صفحه 3 از 23 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 230

موضوع: ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه - دهه دوم ) ۞۩۞

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 11) ۞۩۞



    کربلا ای عاشقان چشم انتظار زینب است
    راههای شام و غربت شرمسار زینب است

    تا قیامت آسمانیها عزادار حسین
    رودها تفسیر اشک بی‏شمار زینب است

    نهضت سرخ حسینی گرچه در یک روز بود
    همت ابلاغ بر تاریخ کار زینب است

    ای علمها سر فرود آرید بهر احترام
    رایت عباس اینک بی‏قرار زینب است

    این محرّمها که پی‏درپی شکوفا می‏شود
    حکمتش تا صبح محشر یادگار زینب است

    نهضت سرخ حسینی گرچه در یک روز بود
    همت ابلاغ بر تاریخ کار زینب است

    اسداللّه‏ خدّامی

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 11) ۞۩۞









    اي آب فرات از کجا مي آيي ؟


    ناصاف ولي چه باصفا ميايي

    خود را نرساندي به لب خشک حسين (ع)

    ديگر زچه رو به کربلا ميائي ؟

    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟



  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    284
    نوشته
    13,859
    تشکر
    35,205
    مورد تشکر
    35,978 در 11,463
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 11) ۞۩۞


    حركت كاروان اسرا به شام


    یزید بن معاویه (لعنة الله علیهما)، به عبیدالله بن زیاد دستور داد كه سر مطهر فرزند علی(علیه السلام) را با سرهاى جوانان و یاران آن جناب كه در ركاب آن حضرت شهید شده بودند با كالاها و زنان اهل بیت و عیالات آن حضرت را روانه شام نماید.
    در تاریخ آمده بعد از آن كه ابن زیاد یك روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای كربلا را در كوچه‌ها و محله‌های كوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد(1) ابن زیاد سرهای شهدای كربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود.
    ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین(علیه السلام)، اسراء را در 15 محرم با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارك امام سجاد(علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بی‌جهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران كفار، دیار به دیار با ذلت و انكسار طوری كه مردم به تماشاى آنها مى‌آمدند، به شام آورد.(2)
    منابع و اسناد مدتی را كه اسرا از كوفه به شام در حركت بودند را ذكر نكردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارك از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر می‌كردند.
    جریان راهب مسیحی

    حاملان سرهای شهدا در اولین منزل جهت استراحت بار انداختند، با سر مقدس به بازی و تفریح مشغول شدند و مقداری از شب را به عیش و نوش گذراندند، به ناگاه دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین این شعر را با خون نوشت:
    اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ
    آیا گروهی كه امام حسین(علیه السلام) را كشتند در روز قیامت امید شفاعت جدش را دارند؟
    حاملان سرها بسیار ترسیدند، برخی از آنها برخاستند تا آن دست و قلم را بگیرند كه ناگهان ناپدید گشت، وقتی برگشتند دوباره آن دست با جوهر خون آشكار شد و این شعر را نوشت:
    فَلا وَ الله لَیْسَ لَهُم شَفیع وَ هُمْ یَومَ القیامَة فی الْعَذاب
    بخدا سوگند شفاعت كننده‌ای برای آنها نخواهد بود و آنها روز قیامت در عذاب خواهند بود
    دوباره عده‌ای خواستند آن دست را بگیرند كه باز ناپدید شد، برای بار سوم كه برگشتند آن دست با همان شرایط این شعر را نوشت:
    وَ قَد قتلُو الحُسینَ بحكم جَور وَ خالف خَلفَهُم حكم الكِتاب
    امام حسین (علیه السلام) را از روی ظلم و ستم شهید كردند و با این كارشان مخالف قرآن عمل نمودند.
    حاملان سر، از غذا خوردن پشیمان شدند و با ترس بسیار آن شب را نخوابیدند، در نیمه شب صدایی به گوش راهب دیر رسید كه در آنجا زندگی می كرد. راهب خوب گوش داد: ذكر تسبیح الهی را شنید. راهب برخاست و سر خود را از پنجره بیرون كرد متوجه شد از نیزه‌ای كه كنار دیوار دیر گذاشته‌اند نوری عظیم به سوی آسمان افراشته شده و فرشتگان از آسمان گروه گروه فرود می‌آیند و می‌گویند:
    السلام علیك یابن رسول الله ... السلام علیك یا ابا عبدالله.
    راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما كیست؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر كیست؟ گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) كه در سرزمین عراق خروج كرد و ابن زیاد او را كشت. راهب گفت: نامش چیست؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب(علیه السلام).
    باز پرسید: نام مادرش چیست؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله).
    راهب با تعجب پرسید: همان محمدی كه پیغمبر خودتان است؟
    خولی گفت: آری. راهب فریاد می‌زد كه هلاكت برای شما باد به خاطر كاری كه كردید. از آنها خواهش كرد سر مبارك حسین(علیه السلام) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمی‌توانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است؟
    خولی پاسخ داد: ده هزار درهم. راهب گفت كه من ده هزار درهم به تو می‌دهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد.
    راهب سر مطهر را به مشك خوشبو نمود و آن را روی سجاده‌اش گذاشت و تمام شب را گریه كرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض كرد: ای سر من، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت می‌دهم كه معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و گواهی می‌دهم كه من غلام و بنده تو هستم و عرض كرد:
    ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است كه در كربلا نبودم و جان خود را فدای تو نكردم. ای اباعبدالله، هنگامی كه جدت را دیدار می‌كنی گواهی ده كه من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله ... صبح سر را به آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتكار اهل بیت كرد.
    ابن هشام می‌گوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیك دمشق رسیدند به یكدیگر گفتند بیائید این درهم‌ها را میان خود تقسیم كنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، كیسه‌های درهم را باز كردند و دیدند سفال شده است. بر روی آن نوشته شده است "فلا حسبن الله غافلا عما یعلم الظالمون" (سوره ابراهیم، آیه 42)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمكاران انجام می‌دهند غافل است. بر روی دیگری نوشته بود گو سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون"؛ و به زودی ستمكاران بدانند چه سرانجامی دارند.
    حاملان سر، سفال‌ها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، حذر الدنیا والاخرة.(3)
    تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نكرده است كه حاملان سرها چند منزل، استراحت كردند و چه بر آنها گذشت؟ ابن شهر آشوب می‌گوید یكی از كرامات امام زیارتگاه‌هایی است كه از سر ایشان به جای مانده است؛ در كربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مكان‌ها می‌باشد. (یعنی این كه وجود سر مقدس امام در این مكان‌ها ، زیارتگاه‌های معروف دارد، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل روند شخصی را به نزد حاكم شهر موصل فرستاند كه توشه و آذوقه برای آنها فراهم كند و شهر را آذین كنند، اهل موصل گفتند هر چه می‌خواهید برای شما فراهم می‌كنیم ولی از آنها درخواست كردند كه به شهر نیایند، بیرون شهر منزل كنند و از همانجا بروند، آنها در یك فرسخی شهر منزل كردند و سر شریف را روی سنگی نهاند، از آن سر مقدس قطره خونی بر آن سنگ چكید و مانند چشمه‌ای از آن خون می‌جوشید.)
    مردم هنگام محرم اطراف آن جمع می‌شدند و مراسم عزاداری بر پا می‌كردند و این مراسم تا زمان عبدالملك بن مروان حكم به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آنجا به جای دیگری ببرند لذا اثر آن محو شد البته در جای سنگ گنبدی ساختند.
    حاملان سر نزدیك هر شهری از كربلا (از كوفه تا دمشق) می‌رسیدند جرأت نداشتند كه وارد شوند، می‌ترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش كنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه می‌رفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را می‌فرستاند و می‌گفتند این سر یك خارجی است.

    امضاء





    خیلی ازیـــــــــــــخ کردن های ما ازســـــــــــــرما نیســـــــــــــت…
    لحـــــــــــــن بعضــــــــــــــیها
    زمســــــــــــتونیــــــ ـــــه …
    ----------------------------------------------------------------

    به یکدیگر دروغ نگوییم......

    آدم است ....

    باور می کند،

    دل میبندد....



  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    284
    نوشته
    13,859
    تشکر
    35,205
    مورد تشکر
    35,978 در 11,463
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 11) ۞۩۞



    بی احترامی به سر امام حسین علیه السلام

    "ابن لهیعه" و غیر او روایت كرده‌اند: در بیت الله الحرام طواف مى‌كردم ناگاه مردى را دیدم كه گفت: خداوندا! مرا بیامرز؛ اگر چه گمان ندارم كه بیامرزى! من به او گفتم :
    اى بنده خدا! از خداى تعالى بپرهیز و چنین سخنان باطل نگو؛ زیرا اگر گناهانت به اندازه قطرات باران یا برگ درختان باشد و تو استغفار نمایى، خداى عزوجل گناهانت را مى‌بخشد كه غفور و رحیم است .
    آن مرد گفت: به نزد من بیا تا قصه خویش را به تو حكایت نمایم .من به نزدش رفتم و گفت :
    بدان كه من با چهل و نه نفر دیگر همراه سر نازنین حضرت امام حسین (علیه السلام) به شام رفتیم و برنامه ما این بود كه چون شب مى‌شد آن سر مبارك را در میان تابوت مى‌گذاردیم و بر دور آن تابوت جمع مى‌شدیم و به شرابخوارى مى‌پرداختیم .
    شبى همراهان من به عادت شب‌هاى پیش به شرب خمر مشغول شدند و مست گشتند و من آن شب لب به شراب نزدم و چون شب كاملا تاریك شد، صدایی از رعدی به گوشم رسید و برقى را مشاهده كردم و ناگهان دیدم درهاى آسمان باز گردید، حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل، حضرت اسحاق و پیغمبر ما حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) از آسمان نازل شدند و جبرئیل با گروهى از ملائكه در خدمت ایشان بودند.
    جبرئیل به نزدیك آن تابوت كه سر مطهر در آن بود رفته و آن را بیرون آورد و بر سینه خود چسبانید و بوسید. سایر انبیاء (علیهم السّلام) هم مانند جبرئیل، آن سر مبارك را زیارت مى‌كردند و حضرت رسول به محض دیدن سر نازنین، گریه نمود و انبیاء (علیهم السّلام) به او تعزیت و تسلیت مى‌گفتند.
    جبرئیل به خدمتش عرضه داشت: یا محمد! به درستى كه خداوند عزوجل مرا امر فرموده كه مطیع فرمانت باشم تا آنچه كه در حق امت خود بفرمایى به جا آورم؛ اگر مى‌فرمایى زمین را به زلزله در آورم تا سطح زمین از زیر ایشان برگردانم چنانكه بر قوم لوط چنین كردم.
    رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: چنین منما؛ زیرا مرا با امت وعده‌گاهى است در روز قیامت در حضور پروردگار عالمیان. پس ملائكه به سوى ما آمدند تا ما را به قتل رسانند، من فریاد الامان به سوى پیامبر عالمیان، بر آوردم. رسول خدا فرمودند: برو خدا تو را نیامرزد!
    در كتاب "تذییل" محمد بن نجار شیخ المحدثین بغداد دیدم كه در ذكر حالات على بن نصر شبوكى، به اسناد خود همین روایت را ذكر نموده بود فقط با این تفاوت كه: وقتی حضرت امام حسین (علیه‌السلام) به درجه شهادت نائل آمد - سر مطهر آن حضرت را به سوى شام خراب، مى‌بردند و در هر منزلى كه فرود مى‌آمدند، حمل كنندگان آن سر مقدس، مى‌نشستند و شراب می‌خوردند و بعضى از ایشان آن سر انور را به نزد بعضى دیگر مى‌آورد، پس ‍ در آن حین دستى از غیب بیرون آمد و با قلم آهنى این شعر را بر دیوار نوشت :
    اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ
    آیا امتى كه حسین (علیه السّلام) را كشتند؛ در روز قیامت امید شفاعت جد او را دارند؟!
    ماموران ابن زیاد چون این صحنه را دیدند، همگى بگریختند.(4)



    پی‌نوشت‌ها:
    1- محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، ص 329.
    2- لهوف سید بن طاووس .
    3- برگرفته از بحارالانوار، ج10، ص 239.
    4- لهوف، سید بن طاووس .
    برگرفته از :
    الارشاد، شیخ مفید/ حیاة الامام الحسین بن علی(علیهماالسلام)، باقر شریف قرشی/ ریاحین الشریعة، ذبیح‌الله محلاتی/ لهوف، سید بن طاووس/ نفس المهموم،‌شیخ عباس قمی .
    امضاء





    خیلی ازیـــــــــــــخ کردن های ما ازســـــــــــــرما نیســـــــــــــت…
    لحـــــــــــــن بعضــــــــــــــیها
    زمســــــــــــتونیــــــ ـــــه …
    ----------------------------------------------------------------

    به یکدیگر دروغ نگوییم......

    آدم است ....

    باور می کند،

    دل میبندد....


  6. تشكرها 2


  7. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,888
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 11) ۞۩۞




    خصلتهای ممتاز امام سجاد از زبان حضرت باقر‏ علیهم السلام


    حضرت باقرالعلوم علیه السّلام صفات و خصلتهایی را پیرامون پدرش، حضرت سجّاد، زین العابدین علیه ‏السّلام بیان فرموده است كه بسیار قابل توجّه و است:

    در هر شبانه روز همچون امیرالمؤمنین علی علیه السّلام هزار ركعت نماز به جا می‌آورد، پانصد درخت خرما ‏داشت كه كنار هر درختی دو ركعت نماز می‌خواند.
    چون آماده نماز می‌گردید، رنگ چهره‌اش دگرگون می‌گشت و به هنگام ایستادن به نماز، همچون عبدی ‏ذلیل و فروتن كه در برابر پادشاهی عظیم و جلیل قرار گرفته؛ و تمام اعضاء بدنش از ترس و خوف الهی ‏می‌لرزید.
    نمازش همانند كسی بود كه در حال وداع و آخرین ملاقات و دیدار با پروردگارش باشد.
    هنگام نماز به هیچ كسی و هیچ سمتی توجّه نداشت؛ و تمام توجّهش به خدای متعال بود، به طوری كه ‏گاهی عبایش از روی شانه هایش می‌افتاد و اهمیّتی نمی‌داد، وقتی به حضرتش گفته می‌شد، در پاسخ ‏می‌فرمود: آیا نمی‌دانید در مقابل چه قدرتی ایستاده و با چه كسی سخن می‌گویم؟!
    می گفتند: پس وای بر حال ما كه به جهت نمازهایمان بیچاره و هلاك خواهیم گشت؛ و حضرت می‌فرمود: ‏نافله بخوانید، همانا كه نمازهای نافله جبران ضعف‌ها را می‌نماید.

    حضرت در شب‌های تاریك كیسه‌های آرد و خرما و مبالغی دینار و درهم بر پشت خود حمل می‌نمود و چه ‏بسا چهره خود را می‌پوشانید؛ و آن‌ها را بین فقرا و نیازمندان توزیع و تقسیم می‌نمود.
    و چون حضرتش وفات یافت، مردم متوجّه شدند كه او امام و پیشوایشان، حضرت سجّاد امام زین العابدین ‏علیه السّلام بوده است.

    روزی شخصی نزد آن حضرت آمد و گفت: یاابن رسول اللّه! من تو را بسیار دوست دارم، پس فرمود: ‏خداوندا، من به تو پناه می‌برم از این كه دیگران مرا دوست بدارند در حالی كه مورد خشم و غضب تو قرار ‏گرفته باشم.


    از یكی از كنیزان پدرم پیرامون زندگی آن بزرگوار سؤال شد؟ در جواب گفت: حضرت در منزل آنچه مربوط به خودش بود، شخصاً انجام می‌داد ضمن آن كه به دیگران هم ‏كمك می‌نمود.
    روزی پدرم از محلّی عبور می‌كرد، دید عدّه ای درباره ایشان بدگویی و غیبت می‌كنند، ایستاد و فرمود: اگر ‏آنچه درباره من می‌گویید صحّت دارد از خداوند می‌خواهم كه مرا بیامرزد؛ و چنانچه دروغ می‌گویید، خداوند ‏شما را بیامرزد.

    هرگاه محصّل و دانشجویی به محضر آن حضرت وارد می‌شد، می‌فرمود: مرحبا به كسی كه به سفارش ‏رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله عمل می‌كند، هركه جهت تحصیل علم از منزل خارج شود در هر قدمی كه ‏بردارد زمین برایش تسبیح می‌گوید.


    پدرم امام سجّاد علیه السّلام سرپرستی بیش از صد خانوار مستضعف و بی بضاعت را بر عهده گرفته بود و ‏به آن‌ها كمك می‌نمود. و آن حضرت سعی می‌نمود كه همیشه در كنار سفره‌اش یتیمان و تهی دستان و درماندگان بنشینند؛ و ‏آنهایی كه معلول و فلج بودند، حضرت با دست مبارك خود برای ایشان لقمه می‌گرفت و در دهانشان ‏می‌نهاد؛ و اگر عائله داشتند، نیز مقداری غذا برای خانوادهایشان می‌فرستاد. ‏

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. تشكرها 2


  9. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,888
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    shamee ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 12) ۞۩۞







    پرزنيم تا ملکوت افق عاشورا ....(محرمنامه 12)











    قيلَ لِلْحُسَيْنِ بن علىّ عليه السّلام : مَنْ اءعْظَمُ النّاسِ قَدْرا؟

    قالَ: مَنْ لَمْ يُبالِ الدُّنْيا فى يَدَيْ مَنْ كانَتْ.


    از حضرت سؤ ال شد: با شخصيّت ترين افراد چه كسى است ؟
    در جواب فرمود: آن كسى است كه اهميّت ندهد كه دنيا
    در دست چه كسى مى باشد






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  10. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 11) ۞۩۞

    نقش و رسالت امام سجاد(ع) در تحول جامعه آن زمان و سيره عملي ايشان را در ايجاد دگرگوني هاي مثبت در جامعه چگونه ارزيابي مي کنيد؟


    - امام سجاد(ع) در عصر بسيار حساسي به سر مي برد که چند رسالت را همزمان با هم در آن زمان بايد عهده دار مي شد که اگر نبود نقش امام سجاد(ع) در انتقال ظرفيت هاي مثبت به مرحله بعد از عاشورا و نيز ايجاد تحول لازم در آن برهه حساس تاريخ رخ نمي داد.
    بنابراين امام سجاد(ع) دو کار همزمان را دنبال مي کرد، يکي انتقال داشته هاي آن عصر که ممکن بود اين داشته ها دچار تحريف و مانع از انتقال آن ها به مراحل آينده شود و ديگري ايجاد تحولاتي که لازم بود نقطه هاي عطفي را براي رقم خوردن تاريخ و شکل گرفتن آن، به وجود بياورد.
    اما رسالت هاي مربوط به انتقال حقايق و ذخاير تاريخي به آينده، عبارت بود از جايگاه و ظرفيت بالاي توجه به اهل بيت(ع) و عشق و اصالت دهي به اهل بيت(ع). حقيقتا اهل بيت(ع) در دل مردم آن زمان که تاريخ صدر اسلام را تشکيل مي دادند، جاي گرفته بودند.
    امام سجاد(ع) توانست در لايه ها و رفتارهاي اجتماعي اين محبت را نشان دهد و اتفاقا نقشي که امام سجاد(ع) داشت، ادبيات آن زمان را تکان داد. شعر آن موقع مثل شعر فرزدق را که شعر معروفي است، تحت تاثير قرار داد و ظرفيت بالاي محبت ورزي به اهل بيت(ع) را جاودانه و آن را به آينده منتقل کرد به گونه اي که اکنون اگر جهان اسلام اجماعي درباره اهل بيت (ع) دارد، برخاسته از نقش تاريخي امام سجاد(ع) است.
    در اين زمينه مي توان به داستان معروف طواف امام سجاد(ع) اشاره کرد آن هنگام که همه حاجيان که به دور خانه خدا طواف مي کردند صف ها را شکافتند و راه را براي طواف امام سجاد(ع) باز کردند. اين موضوع براي هشام ابن عبدالملک گران آمد، زيرا که او نمي توانست اين گونه طواف کند.
    رسالت ديگر امام سجاد(ع) انتقال ميراث کربلا بود که دو نفر در ارتباط با اين ميراث و تاريخ بعد از کربلا نقش حساسي داشتند، يکي حضرت زينب(س) بود وديگر امام سجاد(ع) که حوادث بعد از کربلا و وقايعي که درباره کربلا رخ مي داد را تبيين مي کردند. امام سجاد(ع) با يک ابتکار عملي يعني گريستن براي امام حسين(ع) و بيان خاطرات آن حادثه که هم ابراز احساسات ايشان بود و هم نقش اجتماعي داشت، حوادث بعد از عاشورا و غضب ها و خشم هايي که عليه بني اميه صورت مي گرفت را جهت داد و ساماندهي کرد. محور اساسي ديگر کار امام سجاد(ع) اين بود که تحولي را در جامعه ايجاد کند. زيرا به دليل خشونت ها و جنگ هاي پي در پي (بخشي از اين جنگ ها عليه حکومت امام علي(ع) بود و بخشي هم خشونت ها و جنگ هايي که معاويه بعد از امام علي(ع) ايجاد کرد که مهم ترين آن جنگ عليه امام حسن(ع) و خشونت عليه شيعيان مي باشد) و واقعه عاشورا و حوادث پس از آن تا حدود زيادي توجه به ابعاد رافت و لطافت و رحمانيت دين تحت الشعاع قرار گرفته؛ حتي آن هايي هم که طرفدار امام حسين(ع) بودند و به عنوان انتقام از ظلم و ستم بني اميه به اهل بيت(ع) با هدايت امام سجاد(ع) به طور مستقيم و غيرمستقيم وارد ميدان شده بودند، گرچه نيت مقدس و حرکت مقدسي را دنبال مي کردند، اما به يک سري لطافت ها و معنويت احتياج داشتند. اصولا لطافت در سايه دعا و توجه و راز و نياز ايجاد و تقويت مي شود. به وسيله دعا هم عواطف انساني تقويت و هم رابطه با خدا تحکيم مي يابد و هم لطيف ترين و ظريف ترين ظرفيت هاي نهفته انساني را شکوفا مي کند. به همين خاطر امام سجاد(ع) با يک تمرکز اساسي، جديت فوق العاده اي را درباره دعا به خرج داد و در سايه اين تلاش امام(ع) جامعه، نسيم لطافت را پس از آن خشونت هاي انجام گرفته احساس کرد و از عوارض منفي و شدت گرفتن عوارض منفي خشونت هاي بني اميه رهايي يافت و اسلام تک بعدي معرفي نشد و خشونت ها نتوانست جامعه را دچار آسيب کند.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 11) ۞۩۞

    ایمان امام سجاد (ع)



    امیرالمؤمنین (ع) در دعای صباح می گوید: یا من دل علی ذاته بذاته.
    «ای کسی که برهان وجود خود هستی.»
    حضرت سجّاد نیز در دعای ابوحمزة ثمالی می گوید: بک عرفتک وانت دللتنی علیک وعوینی الیک ولولا انت لم أدرما انت.
    «تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمی شناختم.»
    این گونه کمات منتهای ایمان را می رساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمؤمنین می فرماید: لو کشفت لی الغطاء ما ازددت یقینا.
    «اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را بر این چشم ظاهری دید و می دیدم بر یقین من که الآن به ذات مقدس حق دارم افزوده نمی شد.».
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  12. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,888
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    shamee پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 12) ۞۩۞



    شب یازدهم

    کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟
    قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟

    افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته
    خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره

    پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده
    گه می کند زیارت، گه می کند نظاره

    سر آفتاب مطبخ، تن لاله زاری از خون
    کز زخم سینه دارد گل های بی شماره

    از گوشِ گوشواری دو گوشواره بردند
    دارد به گوش خونین خون جای گوشواره

    یک کودک سه ساله خفته کنار گودال
    ترسم که شمر آید، در قتلگه دوباره

    درخیمه آب بردند، بهر رباب بردند
    سینه شده پر از شیر، کو طفل شیر خواره

    مادرعجب دلی داشت، ذکر علی علی داشت
    آب فرات می زد بر حنجرش شراره

    چون سینه ها نسوزند؟! چون اشک ها نریزند؟!
    جایی که ناله خیزد از قلبِ سنگ خاره

    یاس سفید و نیلی، طفل یتیم و سیلی
    میثم در این مصیبت، خون گریه کن هماره





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  13. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,888
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    shamee پاسخ : ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه 12) ۞۩۞



    بعد از شهادت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا ، چه اتفاقاتی در عالم افتاد ؟


    شیعیان ، اعتقاد دارند که نصب امام و جانشین پیامبر به دست خداوند است و مردم اجازه دخالت در انتخاب امام ندارند ؛ همان طوری كه انتخاب پیامبر به دست خداوند است و مردم حق انتخاب نبی را ندارند . در قرآن كریم آیات بسیاری وجود دارد كه
    این مطلب را ثابت می‌كند . خداوند كریم در باره امامت حضرت ابراهیم علیه السلام می‌فرماید :


    إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما . البقره / 124 .
    من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم‏ !

    و نیز می‌فرماید :

    وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ كلاًُّ جَعَلْنَا نَبِیًّا . مریم / 49 .
    ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر یك را پیامبرى (بزرگ) قرار دادیم !

    طبق این آیه ، جعل امامت حضرت ابراهیم به دست خدا بوده است ؛ همان طوری كه جعل نبوت او به دست خدا بود ؛ اما هیچ آیه در قرآن وجود ندارد كه انتخاب نبی و امام را به دست مردم سپرده باشد .
    و نیز شیعیان اعتقاد دارند همان طوری که پیامبران الهی برای اثبات نبوت و رسالت نیاز به ارائه معجزه و کرامات خارق العاده داشتند ، اوصیاء و جانشینان آنان نیز باید برای اثبات امامت خویش از كرامت و معجزه استفاده می كردند و گرنه سخن آنان پذیرفته نشده و قابل تصدیق نیست .
    و ائمه اهل بیت علیهم السلام ، هر کدام دارای معجزات و کراماتی بوده اند که افراد با دیدن آن ها از ائمه ، سخن آنان را پذیرفته و به امامت آنان تن می دادند .
    حضرت سید الشهداء علیه السلام امام سوم شیعیان ، دارای معجزات و كرامات زیادی در زمان حیاتشان و حتی بعد از شهادتش بوده که این معجزات ثابت می کند ، آن بزرگوار ، امام بر حق و منصوب از جانب خداوند و جانشین شایسته بعد از برادرش امام حسن علیه السلام است ؛ زیرا محال است خداوند این معجزات و کرامات را به دست نا اهلان و مدعیان دروغین ولایت الهی بسپارد و نعوذ بالله با در اختیار قرار دادن این معجزات به دست آن ها زمینه های گمراهی مردم را مهیا سازد .
    ما در این مختصر ، سعی می کنیم به معجزاتی از امام حسین بپردازیم که بعد از شهادت آن حضرت در عالم اتفاق افتاده است ، معجزات منحصر به فردی که عقل هر عاقلی را مبهوت کرده می کند . بی تردید ، هر یک از این معجزات برای روشن شدن حقیقت برای حق پرستان و کسانی که به دنبال هدایت الهی هستند کفایت می کند ؛ البته به شرطی که تعصب های جاهلی را کنار گذاشته شده و فقط با چشم دل به این معجزات نگریسته شود .
    و از آن جایی که شیعیان و پیراوان اهل بیت علیهم السلام به امامت حسین بن علی علیهما السلام و معجزات و کرامات آن بزرگوار یقین دارند و از جانب دیگر ، طرف ما کسانی هستند که نمی خواهند ولایت فرزند رسول خدا را بپذیرند و به جای پیروی از ثقلین ، دنبال رو دشمنان اهل بیت هستند ، ما سعی می کنیم این معجزات و کرامات را فقط از معتبرترین کتاب ها و از قول برترین عالمان و دانشمندان آن ها نقل و ثابت کنیم تا حجت و برهان بر همه حقیقت جویان تمام شده و راه انکاری باقی نماند .




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





صفحه 3 از 23 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi