اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِك
به نام خدا و با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه دوستان
ایام عزاداری و سوگواری آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام را خدمت همگی تسلیت عرض می کنم و امیدوارم خداوند متعال به همه ما توفیق معرفت بیشتر نسبت به مقام اهل بیت علیهم السلام و گفتار و کردارشان عنایت بگرداند.
خدمت همه سروران گرامی عرض شود که به امید خدا و توفیق از جانب او، در این تاپیک به احکام عزاداری و مسائل مرتبط به آن پرداخته خواهد شد.
سعی خواهد شد پاسخ به سوالات بر اساس نظرات فقهای مشهور معاصر باشد تا برای مقلدین آن گرامیان مورد استفاده قرار بگیرد. ولی اگر احیانا به مسائلی برخوردید یا سوالی بود که در مطالب مطرح شده ذکر نشده بود، بفرمایید تا بعد از بررسی و تحقیق خدمتتان عرض شود.
قبل از آغاز بحث ذکر چند نکته خالی از لطف نبوده و بلکه لازم و ضروریست:
نکته 1): بزرگان دین فرموده اند: هیچ یک از افعال و حرکات و سکنات ما بدون یکی از احکام خمسه (منظور احکام پنج گانه یا همان واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح» است) نیست.
یعنی اگر کسی کتابی می خواند، تلفنی می زند، حتی پیامکی به دوستانش رد و بدل می کند، بسته به نیت او که این مطالعه و تماس یا پیام به چه هدفی هست، آیا به نیت افزایش علم و آگاهی، صله رحم و یا شاد کردن مشروع دل یک مومن است، یا خدا ناکرده اهداف ناپسند، اینها همه تحت یکی از احکام پنج گانه که اشاره شد قرار می گیرد.
لذا گاهی حتی یک پیامک زدن به دوست می تواند واجب یا مستحب و یا حرام و مکروه باشد.
این مطلب از آن جهت عرض شد که شاید برای کسی این سوال پیش بیاید: مگر عزاداری هم احکام دارد؟ مگر عزاداری جزء مسائل تکلیفیست که مشمول احکام شرعی شود؟
با توضیحات بالا مشخص شد که لازم نیست هر کاری جزء مسائل تکلیفی باشد تا مشمول احکام خاص آن شود. بلکه همه اعمال و افعال ما با توجه به نیت و نوع انجام آن عمل تحت یکی از احکام پنج گانه قرار می گیرد.
به عبارت دیگر:
تمام اعمال و رفتار انسانها، چه فردی و چه اجتماعی، مشمول حکمی از احکام شرعی می باشد و تمام موضوعاتی که به گونه ای با رفتار انسان ارتباط پیدا می کند، در فقه اسلامی دارای قانون و مقرراتی است.
لذا عزاداری سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و امامان معصوم علیهم السلام نیز همچون سایر اعمال انسان دارای احکامی است که به امید خداوند متعال و توجه و عنایات اهل بیت علیهم السلام، در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.
نکته 2): خیلی از کارها در شرائط عادی حکم شخصی خودشان را دارند، اما همین که در شرائط خاصی قرار گرفته و عنوان جدیدی پیدا کنند، حکمی جدید و یا به اصطلاح فقهی «حکم ثانوی» برایشان ایجاد می شود.
مثلا دروغ گفتن به خودی خود حرام است اما اگر نجات جان انسانی یا حفظ آبروی بی گناهی و یا آشتی دادن دو مومن در گرو دروغ گفتن است، همین دروغ حرام، تبدیل به مستحب یا واجب می شود و حکم ثانوی جایگزین حکم اصلی اش می گردد.
و یا غیبت کردن جزء گناهان کبیره هست ولی در مواردی استثناء شده و مستحب و بلکه گاهی واجب می شود. (موارد جواز غیبت را در این لینک ببینید.)
البته باید به این نکته بسیار مهم هم توجه داشت که تشخیص نوع احکام ثانوی و میزان اهمیت آن ها در مقدم شدن یا نشدن بر احکام اولیه، مربوط به فقها و اهل فن آن موضوع هست.
عین همه علوم که مسائل تخصصی آن و بحث پیرامون آنها، در حوزه متخصصین آن فن و علم بحث می شود و آنها هستند که در آن مورد با هم تبادل نظر و رای و مشورت کرده و اظهار نظر می کنند.
-------------------
ادامه دارد...
.