در برابر كسانى كه مردم را به خدا دعوت مىكنند افراد بى تفاوت و نااهل و بدرفتارى پيدا مىشوند كه اگر مبلّغ دين، با اخلاق خوش و سعهى صدر با آنان برخورد نكند توفيقى حاصل نمىشود.
اين آيه سفارش مىكند كه بدىها را با خوبى پاسخ بده و اهل انتقام نباش؛ همان گونه كه در دعاى مكارم الاخلاق، امام زين العابدين عليه السلام از خداوند مىخواهد كه به او توفيق دهد كه در برابر غيبت مردم از او، نيكى مردم را بگويد و از بدى آنان بگذرد و هر كس با او قطع رابطه كرد با او معاشرت كند.
بارها در سيرهى پيامبر اكرم و اهل بيت معصوم آن حضرت نمونههايى از اين برخوردها را مىخوانيم كه سرسختترين مخالفان را به طرفدار آنان تبديل كرده است.
مردم چند دستهاند:
كسى كه دوست خود را حفظ مىكند.
كسى كه دوست خود را نسبت به خود بى تفاوت مىكند.
كسى كه دوست خود را به دشمن تبديل مىكند.
كسى كه دشمن را به دوست تبديل مىكند.
روش برخورد با مخالفان
مخالفان به چند دسته تقسيم مىشوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:
* گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مىگيرند و دشمنى مىكنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مىدهد.
در آيات ديگر نيز در اينباره آمده است:
1- و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، با آنها سخنى مسالمتآميز يا سلام گويند. «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»(34)
2- و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما»(35)
* گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد.
شك در مورد خداوند. «أفى اللّه شك...»(36)
شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «ان كنتم فى ريب من البعث»(37)
ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا»(38)