خیلی زیبا بود توروخدا برام دعا کن تا از روزمره گی در بیام و نمازم رو همیشه بخونم آخه مطمئنم که هیچی جز با خدا بودن آرامش من نیست
خیلی زیبا بود توروخدا برام دعا کن تا از روزمره گی در بیام و نمازم رو همیشه بخونم آخه مطمئنم که هیچی جز با خدا بودن آرامش من نیست
مدير اجرايي (03-05-2012), مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (21-03-2018), حسنعلی ابراهیمی سعید (21-03-2018), خادمه زینب کبری(س) (02-05-2012), شهاب منتظر (10-06-2013)
❤ |
گفتگوی کودک باخدا
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و پرسید: "می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟" خداوند پاسخ داد: "از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام او از تو نگهداری خواهد کرد. اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه: "اما این جا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند." خداوند لبخند زد: "فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود." کودک ادامه داد: "من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آن ها را نمی دانم." خداوند او را نوازش کرد و گفت: "فرشته تو زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی." کودک با ناراحتی گفت: "وقتی می خواهم با شما صحبت کنم چه کنم؟" اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: "فرشته ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد خواهد داد که چگونه دعا کنی." کودک سرش را برگرداند و پرسید: " شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟" _ فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد. حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. کودک با نگرانی ادامه داد: "اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود." خداوند لبخند زد و گفت: "فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت. گرچه من همیشه در کنار تو خواهم بود." در آن هنگام بهشت آرام بود اما صدایی از زمین شنیده می شد. کودک می دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سوال دیگر از خدا پرسید: "خدایا اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته ام را به من بگو." خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:" نام فرشته ات اهمیتی ندارد. به راحتی می توانی او را مادر صدا کنی."
مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (21-03-2018), حسنعلی ابراهیمی سعید (21-03-2018), شهاب منتظر (10-06-2013)
❤ |
خدای عزیز!
به جای این که بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمیکنی؟
خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفشهای جدیدم رو بهت نشون می دم.
خدای عزیز!
شرط میبندم خیلی برایت سخت است که همه آدمهای روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمیتوانم همچین کاری کنم.
خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفتهاند که تو چه کار میکنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام میدهد؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟
خدای عزیز!
این حقیقت داره اگر بابام از همان حرفهای زشتی را که توی بازی بولینگ میزند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمیرود؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً میخواستی زرافه این طوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
خدای عزیز!
چه کسی دور کشورها خط میکشد؟
خدای عزیز!
من به عروسی رفتم و آنها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که "نسبت به دیگران همان طور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار میکنند؟" اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.
خدای عزیز!
به خاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.
خدای عزیز!
وقتی تمام تعطیلات باران بارید، پدرم خیلی عصبانی شد. او چیزهایی دربارهات گفت که از آدمها انتظار نمیرود بگویند. به هر حال، امیدوارم به او صدمهای نزنی.
خدای عزیز!
لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من قبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. میتوانی دربارهاش پرس و جو کنی.
خدای عزیز!
من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با این همه مو در تمام بدنش.
خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم میدادیها!
خدای عزیز!
فکر میکنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.
خدای عزیز!
من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.
خدای عزیز!
فکر نمیکنم هیچ کس میتوانست خدایی بهتر از تو باشد. میخوام اینو بدونی که این حرفو به خاطر این که الان تو خدایی، نمیزنم.
خدای عزیز!
ما خواندهایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دینی یکشنبهها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط میبندم او فکر تو را دزدیده.
خدای عزیز!
آدمهای بد به نوح خندیدند و گفتند: "تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی میسازی" اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کار رو میکردم.
خدای عزیز!
لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه میکنم.
خدای عزیز!
هیچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سهشنبه ساخته بودی دیدم، معرکه بود.
ماه نو (17-01-2014), مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (21-03-2018), حسنعلی ابراهیمی سعید (21-03-2018), شهاب منتظر (10-06-2013), عهد آسمانى (21-07-2012)
❤ |
کاشکی هنوز قلبم به اندازه بچه ها بود
کاشکی بدی رو باور نمیکردم
کاشکی باور داشتم خدا همیشه مواظبمه
کاشگی حس نمیکردم اینقدر تنهام
کاش به اندازه تمام بچگی هام خوب بودن برام راحت بود
ماه نو (17-01-2014), مدير اجرايي (21-07-2012), مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (21-03-2018), حسنعلی ابراهیمی سعید (21-03-2018), شهاب منتظر (10-06-2013), عهد آسمانى (21-07-2012)
اگر دلت را به خدا سپردی دیگر نگران تنگ شدنش نباش ویانگران شور زدنش یا گرفتنش شاید گاهی بشکند که این شکستن هم به خاطر خودت هست وهم خودش.
مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (21-03-2018), حسنعلی ابراهیمی سعید (21-03-2018), شهاب منتظر (10-06-2013)
خیلی قشنگ بود
ماه نو (17-01-2014), مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (21-03-2018), حسنعلی ابراهیمی سعید (21-03-2018), شهاب منتظر (11-06-2013)
❤ |
مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (21-03-2018)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)