نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: زعفر جنی پادشاه شیعیان جن

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض زعفر جنی پادشاه شیعیان جن

    از جمله جنیانی که مدت عمرش در روایات ذکر شده، هام از فرزندان شیطان است.

    هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس از طایفه جن بود. او خدمت رسول خدا(ع) مشرف شد، پیغمبر اکرم (ص) فرمود عمرت چقدر است: عرض کرد: زمانی که هابیل برادرش قابیل را به قتل رساند، من طفل بودم ودر گروه کافران قرار داشتم تا اینکه در زمان حضرت نوح(ع) به دست حضرتش توبه نموده و مسلمان شدم و خدمت پیغمبرانی چون حضرت هود، ادریس،ابراهیم، اسماعیل، یعقوب، یوسف، موسی، یوشع بن نون، داود، طالوت، سلیمان، آصف بن برخیا و عیسی (ع) رسیدم، در نزد بعضی ازایشان صحف الهی را تعلیم دیده ام وبا ایشان صحبت کرده و نماز خوانده ام وازشما تقاضا دارم چیزی از قرآن به من آموزش دهید و از ضروریات و مسائل دین خود به من بیاموزید. اصبغ بن نباته می گوید:پس ازگذشت مدتی از این جریان از حضرت علی(ع) پرسیدم: از هام چه خبر؟ فرمود: هام کشته شده واو را دعا کرد
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 19-12-2010 در ساعت 00:53
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكرها 6


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زعفر جن

    عمرجناب زعفر جنی:

    زعفر جنی، بزرگ و رئیس شیعیان جن بوده است. او در زمان حیات رسول اکرم(ص) مسلمان شد ودرکربلا محضر امام حسین(ع) رسید و ازحضرت تقاضا نمود تا ایشان را در جنگ یاری کنو، ولی حضرت اجازه ندادند تا اینکه درزمان حیات مرجع بزرگ، آیت الله بروجردی )ره) دارفانی را وداع گفت؛ پس ازفوت زعفر که شیعه و عاشق اهل بیت((ع) بود به دستورعلماء مجالس ختمی در بسیاری از روستاها و شهرهای ایران برگزارشد .

    در شهرمقدس قم هم علماء، مجالس ترحیم برای زعفربرپا نمودند. بنده از بعضی اهالی شهرهای مختلف ایران شنیده ام که میگفتند ما هم برای جناب زعفرمجلس ختم و بزرگداشت برگزارنمودیم و لباس عزا به تن کردیم .

    حتی در بعضی از روستاهای دوردست نیز که این خبربه آنها رسیده بود، به یاد زعفرمجلس فاتحه و قرآن برپا شد. از جمله آن روستاها زادگاه اینجانب می باشد که ریش سفیدان ان روستا ان را به یاد دارند .

    وفات زعفر: نکته قابل توجه آنکه بنده مطلبی را ازیکی ازاولیاء الله شنیده ام وآن را عینا در این کتاب نقل میکنم و البته از بردن نام آن شخص معذورم، چون راضی نیست نامش ذکرشود. مطلب از این قراراست :

    درمجلس مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عده ای از صلحاء و اولیاء جمع بودند، چس ازذکر مصیبت درمجلس، ناگهان صدائی توأم با حزن بلند شد: (ای وای زعفرجنی فوت شد) ولی کسی دیده نمی شد. سکوت مجلس را فرا گرفت واین بارصدای شیون و ضجه از چند نفربه گوش رسید، بعد با صدای متعارف گفته شد: برای زعفرجنی فاتحه بخوانید ومجلس فاتحه برپا سازید. چرا که او بر گردن جن و انس حق دارد.

    فوت زعفردرزمان حیات آیت الله بروجردی بود و پس از آنکه علماء از فوت زعفر اطلاع پیدا کردند، مجالس عزا و ختم برا آن شخصیت بزرگ برپا نمودند. بعضی ازشهرها و روستا های

    ایران به تبعیت ازعلماء، مجالس ختم قرآن و عزا برپا نمودند.

    پس از زعفر ، رهبری شیعیان اجنه را فرزند فرزند بزرگوارش جناب سعفر به عهده گرفته که هم اکنون هم رهبری شیعیان را بر عهده دارد. او همچون پدرش محب و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت(ع) می باشد. خداوند وجود ایشان را از کلیه بلیات حفظ نماید و همه ما را از شیعیان واقعی اهل بیت(ع) قرار دهدو عاقبت امر ما را ختم به سعادت فرماید.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. تشكرها 5

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-12-2010), مليکه (21-02-2012), نرگس منتظر (10-08-2011), خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011), زهرا (20-12-2010)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زعفر جن

    روایت زعفر جنی(جعفرجنی)از واقعه کربلا هنگامی
    که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود
    در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن
    را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود.

    در همین حال ناگهان

    در همین حال ناگهان
    متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می اید. زعفرجنی گفت :(( کیست
    که در وقت شادی ، گریه می کند؟!)) دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند
    وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : (( ای امیر ! وقتی که ما
    را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به رود فرات
    افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند . ما دیدیم که درآنجا لشکریان
    زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .وقتی که نزدیک آنان شدیم ،
    مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان آقای بزرگواری
    که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ
    وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : ((آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!))
    و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده
    بودند . وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به
    بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را
    به شهادت می رسانند .))

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. تشكرها 5

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-12-2010), مليکه (21-02-2012), نرگس منتظر (10-08-2011), خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011), زهرا (20-12-2010)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زعفر جن

    به محض اینکه زعفر
    جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی
    را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد و
    همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند . خود زعفر گفته است : (( وقتی که
    ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان
    دشمن فرا گرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم .

    ملک منصور با چندین
    هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر ،
    جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با
    چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف ، و در یک طرف دیگر اسرافیل ، ملک
    ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و
    فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند
    . بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام ) از آدم
    تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت
    کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی .خاتم
    پیامبران ( ص ) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود: (( پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم .))

    حسین بن علی علیه
    السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی
    شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و
    در هر نفسی که میکشید ، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا" توجهی به
    هیچ گروهی از آن فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی داد تا خدمت آن
    حضرت برسم .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. تشكرها 5

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-12-2010), مليکه (21-02-2012), نرگس منتظر (10-08-2011), خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011), زهرا (20-12-2010)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زعفر جن

    همانطور که از دور
    نظاره میکردم و در کار آن حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که آقا امام حسین
    علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه
    کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا .در این هنگام همه فرشتگان به
    سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت
    حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما آمده ام . اگر
    بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم .
    حضرت فرمود : ای زعفر زحمت کشیدی ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت
    تو مورد قبول درگاه حق باشد .اما لازم نیست که زحمت بکشید ،شما برگردید
    .عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟! حضرت فرمود : خداوند
    چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم . اگر من در جای خود
    بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگون بخت را مورد امتحان قرار دهد
    ؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و..........

    جنیان گفتند : ای
    حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و
    مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش
    از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی علیه السلام فرمود : به
    خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر
    مردم تمام شود تا (( آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و آنکس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود .))
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. تشكرها 5

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-12-2010), مليکه (21-02-2012), نرگس منتظر (10-08-2011), خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011), زهرا (20-12-2010)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زعفر جن

    من (زعفر ) به امر آن
    حضرت مایوسانه برگشتم .وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم ، بساط شادی
    را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم . مادرم به من گفت : پسرم چه
    میکنی ؟! کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت بر گشتی ؟!

    گفتم :مادر ! پسر آن
    بزرگواری که ما را مسلمان کرد ، اینک در کربلا در چنان حالی است که من
    رفتم تا یاریش کنم اما آن حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود ،
    باز گشتم .مادرم وقتی که سخنان را شنید ، گفت : ای فرزند ! تو را عاق می
    کنم . من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س ) چه بگویم ؟! زعفر
    گفت : مادر ! من خیلی آرزو داشتم تا جانم را فدای آنحضرت کنم ولی ایشان
    اجازه نفرمود . مادرم گفت : ((بیا برویم ، من همراهت می آیم . مادرم جلو و
    من با لشکریانم از پشت سرش ، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم . )) و
    هنگامی که به آنجا رسیدم ، از لشکریان کفار صدای تکبیر!!! شنیدم و چون
    نگاه کردیم ، دیدیم که سر مبارک و درخشان آقا امام حسین علیه السلام
    بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است . مادرم خدمت حضرت
    امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی آن
    حضرت اجازه نداد و فرمود : (( در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال
    ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند .))
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  13. تشكرها 5

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-12-2010), مليکه (21-02-2012), نرگس منتظر (10-08-2011), خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011), زهرا (20-12-2010)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زعفر جن

    در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود .

    هرساله این واقعه
    جانسوز و جالب در بخشی از تعزیه شهادت امام حسین(ع) منسوب به تعزیه امام
    عاشورا به شکل درخور توجهی نمایش داده می شود.

    این شعر زیبا زبان حال آقا ابی عبدالله هرساله گوش نواز ماست:

    علیک من به تو باد ای زعفر جنی

    رسیده ای به برم با تمام عسگر جنی

    اگرچه دلم خون شد از شقاوت انسی

    قبول درگه حق باد طاعت جنی

    *

    جنی به دیده ها تو نیایی به روزگار

    دور از مروت است نمائید کارزار

    *

    در کهنه دیر دنیای فانی

    هرگز نماند کس جاودانی

    من زنده باشم در سن پیری

    اکبر بمیرد در نوجوانی
    بحارالنوار, ج 44, ص 330 :شیخ مفید به سند خود ازامام صادق (ع ) این نکته را نقل کرده است

    در کتاب حماسه خسینی،‌ ج1، ص29 وص53 و ج3، ص272 وص 284 (مرتضی مطهری آمده
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  15. تشكرها 6

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-12-2010), كيان (19-12-2010), مليکه (21-02-2012), نرگس منتظر (10-08-2011), خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011), زهرا (20-12-2010)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  17. تشكرها 3

    مليکه (21-02-2012), نرگس منتظر (10-08-2011), خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    October 2017
    شماره عضویت
    10804
    نوشته
    2
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    1 بار در 1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط خراباتي نمایش پست ها
    از جمله جنیانی که مدت عمرش در روایات ذکر شده، هام از فرزندان شیطان است.

    هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس از طایفه جن بود. او خدمت رسول خدا(ع) مشرف شد، پیغمبر اکرم (ص) فرمود عمرت چقدر است: عرض کرد: زمانی که هابیل برادرش قابیل را به قتل رساند، من طفل بودم ودر گروه کافران قرار داشتم تا اینکه در زمان حضرت نوح(ع) به دست حضرتش توبه نموده و مسلمان شدم و خدمت پیغمبرانی چون حضرت هود، ادریس،ابراهیم، اسماعیل، یعقوب، یوسف، موسی، یوشع بن نون، داود، طالوت، سلیمان، آصف بن برخیا و عیسی (ع) رسیدم، در نزد بعضی ازایشان صحف الهی را تعلیم دیده ام وبا ایشان صحبت کرده و نماز خوانده ام وازشما تقاضا دارم چیزی از قرآن به من آموزش دهید و از ضروریات و مسائل دین خود به من بیاموزید. اصبغ بن نباته می گوید:پس ازگذشت مدتی از این جریان از حضرت علی(ع) پرسیدم: از هام چه خبر؟ فرمود: هام کشته شده واو را دعا کرد
    با تشکر از این که دغدعه بیان مسائل دینی دارید ولی داستان زعفر جنی و حضور او در کربلا از مطالب چالش برانگیز تاریخ عاشورا است که البته در منابع معتبر شیعی اثری از آن یافت نمی‌شود. ملا حسین کاشفی در کتاب روضة الشهداء داستانی مفصل درباره او نقل می‌کند و در مقابل استاد شهید مرتضی مطهری آن را از تحریفات عاشورا دانسته و ناشی از داستان‌پردازی کاشفی می‌داند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi