نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: عاقبت دشمني با امام حسين عليه السلام در دنيا

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,900
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    توجه عاقبت دشمني با امام حسين عليه السلام در دنيا





    عاقبت دشمني با امام حسين (ع)‌ در اين دنيا




    عبد بطّاط خبرنگار و عكاس جنگي عراقي داستان غم انگيز عاقبت شوم سرتيپ عراقي كه عزاداران امام حسين(ع) را در حسينيه آبادان به توپ بست، را منتشر كرد.

    به گزارش"خدمت"؛ ويژه نامه دفاع مقدس همشهري نوشت: عبد بطّاط خبرنگار و عكاس جنگي عراقي بوده است كه در سال‌هاي جنگ به همراه يگان‌هاي ارتش عراق به عكاسي مي‌پرداخته است.

    او در سال 1994 با سرتيپ فوزي السعد در بغداد ملاقاتي داشته است كه مطالب زير حاصل آن ديدار است.

    سرتيب فوزي السعد فرمانده توپخانه مستقر در السيبه بود. او مسئول به توپ بستن حسينيه آبادان در شب عاشورا است. وقتي دستور آتش‌ توپخانه از بغداد آمد، سرتيب احمد علوان سرپيچي كرد. او همان روز با يك جيپ به عقبه منتقل شد و به زندان افتاد.

    پس از او سرتيپ فوزي السعد فرماندهي توپخانه را به عهده گرفت. خبر اين بود كه هنگام نماز مغرب بخش اعظمي از نيروهاي ايراني براي اقامه نماز مغرب و عزاداري در شب عاشورا در حسينيه اجتماع خواهند كرد.
    آبادان در محاصره عراقي‌ها بود.

    عبد گفت: من آنجا بودم. بعد از خلع سرتيب احمد علوان كسي جرأت سرپيچي نداشت. همه مي‌دانستند كه به توپ بستن حسينيه آن هم هنگام اقامه نماز كاري غير انساني و غير شرعي است. با اين حال سرتيب جانشين دستور آتش را صادر كرد و حسينيه دقيقاً در هنگام نماز مغرب و در شب عاشوراي سال 1981 (1360)به توپ بسته شد.

    خبري كه نيروهاي نفوذي عراق دادند حاكي از آن بود كه گلوله‌باران توپخانه باعث شهادت و زخمي شدن بيش از 200 نفر در آن شب شد.

    عبد گفت: سالها از جنگ گذشت. مي‌خواستم بدانم سرتيب فوزي كجاست و چه مي‌كند. آدرس او را در بغداد و در منطقه‌اي فقيرنشين در حومه شهر پيدا كردم و به سراغش رفتم.

    شنيده بودم كه او بيمار است. وقتي او را ديدم باور كردني نبود. دو پاي او قطع شده بود و دست راستش از كتف كنده شده بود. انگار دست راستش را همراه با بخشي از سينه‌ تراشيده بودند. مرا كه ديد زار زار مثل بچه گريه كرد. مي‌خواستم از او بپرسم آن حادثه در شب عاشورا را يادت هست.

    اما او خودش بلافاصله قبل از هر سؤالي گفت: آن شب را يادت هست؟ 13 سال است با اين وضع تاوان يك دستور و به توپ بستن حسينيه را مي‌دهم. عبد گفت: برايم عجيب بود كه او در فقر كاملي به سر مي‌برد.





    ویرایش توسط مدير محتوايي : 01-06-2013 در ساعت 14:34
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 4

    parsa (10-12-2010), مدير اجرايي (18-06-2012), حسنعلی ابراهیمی سعید (21-09-2018), خادمه زینب کبری(س) (04-12-2010)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi