقلاب اسلامى، به چشم نمى خورد. در اين نوشتار تلاش شده تا به برخى از اين ابعاد ـ كه پاره اى از آن ها در اين كتاب آمده است ـ اشاره كنيم. اين ابعاد عبارتند از:
    ـ انقلاب اسلامى و تئورى هاى ماركسيستى
    ـ انقلاب اسلامى و نظريه سيستم اقتصاد جهانى
    ـ انقلاب اسلامى و تئورى هاى دولت
    ـ انقلاب اسلامى و استراتژى مبارزه
    ـ انقلاب اسلامى و تئورى هاى امنيتى و استراتژى
    ـ انقلاب اسلامى و جامعه شناسىِ دين
    ـ انقلاب اسلامى و انديشه هاى پست مدرنيسم
    ـ انقلاب اسلامى و بنيادگرايى
    ـ انقلاب اسلامى و نهضت هاى شيعى معاصر در ايران
    [15]



    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    1) انقلاب اسلامى و تئورى هاى ماركسيستى

    يكى از مهم ترين تئورى هايى كه در بطن روايت مدرنيته به تبيين و تحليل تحولات اجتماعى ـ سياسى، به ويژه انقلاب ها مى پرداخت، ماركسيسم است. بى ترديد، پيش از انقطاعى كه با ظهور گرايش هاى فرا ماركسيستى به وجود آمد، ماركسيسم ارتدوكس تلاش مى كرد تا با تكيه بر ماترياليسم ديالكتيكى و ديالكتيك تاريخى، همه تحولات اجتماعى ـ سياسىِ جوامع بشرى را تبيين نمايد. در واقع، ايدئولوژى مذكور ادعا مى كرد كه تنها با توسل به آن مى توان آزادى و رهايىِ انسان ها را درك نمود و به يك جامعه بى طبقه دست يافت.
    ماركسيسم ارتدوكس، همانند مدرنيته، در تحليل پديده ها به نوعى جوهرگرايى معتقد بود و همه تحولات را برخاسته از يك ماهيت و يك علت، به نام اقتصاد مى دانست. در اين نگرش، روابط توليد، ابزار توليد و شيوه توليد، هويت اصلى و زيرساخت تحولات به حساب مى آمد و ساير حوزه هاى بشرى به عنوان ساخت هاى رويين و فرعى قلمداد مى گرديد. در ميان پديده هاى اجتماعى ـ سياسى، انقلاب نيز با تمام اجزا و عناصرش (شكل، گستردگى، پيام، اهداف، خاستگاه رهبران، استراتژى و تاكتيك) ماهيتى كاملا اقتصادى به خود مى گرفت و در هيچ قالب و الگوى ديگرى نمى گنجيد و اين اقتصاد بود كه سمت و سوى انقلاب را مشخص مى كرد و بدان هويت مى بخشيد.
    در اين گفتمان، همه جوامع بشرى، طى يك فرآيندتاريخى، دوران هاى كمون اوليه، فئوداليته و سرمايه دارى را پشت سر مى گذارند و در نهايت، با پيشتازىِ طبقه پرولتارياى صنعتى به مرحله سوسياليسم مى رسند.
    انقلاب اسلامى ايران، كه در حد فاصل دوره مدرنيته و پست مدرنيسم به وقوع پيوست، در رهيافت بسيارى از نويسندگان و گروه هاى سياسى، در گفتمان ماركسيسم مى گنجيد. از ميان متفكران خارجى، مايكل فيشر، ريچارد كاتم، بخاش
    [16]و نيكى كدى، و از جمع مبارزان سياسىِ دوره پهلوى، گروه هاى چپ ايرانى، هم چون حزب توده و سازمان مجاهدين خلق ايران، اقتصاد را عامل سرنگونىِ رژيم پهلوى مى دانستند. با اين تفاوت كه پاره اى از نويسندگان خارجى، اقتصاد را در ارتباط با مسائل ديگرى مطرح مى كردند، اما چپ هاى ايرانى، آن را مطلق مى پنداشتند.
    با اين همه، ماهيت دينى انقلاب ايران، انديشه ماركسيسم ارتدوكس را زير سئوال برد و با رديه اى كه بر آن ـ نوشت، موجب نسبيت و تجديد نظر جدى در آن گرديد; زيرا انقلابى در ايران به وقوع پيوست كه:
    اولا اين كشور داراى مناسبات اقتصاد سرمايه دارى نبود ; ثانياً طبقه اى به نام بورژوا و پرولتارياى صنعتى نداشت ; ثالثاً انقلاب ايران از ماهيتى اقتصادى برخوردار نبود و هر كس با هر عقيده و منفعتى در آن شركت جسته بود;و رابعاً ايدئولوژى و فرهنگ شيعى، به رهبرى روحانيت، در شكل گيرىِ آن، نقش مهمى داشت.
    ناكام ماندن و بن بست تئورىِ ماركسيسم ارتدوكس در تحليل پديده هاى اجتماعى ـ سياسى، به ويژه انقلاب اسلامى ايران، موجب گشت تا طرفداران چپ (داخلى و خارجى) با رهيافت هاى جديدى به مطالعه اين پديده شگرفت بپردازند. ماركسيسم فلسفى، ماركسيسم ساختارگرا و فراماركسيسم، از جمله گرايش هاى عمده اى بودند كه از اين دوران به بعد، كوشيدند تا انقلاب در ايران را با نگرشى نو تحليل كنند.
    در گرايش اول، عده اى تلاش كردند تا با استفاده از بحث هاى گرامشى، به عنصر ايدئولوژى (در مفهوم هژمونى آن) در بررسى انقلاب اسلامى توجه كنند. در واقع، پتانسيل انقلابىِ شيعه، با خلع سلاح مفاهيم و هويت هاى ديگران، هويت جديدى
    [17]



    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    به وجود آورد و همه هويت هاى متمايز را به هم وصل كرد و بدين گونه، نهضت را به پيروزى رسانيد.
    در ماركسيم ساختارگرا، كه يكى از رايج ترين ديدگاه ها در عرصه جامعه شناسىِ انقلاب است، عقيده بر اين بود كه اين ساخت است كه پتانسيل علّى دارد و مى تواند علت تغيير و تحولات اجتماعى قرار گيرد. البته اين ساخت، انحصارى در اقتصاد ندارد و مى تواند هويتى سياسى يا فرهنگى به خود گيرد. از ميان نوشته هايى كه در اين باره وجود دارد، اثر خانم تدا اسكاچپول در خور توجه است. او در كتاب «دولت ها و انقلاب هاى اجتماعى» ((1)States and Social Revolutions) كه در سال 1979 ميلادى به چاپ رسيد، ضمن فرق گذاشتن بين انقلاب سياسى و انقلاب اجتماعى، معتقد بود كه يك انقلاب سياسى با تغيير حكومت، بدون تغيير در ساختارهاى اجتماعى است. در اين انقلاب، منازعات طبقاتى و دهقانى نقشى ندارند; اما يك انقلاب اجتماعى، عبارت است از انتقال سريع و اساسى دولت و ساختارهاى طبقاتىِ يك جامعه كه اغتشاشات طبقاتى، از پايين جامعه همراهى و در بخشى حمل مى شود. به علاوه، چنين انقلابى در مجموعه منحصر به فردى از شرايط اجتماعى ـ ساختارى و بين المللى صورت مى پذيرد.و ى هم چنين با رد ارادى بودن وقوع انقلاب، تفسير انقلاب اجتماعى را تنها مبتنى بر عوامل ساختارى و از پيش تعيين شده مى دانست.
    در زمانى كه اسكاچپول مدعى بود كه انقلاب ها به راه نمى افتند، بلكه مى آيند، انقلاب اسلامى ايران ثابت كرد كه انقلابى است كه به صورت منسجم و برخاسته از عوامل غير ساختارى به راه افتاده است و در الگوى تحليلىِ او نمى گنجد; چرا كه:
    اولا فقدان عنصر روستايى در ائتلاف انقلابى ايران چالشى عليه او وافرادى هم چون برينگتون مور، چفرى پيگ و ولف شد ; *. ترجمه اين كتاب اخيراً از سوى انتشارات سروش منتشر شده است.
    [18]
    ثانياً فرهنگ و ايدئولوژىِ شيعه در اين انقلاب ثابت كرد كه نقشى فراتر از توجه ناچيز نظريه پردازان ساختار گرا دارد;و ثالثاً رژيم محمدرضا پهلوى از سوى قدرت هاى سرمايه دارىِ جهانى، آن قدر تحت فشارهاى غير قابل تحمل نبود كه مجبور به آغاز سريع فرآيند نوسازى باشد. ارتش ايران نيز در هيچ فعاليت مهم نظامى درگير نبود و بنابراين، تجربه اى از يك شكست نظامى نداشت.
    بدين ترتيب، انقلاب اسلامى ايران آشكارا وى را به سوى تفكرى مجدد، در مفاهيم اساسى انقلاب اجتماعى، و بررسىِ عنصر ايدئولوژى، در كنار عناصر دولتى و طبقاتى سوق داد. اسكاچپول در مقاله «دولت تحصيلدار و اسلام شيعه در انقلاب ايران»، كه آن را در سال 1982 ميلادى منتشر نمود، اعتراف كرد كه درك وى از نقش ممكن نظام هاى عقيدتى و مفاهيم فرهنگى، در شكل دادن به كنش هاى سياسى، تعميق يافته و اين امر به دليل نقش رهبرى و ايدئولوژى در انقلاب ايران بوده است. نقش روحانيون در بسيج منابع كليدى، چون مساجد، شبكه گسترده روحانيان، تاريخ و ايدئولوژىِ شيعه و غيره، و هم چنين نقش امام خمينى(رحمه الله) در انقلاب ايران به عنوان نيروى متحد كننده جماعت متفرق با علايق متفاوت، به قدرى واضح است كه هيچ كس نمى تواند از آن سرباز زند يا آن را كوچك شمارد. امام خمينى با داشتن سابقه انقلابى و مبارزاتى و برخوردار بودن از رفيع ترين جايگاه مذهبى (مرجعيت) و شهرت گسترده، توانست خشم و نارضايتىِ يك جامعه چند دسته اى را به سوى يك هدف واحد متمركز كند.
    اين مقاله، از يك سو حاكى از مشكلات موجود در تصميم الگوى ساختارىِ اسكاچپول به انقلاب اسلامى است; اما از سوى ديگر، نشان مى دهد كه او به چارچوب تحليلىِ اصلىِ خود وفادار مانده است. وى مى نويسد:
    «انقلاب ايران را نيز بايد از ديدگاهى كلان نگر و ساختارى بر اساس تاريخ درك
    [19]

    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    كرد، ديدگاهى كه به روابط متقابل ميان دولت، جامعه و سياست سازمان يافته در ايران مى پردازد و ايران را در بستر سياسى و اقتصادىِ متحولِ بين المللى قرار مى دهد.»

    با وجود اين، او نمى تواند اهميت عقايد و نظام هاى فرهنگى را در ايجاد كنش انقلابى ناديده بگيرد.

    على رغم تجديد نظرهايى كه در نظريه ساختار گرايان به وجود آمد وافرادى هم چون اسكاچپول نيز به آن تن دادند، اما هم چنان تحفظ بر رابطه زير بنا و رو بنا و رابطه على و طولى باقى ماند و به مسائل غيراقتصادى نيز نقش جانبى داده شد. اين مسأله، خود موجب روى آوردن برخى از ماركسيستها به گرايش فراماركسيستى گرديد. در اين نظريه، رابطه طولى و على به هم ريخت و با زير سؤال رفتن دولت و طبقه پيشتاز، حتى انقلاب، بحث از ايده هاى مختلف، هويت هاى متمايز و گروه هاى متفاوت با ارزش هاى مختلف و نيز هم زيستىِ مسالمت آميز آن ها در كنار هم به ميان آمد.

    2) انقلاب اسلامى و نظريه سيستم اقتصاد جهانى

    يكى ديگر از گروه هايى كه از انقلاب اسلامىِ ايران تاثير پذيرفتند، نظريه پردازان اقتصاد جهانى بودند. اين گروه از ادامه دهندگان راه مكتب وابستگى و تئوريسين هاى امريكاى لاتين محسوب مى شوند، افرادى هم چون: احمد اعجاز، حمزه علوى و فوران، از اين گروهند. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، در ديدگاه اين افراد، عناصرى هم چون: فرهنگ، ايدئولوژى، رهبرى و دين، اهميت بيشترى پيدا كرد.

    3) انقلاب اسلامى و تئورى هاى دولت

    پس از پيروزىِ انقلاب اسلامى ايران، ساختارى از قدرت استقرار يافت كه از يك سو در درازاى تاريخ اسلام، از پيشينه اى برخوردار نبود و از سوى ديگر با اشكال ديگر دولت اسلامى، در قالب خلافت و سلطنت، تفاوت ماهوى داشت. ورود تئورى ولايت فقيه به جمع نظريه هاى دولت و عرضه مباحث جديدى در قلمرو فلسفه سياسى، توجه بسيارى از متفكران و انديشمندان را به خود جلب كرد. تا قبل از انقلاب اسلامى، در نظام هاى مختلف سياسى غرب، ماركسيسم و ليبراليسم بودند كه به تعريف اخلاق، عدالت و عرفان مى پرداختند و براى آن ها حد و ثغورى معين مى كردند، در حالى كه انقلاب اسلامى، معادله مذكور را بر عكس نمود و ثابت كرد كه اين عدالت و اخلاق است كه سياست را ديكته مى كنند و بدان مفهوم مى بخشند. در واقع، اين انقلاب، گفتمان سياسىِ جديدى در سطح جهان به نمايش گذاشت و نشان داد كه راه ديگرى براى ورود به حوزه قدرت و سياست وجود دارد. به تعبير پست مدرنيست ها، انقلاب ايران، به دسنتر كردن تئورى ها (تمركز زدائى) پرداخت و با زير سؤال بردن تئورى هاى حاكم بر جهان، آن ها را از مركزيت و محوريت انداخت.

    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    4) انقلاب اسلامى و استراتژى مبارزه

    پاره اى از نويسندگان خارجى، كه درباره انقلاب ها پژوهش هاى تكنيكى و ابزارى انجام مى دهند نيز به شيوه مبارزه انقلابيون در نهضت اسلامى ايران توجه كرده اند. نحوه بسيج توده اى، سازماندهى تظاهرات در شهرها، ارتباط ميان عناصر انقلابى، تأمين كمك هاى مالى و هم چنين نحوه برخورد رژيم شاه در برابر تاكتيك ها و شيوه مبارزاتىِ انقلابى ها، همه از امورى است كه در اين تحقيقات مورد توجه قرار گرفته اند. كتابى با نام «انقلاب بزرگ و رسانه هاى كوچك»، نوشته خانم «سربرنى محمدى» از اين نمونه آثار است. در اين اثر، استفاده نيروهاى انقلابى از امكانات ناچيزى هم چون: نوار كاست، اعلاميه و شعارهاى ديوارى، در مقابله با رژيمى كه تمامى وسايل تبليغاتى و ارتباطى را در دست دارد مورد بحث قرار گرفته است.
    پيش از آغاز نهضت اسلامى در ايران، مشى مبارزاتىِ گروه هاى سياسى، بيشتر از ماركسيسم نشأت مى گرفت و انقلابيون ايرانى نيز با بهره گيرى و كپى بردارى از استراتژى هاى مبارزاتىِ متعددى، هم چون: استراتژيهاى مبارزاتى متعددى همچون: استراتژى كوه (فيدل كاسترو)، استراتژى دهكده (مائو)، استراتژىِ اتحاديه كارگرى (لنين) و استراتژىِ جنگل (چه گوارا) به مبارزه مى پرداختند. حزب توده، كه اولين حزب متشكل و سازمان يافته بود، از خط مشى كمونيست ها الگو مى گرفت و سازمان مجاهدين خلق ايران نيز خط مشى مبارزاتىِ خود را مديون آن ها مى دانست; در حالى كه امام خمينى(رحمه الله)از سال 42 به بعد، بدون اين كه حزب يا سازمانى داشته باشد، تكيه بر حزب را به تكيه بر بسيج توده ها تبديل كرد و با به وجود آوردن يك رابطه ولايى، كه در فرهنگ شيعى در قالب مرجعيت تبلور مى يافت، آحاد ملت ايران را عليه وضع موجود شوراند. به عقيده امام، اين گونه از مبارزه، در بطن اسلام ريشه دارد و همه آحاد مردم، از امت اسلامى و از اعضاى حزب شيعه به حساب مى آيند و براى رسيدن به يك هدف مى جنگند. اين استراتژى، كه به غلط به «خمينيسم» شهرت يافته، در واقع، چيزى جز يك استراتژى برخاسته از اسلام نيست.
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    5) انقلاب اسلامى و تئورى هاى امنيتى و استراتژى

    اگر استراتژى را نتيجه و برآمده از عواملى چون منافع ملى، اهداف ملى، امنيت ملى، قدرت ملى، ارزش هاى ملى و... بدانيم، انقلاب اسلامى توانست در تمامى اين مفاهيم و دلالت ها، مدلول هاى جديدى، متفاوت از گذشته ارايه نمايد; مثلا براى امنيت ملى تعريف هاى گوناگونى آورده اند. برخى از نويسندگان، امنيت را به معناى نبودن تهديد نظامى گرفته اند. برخى بر محافظت از كشور در برابر حمله نظامى يا اقدامات واژگون سازى از خارج تاكيد مى كنند و پاره اى نيز امنيت ملى را توانايى كشور در دفع تهديدهاى خارجى عليه حيات سياسى يا منافع ملى مى دانند. همه تعاريف بالا، در مفهوم كلاسيك آن، در گفتمان نظامى جاى مى گيرند و جملگى، تنها بر بُعد نظامىِ امنيت ملى تأكيد مىورزند. هر چند امروزه عصر سراسر تنش سال هاى پيش از جنگ جهانى دوم، به پايان رسيده و صلح و ثبات جهانى در كنار استقلال اقتصادى، جزئى از امنيت ملى به حساب مى آيد، با اين همه، امنيت ملى توجهى به حوزه هاى فرهنگى وايدئولوژيكى ننموده است. انقلاب اسلامى با طرح «امنيت آرمانى» واژه امنيت ملى را در ابعاد ياد شده محصور نكرد و هنجارها و ارزش هاى خود را بر پيكره امنيت ملى اضافه نمود. اين نگرش، ديدگاه تازه اى در مباحث مذكور بود كه سابقه اى قبل از اين نداشت.

    6) انقلاب اسلامى و جامعه شناسى دين

    مهم ترين عرصه اى كه در جامعه شناسىِ دين، از انقلاب اسلامى متأثر شده، بحث عرفى شدن است كه دوركيم و ماكس وبر به آن پرداخته اند. از نظر اين دو تن، جوامع در سير عقلانى شدن، عناصر اسطوره اى و رمز آلود را به حاشيه مى رانند و بدين ترتيب، رفته رفته، موجب حذف آن ها مى گردند تا عقلانيت ابزارى به جاى آن بنشيند. به تعبير اينان، عنصر قدسى جاى خود را به عقل گرايى مى دهد و به سخن وبر پروسه، افسون زدايى از جهان، فرآيندى ناگزير براى همه جوامع است. با پيدايش انقلاب اسلامى، اين انديشه دستخوش دگرگونى شد; چرا كه اين انقلاب، بازگشتى به عنصر قدسى بود. پس جوامع، تنها در مسير سكولار شدن گام نمى گذارند، بلكه حتى آنان كه به تعبيرى در آغاز، سكولار بوده اند، در وهله اى ديگر به امر قدسى باز مى گردند. در واقع، انقلاب اسلامى با طرح حكومت دينى توانست امور قدسىِ خود را به روز در آورد و جدايى دين از سياست را، كه در مكتب سكولاريزم، تفارق آن ها مفروض دانسته شده بود، به آشتى كشاند.

    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    7) انقلاب اسلامى و انديشه هاى پست مدرنيسم

    انقلاب اسلامىِ ايران در دوره اى به وقوع پيوست كه جريان پست مدرنيسم، در ربع آخر قرن بيستم، وارد مرحله جدى تر شده بود، غالب بحث هاى پست مدرن، در دهه هفتاد، به حوزه ادبيات و هنر اختصاص يافته بود و مباحث سياسى را كمتر در بر مى گرفت. انقلاب اسلامى ايران با آن ويژگىِ ايدئولوژيك و ساختارشكن اش، مورد توجه افرادى هم چون: ميشل فوكو، دريدا، ادوارد سعيد، رابرت يانگ و لويتار قرار گرفت و توجه آن ها را بيش از گذشته به مباحث سياسى، بانگرش پست مدرنيستى، جلب كرد. از اين رو، انقلاب اسلامىِ ايران به عقيده بسيارى از انديشمندان غرب، انقلابى است پست مدرنيستى، و در روايت مدرنيته جاى نمى گيرد; چرا كه:

    اولا اين انقلاب بر اساس انگيزه ها و انگيخته هاى گوناگونى شكل گرفت و اجازه نداد يك متاتئورى به توضيح آن بپردازد; به بيان ديگر، تئورى ها و رهيافت هاى مختلفى مى طلبد تا قابليت توضيح يابد.

    ثانياً انقلاب اسلامى، مؤيد نظريه ميشل فوكو (يكى از نظريه پردازان پست مدرن) درباره چهره چهارم قدرت گرديد، قدرتى كه از زير مى جوشد و پخش مى گردد و به قول دريدا در قالب پوستر، عكس و شعار هم تجلى مى يابد. به نظر فوكو، همگان قدرت را عنصرى مى دانند كه از بالا اعمال مى شود، در حالى كه قدرت، پديده اى است كه از پايين به بالا اعمال مى گردد و در همه عوامل اجتماعى، منتشر است و به موقع، خود را نشان مى دهد. از نظر او، محمدرضا شاه تمامىِ قدرت هاى معارض داخلى را حذف كرده بود، قدرت هاى بين المللى نيز براى او خطرى به حساب نمى آمدند; اما در مدتى كوتاه قدرت مردم انباشته شده و بسيج مى شود. اين قدرت بسيج شده، كه در تك تك عناصر اجتماعى پخش شده بود، به اهرمى مبدل گرديد كه توانست بنياد رژيم مقتدر پهلوى را براندازد. به عقيده او، روشن فكران يا احزاب سياسى هيچ نقشى در اين ماجرا نداشتند، بلكه خود توده ها روشن فكران را به دنبال خويش كشيدند و نقش پيشتاز را ايفا كردند.

    ثالثاً انقلاب اسلامى تبلور و تجلىِ هويت هاى كدر است; يعنى يك هويت مشخص و خالصى را نمى توان در جريان اين انقلاب شناسايى كرد. هويت هايى كه انقلاب اسلامى را شكل دادند، رنگارنگ و متنوع بودند. علاوه بر اين، هويت خاص يا طبقه ويژه اى پيشتاز آن نبود، روحانيون نيز تنها از يك طبقه بر نخاسته بودند و به همه طبقات اجتماعى ايران تعلق داشتند.را بعاً انقلاب اسلامى نشان داد على رغم به سر آمدن مذهب در گفتمان مدرنيته، مذهب مى تواند در اداره جامعه ايفاى نقش كند و در كنار سياست، به وحدت رسد.

    خامساً انقلاب اسلامى، در استراتژى خود، به دنبال اين بود كه غرب را از مركزيت بيرون كند (همانند پست مدرن ها كه مى خواهند همه سنترهاى سياسى را از جهان بزدانيد.) و در برابر آن گفتمانى ترسيم كند كه رنگ و بوى يك ملت را داشته باشد. علاوه بر اين، انقلاب ايران با نفى اين مطلب كه غرب، تنها الگوى توسعه يافتگى است، به ارايه راهكارهاى جديدى پرداخت كه در مدل هاى ماركسيسم و ليبراليسم جاى نمى گرفت.

    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    8) انقلاب اسلامى و بنياد گرايى

    پيروزىِ انقلاب اسلامى در ايران موجب گسترش بحث هاى جدى تر در مطالعات بنيادگرايى در غرب شده است. طرح «بررسىِ بنيادگرايى» از 1366 از سوى فرهنگستان فنون وادبيات آمريكا(American Acadamey Of Arts Lettersan) به اجرا در آمد. بودجه سه ميليون دلارىِ آن را نيز، بنياد كارتر تأمين مى كند. تأكيد اين طرح بر شناخت و مقايسه بنياد گرايى هاى مختلف دينى در دوران معاصر است. در حال حاضر سه هزار نفر از مليت هاى مختلف در اين طرح همكارى مى كنند كه 220 نفر از آنان استاد و محقق دانشگاه هايى چون هاوارد، كلمبيا وپرينستون هستند. حاصل مطالعات اين گروه، تاكنون شناخت چهارده نوع بنيادگرايىِ مختلف مذهبى است كه در چهار جلد كتاب به صورت دائرة المعارف بررسى شده است. در جلد اول، عناصر مشترك ميان بنيادگرايان; در جلد دوم، چگونگىِ پيدايش پديده بنيادگرايى و در جلد سوم و چهارم، رابطه حكومت و بنيادگرايى مورد توجه قرار گرفته است. هدف از اين طرح، كمك به ارتقاى سطح آگاهىِ سياستمداران و محققان آمريكايى به نقش مذهب در جهان است.

    بحث در اين باره كه فاندامنتاليزم شيعى از چه ويژگى هايى برخوردار است، آيا نوستالژيك است يا واقع گرا، آيا سنتى است يا روبه آينده دارد، و اصولا انقلاب دينى چيست و جنبش هاى داراى ايدئولوژى مذهبى از چه ويژگى هايى برخوردارند، اگر انقلاب ايران يك انقلاب بنيادگرا است چه شباهتى با پست مدرنيسم دارد كه اساساً بازگشت به ريشه ها را نفى مى كند، از جمله مباحثى است كه در اين زمينه مطرح مى شود.

    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي

    9) انقلاب اسلامى و نهضت هاى شيعى معاصر در ايران

    نهضت تنباكو، انقلاب مشروطه، جنبش ملى شدن صنعت نفت، قيام 15 خرداد و سرانجام انقلاب اسلامى، مجموعه پنج حركت بارز سياسى ـ اجتماعىِ تاريخ معاصر ايران هستند كه هر يك به نوبه خود تأثيرات مهمى در انديشه و عمل جامعه سياسى ايران نهاده اند. از نظر انگيزه هاى اجتماعى و سياسى تفاوت هاى اساسى بين اين پنج حركت وجود دارد.

    حركت اول، جنبشى عليه سلطه خارجى بود; ولى در ممنوعيت واگذارىِ امتياز به يك شركت بريتانيايى، محدود مى شد.

    حركت دوم، تلاش ايرانيان، در عصر حاضر، جهت ايجاد حكومتى مردمى و مشروطه را نمودار ساخت.

    حركت سوم، مجدداً مبارزه عليه سلطه انگلستان بود; لكن حيطه وسيع ترى نسبت به اولى داشت.

    حركت چهارم، تلاش علما در برابر آثار منفىِ انقلاب سفيد شاه را به نمايش گذارد.و در نهايت، انقلاب اسلامى تكرار وقايع چهار دوره پيش بود. با اين همه، در نوع خود يك حادثه استثنايى بود كه به لحاظ ماهيت، اهداف وآرمان هايش با حركت هاى گذشته اين مرز و بوم تفاوت هاى بنيادى داشت. هر چند انقلاب مشروطه، در ميان حركت هاى فوق، توانست از حوزه اقتدار شاهان مستبد ايرانى بكاهد و بدين گونه، گفتمان جديدى در انديشه سياسىِ ايرانيان فراهم آورد، ولى در عين حال، متعرض اصل سلطنت نگرديد و همانند گذشته، آن را مناسبت ترين نوع حاكميت قلمداد نمود. در حالى كه در انقلاب اسلامى، مخالفت چنين رژيمى با نظام سياسى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) در مدينه و كوفه از يك سو، و قرابت و همگونىِ آن با شيوه حكومتى امويان از سوى ديگر، مفروض دانسته شد و لزوم سرنگونىِ آن از اهداف اوليه و اساسىِ رهبرىِ انقلاب قرار گرفت.

    به بيان ديگر، انقلاب اسلامى راهكار پيشنهادىِ نهضت مشروطه و تمام كسانى كه در اين گفتمان تنفس مى كشيدند را كافى نمى دانست و معتقد بود مبارزه سياسى عليه رژيم مقتدر و خود كامه پهلوى، در سايه چنين گفتمانى به شكست خواهد انجاميد.

    تذكر: هدف از تهيه اين كتاب، كشاندن «انقلاب اسلامى» به حوزه مطالعات نظرى و روش مند و دورى گزيدن از توصيفات صرف است. اميد مى رود اين اثر مورد توجه علاقه مندان به ويژه، دانشجويان عزيز قرار گيرد. در آخر بر خود لازم مى دانم از كليه اساتيد و سروران عزيز، به ويژه جناب حجت الاسلام والمسلمين عليرضا امينى و جناب آقاى جواد رفيعى تقدير وتشكر نمايم.

    عبدالوهاب فراتى

    بهار77




    امضاء

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi