نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: داستان حضرت موسى (ع) و قوم یهود در قرآن

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض داستان حضرت موسى (ع) و قوم یهود در قرآن

    تفسیر سوره طه (2)
    كتاب: ترجمه المیزان، ج 14، ص 225

    نویسنده: علامه طباطبایى

    قال فمن ربكما یموسى (49) قال ربنا الذى أعطى كل شى‏ء خلقه ثم هدى (50) قال فما بال القرون الأولى (51) قال علمها عند ربى فى كتب لا یضل ربى و لا ینسى (52) الذى جعل لكم الأرض مهدا و سلك لكم فیها سبلا و أنزل من السماء ماء فأخرجنا به أزوجا من نبات شتى (53) كلوا و ارعوا أنعمكم إن فى ذلك لایت لأولى النهى (54) منها خلقنكم و فیها نعیدكم و منها نخرجكم تارة أخرى (55) و لقد أرینه ءایتنا كلها فكذب و أبى (56) قال أ جئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك یموسى (57) فلنأتینك بسحر مثله فاجعل بیننا و بینك موعدا لا نخلفه نحن و لا أنت مكانا سوى (58) قال موعدكم یوم الزینة و أن یحشر الناس ضحى (59) فتولى فرعون فجمع كیده ثم أتى (60) قال لهم موسى ویلكم لا تفتروا على الله كذبا فیسحتكم بعذاب و قد خاب من افترى (61) فتنزعوا أمرهم بینهم و أسروا النجوى (62) قالوا إن هذن لسحرن یریدان أن یخرجاكم من أرضكم بسحرهما و یذهبا بطریقتكم المثلى (63) فأجمعوا كیدكم ثم ائتوا صفا و قد أفلح الیوم من استعلى (64) قالوا یموسى إما أن تلقى و إما أن نكون أول من ألقى (65) قال بل ألقوا فإذا حبالهم و عصیهم یخیل إلیه من سحرهم أنها تسعى (66) فأوجس فى نفسه خیفة موسى (67) قلنا لا تخف إنك أنت الأعلى (68) و ألق ما فى یمینك تلقف ما صنعوا إنما صنعوا كید سحر و لا یفلح الساحر حیث أتى (69) فألقى السحرة سجدا قالوا ءامنا برب هرون و موسى (70) قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم إنه لكبیركم الذى علمكم السحر فلأقطعن أیدیكم و أرجلكم من خلف و لأصلبنكم فى جذوع النخل و لتعلمن أینا أشد عذابا و أبقى (71) قالوا لن نؤثرك على ما جاءنا من البینت و الذى فطرنا فاقض ما أنت قاض إنما تقضى هذه الحیوة الدنیا (72) إنا ءامنا بربنا لیغفر لنا خطینا و ما أكرهتنا علیه من السحر و الله خیر و أبقى (73) إنه من یأت ربه مجرما فإن له جهنم لا یموت فیها و لا یحیى (74) و من یأته مؤمنا قد عمل الصلحت فأولئك لهم الدرجت العلى (75) جنت عدن تجرى من تحتها الأنهر خلدین فیها و ذلك جزاء من تزكى (76) و لقد أوحینا إلى موسى أن أسر بعبادى فاضرب لهم طریقا فى البحر یبسا لا تخف دركا و لا تخشى (77) فأتبعهم فرعون بجنوده فغشیهم من الیم ما غشیهم (78) و أضل فرعون قومه و ما هدى (79)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : داستان حضرت موسى (ع) و قوم یهود در قرآن

    ترجمه آیات

    (فرعون) گفت: اى موسى؟ پروردگار شما كیست؟ (49) .
    گفت: پروردگار ما همان است كه خلقت هر چیزى را به آن داد و سپس هدایتش كرد (50) .
    گفت: پس حال نسلهاى گذشته چیست؟ (51) .
    گفت: علم آن نزد پروردگار من در كتابى است كه پروردگارم نه خطا مى‏كند و نه فراموش (52) .
    همان كه زمین را براى شما گهواره‏اى كرد و برایتان در آن راهها كشید و از آسمان آبى فرود آورد و با آن انواع مختلف گیاه پدید آوردیم (53) .
    بخورید و حیوانات خود را بچرانید كه در آن براى اهل خرد، عبرتها است (54) .
    ما شما را از زمین آفریدیم و بدان بازتان مى‏گردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان مى‏كشیم (55) .
    ما همه آیات خویش را به فرعون نشان دادیم ولى او تكذیب كرد و سر باز زد (56) .
    گفت: اى موسى آیا سوى ما آمده‏اى تا با جادوى خویش از سرزمینمان بیرونمان كنى؟ ! (57) .
    ما نیز جادویى مانند آن براى تو خواهیم آورد، میان ما و خودت در مكانى معین وعده‏گاهى بگذار كه از آن تخلف نكنیم (58) .
    گفت: وعده‏گاه شما روز عید باشد كه (مشروط بر اینكه) مردم نیمروز مجتمع شوند (59) .
    فرعون رفت و نیرنگ خویش را فراهم كرد و باز آمد (60) .
    موسى به آنها گفت: واى بر شما به خدا دروغ مبندید كه شما را به عذابى هلاك كند و هر كه دروغ سازد نومید شود (61) .
    آنها میان خودشان در كارشان مناقشه كردند و رازها آهسته گفتند (62) .
    گفتند: اینان دو جادوگرند كه مى‏خواهند با جادوى خویش شما را از سرزمینتان بیرون كنند و آئین خوب شما را از میان ببرند (63) .
    پس نیرنگتان را فراهم كنید، آنگاه صف بسته بیایید كه در آن روز هر كه برتر شود رستگار مى‏گردد (64) .
    گفتند: اى موسى آیا تو مى‏افكنى یا ما اول كس باشیم كه بیفكنیم؟ (65) .
    گفت: شما بیفكنید و آن وقت در اثر جادوى آنان به نظر او رسید كه ریسمان‏ها و عصاهایشان راه مى‏روند (66) .
    و موسى در ضمیر خود به ترس افتاد (67) .
    گفتیم مترس كه تو خود برترى (68) .
    آنچه به دست راست دارى بیفكن تا آنچه را ساخته‏اند ببلعد، فقط نیرنگ جادویى است كه ساخته‏اند و جادوگر هر جا باشد رستگار نمى‏شود (69) .
    جادوگران سجده‏كنان خاكسار شدند، و گفتند: به خداى هارون و موسى ایمان آوردیم (70) .
    (فرعون) گفت: چرا پیش از آنكه اجازه‏تان دهیم به او ایمان آوردید.پس وى بزرگ شما است كه جادو تعلیمتان داده پس به یقین دست‏ها و پاهایتان را به عكس یكدیگر مى‏برم و بر تنه‏هاى نخل آویزانتان مى‏كنم تا بدانید عذاب كدام یك از ما سخت‏تر و پایدارتر است (71) .
    گفتند: هرگز تو را بر این معجزه‏ها كه سوى ما آمده ترجیح نمى‏دهیم، هر چه مى‏كنى بكن فقط به زندگى این دنیاى ما لطمه مى‏زنى (72) .
    ما به پروردگارمان ایمان آورده‏ایم كه گناهانمان را با این جادوگرى كه با زور بدان وادارمان كردى بیامرزد كه خدا بهتر و پاینده‏تر است (73) .
    و هر كه گنه‏كار به پیشگاه پروردگار خویش رود جهنمى مى‏شود كه در آنجا نه مى‏میرد و نه زندگى دارد (74) .
    هر كه مؤمن به پیشگاه او رود و كار شایسته كرده باشد آنان مرتبت‏هاى بلند دارند (75) .
    بهشت‏هاى جاوید كه در آن جویها روان است و جاودانه در آنند، این پاداش كسى است كه پاك خوئى كرده باشد (76) .
    و به موسى وحى كردیم: بندگان مرا شبانه حركت ده و بیرون ببر و براى آن در دریا راهى خشك بجوى و از گرفتن (دشمنان) نه بیم كن و نه بترس (77) .
    فرعون با سپاهیانش از پى ایشان شدند، و از فرو گرفتن دریا به فرعونیان همان رسید كه رسید (78) .
    فرعون قوم خویش را گمراه كرد و هدایت نكرد (79) .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : داستان حضرت موسى (ع) و قوم یهود در قرآن

    بیان آیات

    این آیات فصل دیگرى از داستان موسى (ع) است، كه در آن رفتن موسى و هارون نزد فرعون و تبلیغ رسالتشان مبنى بر نجات بنى اسرائیل را بیان مى‏كند، البته جزئیات جریان را هم خاطر نشان كرده، از آن جمله مساله معجزه آوردن و مقابله با ساحران و ظهور و غلبه حق بر سحر ساحران و ایمان آوردن ساحران و اشاره‏اى اجمالى به بیرون بردن بنى اسرائیل و شكافته شدن آب دریا و تعقیب كردن فرعون و لشگریانش او (موسى) و بنى اسرائیل را سر انجام غرق شدن فرعون، مى‏باشد.
    "قال فمن ربكما یا موسى"
    این جمله حكایت گفتگوى فرعون و موسى است كه حكایت مى‏كند فرعون به آن دو گفت: پروردگار شما كیست؟ ولى كلام موسى را كه به فرعون چه بوده حكایت نكرده، چون احتیاجى به حكایت آن نبوده، زیرا از آیات قبل كه خداى تعالى آن دو بزرگوار را مامور كرد كه نزد فرعون شده، او را بدین توحید دعوت كنند، و از او بخواهند بنى اسرائیل را به ایشان بسپارد، معلوم بود كه آن دو به فرعون چه گفته‏اند، كه او در پاسخ گفته پروردگار شما كیست؟ و حتى از این جواب فرعون هم معلوم مى‏شود كه كلام آن دو چه بوده است.
    و نیز معلوم مى‏شود كه موسى و هارون یكدیگر را شریك در دعوت معرفى كرده‏اند، لیكن موسى اصل در دعوت و قیام آن است و هارون وزیر و یاور او است، و لذا فرعون خطاب را تنها متوجه موسى نموده، و از او مى‏پرسد پروردگار شما (موسى و هارون) كیست؟ .
    مطلب دیگرى كه از این گفتگو بدست مى‏آید این است كه در هنگام تلقى وحى مامور شدند بگویند : "انا رسولا ربك فارسل معنا بنى اسرائیل و لا تعذبهم قد جئناك بایة من ربك"كلمه "پروردگارت "دو مرتبه تكرار شد، با اینكه فرعون براى خود معتقد به پروردگارى نبود، بلكه خود را پروردگار مردم (حتى موسى و هارون) مى‏دانست، و به حكایت قرآن مى‏گفت: "انا ربكم الاعلى" (1) ، و نیز گفته: "لئن اتخذت الها غیرى لاجعلنك من المسجونین" (2) .
    بنا بر این اگر در پاسخ آن دو گفت: "پروردگار شما كیست؟ "در حقیقت خواسته است از ربوبیت خداى سبحان براى خود تغافل كند و خود را به این راه بزند كه من كلمه "پروردگارت"را نشنیدم لذا مى‏پرسد پروردگارى كه شما رسول او هستید كیست؟ .
    یكى از اصول قطعى و مسلم نزد امم بت‏پرست این است كه آفریدگار تمامى عالم حقیقتى است كه بزرگتر از آن است كه با مقیاسى اندازه‏گیرى و تحدید شود و عظیم‏تر از آن است كه عقل و یا وهم كسى به او احاطه یابد و محال است كسى با عبادت خود متوجه او شده، و با قربانیش به او تقرب جوید، پس او را نباید اله و رب خود گرفت، بلكه واجب آن است كه در عبادت متوجه بعضى از مقربین درگاهش شد و براى آن واسطه قربانى كرد، تا او آدمى را به خدا نزدیك نموده، در درگاهش شفاعت كند، و این واسطه‏ها همان آلهه و اربابند، و خداى سبحان نه اله است و نه رب، بلكه او اله آلهه و رب ارباب است، پس اینكه كسى بگوید: براى من ربى است، لابد مقصودش یكى از آلهه غیر خدا است، و نمى‏تواند مقصودش خداى سبحان باشد، و در محاوره وثنى‏ها و گفتگوهاشان همین معنا مقصود است.
    پس اینكه فرعون پرسید"پروردگار شما كیست؟ "نخواست وجود خداى سبحان را كه آفریدگار همه عالم است انكار كند، و نیز این سؤال وى انكار اینكه خود او الهى دارد نیست، چون در قرآن كریم در سوره اعراف، آیه 127 مضمونى است كه مى‏رساند خود فرعون نیز آلهه‏اى داشته و آن این است كه: "درباریانش مى‏گویند آیا موسى را به حال خود وا مى‏گذارى كه مقام تو و آلهه‏ات را به هیچ بگیرد؟ ".
    بلكه منظور او این بوده كه بفهمد اله موسى و فرعون كیست؟ آیا غیر فرعون اله و ربى دارند؟ و این همان معنایى است كه گفتیم از تغافل فرعون از دعوت آن دو به خداى سبحان در اولین بار دعوتشان استفاده مى‏شد، پس فرعون چنین فرض كرده (و لو فرض شخص متجاهل) كه موسى و برادرش او را به سوى بعضى آلهه غیر خدا كه معمول در آن روز بوده مى‏خوانند، لذا مى‏پرسد آن اله و رب كیست؟
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi