1. دگرگوني زندان بانان
صالح بن وصيف از کساني است که مسئوليت حفاظت و مراقبت از امام حسن عسکري عليه السلام را عهده دار بود. او بدترين کارها را نسبت به آن امام همام روا داشته و بدترين افراد را براي آزار و اذيّت آن حضرت به کار گماشته و چه رنجها و آزارها که بر آن امام وارد نساخت! در همين راستا آوردهاند که:
روزي جمعي از درباريان عبّاسي، نزد وي آمده و درباره نتايج شکنجه هاي روحي و جسمي امام حسن عسکري عليه السلام به گفت و گو نشستند. وقتي دانستند که حربه هايشان در مورد حضرت کارساز نبوده، خطاب به صالح بن وصيف گفتند:
ـ بر حسن بن علي سخت گرفته، او را در تنگناي شديدتري قرار بده!
صالح که بارها امام را آزموده و براي عذاب آن حضرت، از انواع و اقسام شکنجه هاي روحي و جسمي بهره برده بود؛ به خشم آمد و با عصبانيت گفت:
ـ ميگوييد چه کنم؟ دو نفر از شرورترين افراد را به عنوان نگهبانان مخصوص، نزد او فرستادم؛ متأسّفانه آنها چنان تحت تأثير رفتار و کردار او قرار گرفتند که اينک، پيوسته به عبادت، نماز و روزه اشتغال دارند. اگر باور نداريد، منتظر بمانيد و از زبان خودشان بشنويد.
آنگاه دستور داد تا آن دو نفر را حاضر کنند. وقتي آمدند، درباريان عبّاسي از آنان پرسيدند:
ـ واي بر شما! کارتان با اين مرد (امام حسن عسکري عليه السلام) به کجا کشيد؟
آنها با اينکه لبه تيغ ستم را به جان خويش احساس مينمودند، زبان از حقيقت فرونبسته، حقيقت را چنين بازگو کردند:
ـ چه ميگوييد در مورد مردي که روزها روزه ميگيرد و شبها تا پايان شب، مشغول عبادت و مناجات است؟ او به غير از عبادت، به چيزي اشتغال ندارد و به هيچ عنوان با ما هم سخن نميشود. هرگاه چهره او را ميديديم، از هيبتش به لرزه ميافتاديم و آن چنان تحوّل و دگرگوني در جسم و جانمان ايجاد ميشد که گذشته خويش را کاملاً فراموش ميکرديم و گويا مالک جان خويش نبوده و هيچ اراده و قدرتي از خود نداريم.
درباريان عبّاسي با شنيدن سخنان ندامت انگيز شروران اردوگاه، لب فروبستند و با سرافکندگي، مجلس را ترک نمودند.1
2. علي بن جرين
او نيز از ديگر زندان باناني است که مدّتها وظيفه شکنجه و نگهباني از امام حسن عسکري عليه السلام را به عهده داشت. هرچندگاهي، فرعون عبّاسي او را نزد خود فرا ميخواند و از حالات امام حسن عسکري عليه السلام پرس و جو ميکرد. او نيز متناسب با پرسش هاي خليفه پاسخ ميداد.
طولي نکشيد که علي بن جرين نيز تحت تأثير عبادات و سجدههاي آن بنده خائف خدا قرار گرفت و دل سنگياش متحوّل و دگرگون شد. به همين جهت در بيشتر گزارش هاي خود، از بيان حقيقت دم فرو نبسته است. او در حضور معتمّد عبّاسي، چنين به مقام والاي امام عسکري عليه السلام اعتراف کرده است:
ـ انّه يَصُومُ النّهارَ وَ يُصَلِّي اللَّيلَ؛ همانا او همواره روزها، روزه دار است و شبها را با نماز و عبادت سپري ميکند.2*
...اتَّقُوا اللّه و کُونُوا زَيْناً وَ لا تَکُونُوا شَيْناً؛ (شما شيعيان) پرهيزکار باشيد و از عذاب الهي بترسيد و زينت ما باشيد نه مايه ننگ ما