عقايد و خلق و خوى عرب قبل از اسلام
(وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَكُمْ مِنْها.)(10) قرآن كريم
بررسى خصايص اعتقادى و اخلاقى اعراب پيش از اسلام نشان دهنده اين حقيقت است كه همه خصلت هـاى فـكـرى و روحـى اعـراب ، مـذمـوم و مـطـرود اسـلام نـبوده ، بلكه صفات پسنديده اى نيز از قـبـيل شجاعت ، وفادارى به عهد و پيمان و احترام به ميهمان و... بين آنها رايج بوده است . ليكن در ايـن پـژوهـش بـه آن دسـتـه از باورها و اخلاقيات اعراب پيش از اسلام مى پردازيم كه مورد تـاءيـيد قرآن كريم قرار نگرفته ، و از آن به عنوان باورها و سنّت هاى جاهلى ياد شده است . يـعـنى همان صفاتى كه با رجعت خويش جامعه را از ارزش هاى الهى تهى نمود و زمينه را براى ظلم و بيدادگرى به اولياء خدا آماده ساخت .
بنابراين عدم طرح صفات پسنديده اعراب ، تنها از باب عدم ارتباط آن با موضوع اين پژوهش مى باشد.
** مفهوم جاهليت ***
جـاهـليـت از جـهـل بـه مـعـنـاى خيره سرى ، بى خردى ، پرخاشگرى و شرارت اخذ شده است و در مقابل علم و رفتار برخاسته از علم و دين به كار رفته است . و قرآن كريم دوران پيش از ظهور اسلام را از آن جهت كه علم و دين حاكميت نداشته ، عصر جاهلى ناميده است .(11)
دكتر جواد على دراين باره مى گويد: (جاهليت اصطلاحى است كه ... بر حالت اعراب در روزگار پيش از اسلام اطلاق مى شود، تا آن را از حالت پس از ظهور اسلام جدا گرداند.)(12)
علاّمه طباطبايى (ره ) مى فرمايد:
(اِنَّ الْقُرآنَ يُسَمّى عَهْدَ الْعَرَب الْمُتَّصِلُ بِظُهُورِ الاِْسْلامِ بِالْجاهِليَّةِ وَ لَيْسَ اِلاّ اِشارَةً مِنْهُ اِلى اَنَّ الْحـاكـِمَ فـيـهـِمْ يـَوْمـَئِذٍ الْجـَهْلُ دُونَ الْعِلْمِ وَ اَنَّ الْمُسَيْطِر عَلَيْهِمْ فى كُلِّ شَىْءٍ اَلْباطِلُ دُونَ الْحَقِّ)(13)
صـاحـب آن را جـاهـل مـى دانـد: (قـالُوا اَتـَتَّخـِذُنـا هـُزُواً قـالَ اَعـُوذُ بـِاللّهِ اَنْ اَكـُونَ مـِنَ الْجـاهـِلين )(14) قـوم [مـوسـى ] گـفـتـنـد مـا را بـه تـمـسـخـر گرفته اى (كشتن گاو با يافتن قاتل چه تناسبى دارد) موسى گفت : (به خدا پناه مى برم از اينكه از جاهلان باشم ).
و در سوره اعراف بخشايشگرى و به نيكى واداشتن را در برابر جاهليت آورده است .
(خُذِ الْعَفْوَ وَاءْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ)(15)
دكتر شوقى ضيف پس از نقل برخى از آيات و روايات در اين مورد مى گويد: (از همه اين شواهد چـنـين استفاده مى شود كه ريشه جهل از قديم به معناى تندى و خيره سرى و بى خردى به كار رفـتـه و عـصـر جـاهـليـت بـا هـمـه جنبه هاى شرك آميز و اخلاق مبتنى بر عصبيّت و انتقامجويى و خـونـخـوارى و تـبـهـكـارى و سـيـه كـارى اش بـه عـصـر نـزديـك اسـلام ـ حـداكـثـر تـا دويـسـت سال قبل از ظهور اسلام ـ اطلاق گرديده است .)(16)
مـرحـوم طـريـحـى در مـعـنـاى جـاهـليـت مـى گـويـد: (جـاهـليـت بـه حـالت اعـراب قـبـل از اسـلام كـه نـسـبـت بـه خـدا و پـيـامـبـر و شـرايـع آسـمـانـى جـاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد مى نموده و با كبر و زورگويى زندگى مى كرده اند اطلاق مى شود.)(17) لسان العرب نيز جاهليت را همانند مجمع البحرين تعريف نموده است .
مرحوم علاّمه طباطبايى مى فرمايد: (مراد از جاهليت نخست در آيه شريفه (وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تـَبـَرَّجـْنَ تـَبـَرُّجَ الْجـاهـِلَيَّةِ الاُْولى )(18) جـاهـليـت قبل از بعثت است و اينكه بعضى گفته اند مراد از آن دوران هشتصد ساله ما بين آدم و نوح است ، و يا گفته اند: زمان داود و سليمان است ؛ و يا گفتار آنانكه گفته اند زمان ولادت ابراهيم است ، و يـا گـفـتار آنانكه گرچه محققين در آغاز دوره جاهلى اتفاق نظرى ندارند، امّا همه آن ها پايان اين دوره را بـرخـى از مورّخان معاصر عرب براى توجيه آيات قرآن كريم درباره جاهليت و تبرئه اعـراب پـيـش از اسلام از صفات ناپسند، جهل را به معناى غضب دانسته اند. درحالى كه آنچه از اطـلاق جـهـل فـهميده مى شود همانا در مقابل علم و معرفت است . همچنين تفسير آيات شريفه اى كه مادّه جهل در آنها به كار رفته (همانند الجاهلية ، الحمية الجاهلية و تبرّج الجاهلية ) به غضب ممكن نيست .(19)
به هر حال آنچه در اين پژوهش داراى اهميت است شناخت معيارها و باورهاى غلط جاهلى است كه مقارن ظـهـور اسـلام در حـجـاز حـاكـم بـود. همان ويژگى هايى كه در بيان على بن ابى طالب (ع ) و برادر بزرگوارش جعفر به وضوح آمده است .
جـعـفـر بن ابى طالب به نمايندگى مسلمانان اوّليه در پاسخ (نجاشى ) پادشاه حبشه كه از مـاهـيـت دينشان پرسيده بود، اظهار داشت : (شهريارا! ما گروهى از مردمِ [دوران ] جاهليت بوديم . بت مى پرستيديم ، مردار مى خورديم ، مرتكب فحشا و ناروا مى شديم ، پيوند خويشاوندى مى گـسـسـتـيـم و بـا هـمسايه بد رفتارى مى كرديم و نيرومندان ما ناتوانان را مى بلعيدند. بدين حـال بوديم تا خداى مردى را از ميان ما به پيامبرى برانگيخت كه نسب و دودمانش را مى شناختيم و بدرستى و امانتدارى و پاكدامنى وى باور داشتيم .)(20)
ادامه دارد .....