برادر كوچك فيليكس جزو هيئت رئيسه توزيع مواد مخدر در آمريكاي مركزي و جنوبي است. او از فيليكس خيلي جوان تر و خطرناك تر است. او را در ميهماني هايي كه فيليكس براي محمدرضا پهلوي ترتيب مي داد، در خانه فيليكس ديده ام. اين خانه كه بسيار مجلل بود در خيابان شمالي سفارت شوروي قرار داشت. همسر فيليكس، نينو دختر اسد بهادر بود كه زماني مي خواست طلاق بگيرد، ولي اشرف پهلوي نگذاشت. . . فيليكس بزرگ ترين سازمان مخفي گانگستري را در ايران اداره مي كرد و از كاباره هاي تهران و آبادان و خرمشهر و غيره حق و حساب مي گرفت. او هميشه گارد محافظ مفصلي داشت و بدون ترديد در كارهاي مخفي اشرف و فرح دخالت دارد. . . از هر نظر با اشرف جور در مي آمد، با اين تفاوت كه اشرف هميشه در مقابل او بازنده بود. . . ».
ارتشبد فردوست در مورد ارتشبد اويسي و دخالت او در امر قاچاق مواد مخدر مي گويد:
«اويسي زماني كه فرمانده ژاندارمري بود، سهم خود را از ترياك هاي وارده از افغانستان و تركيه بر مي داشت. او ترياك هاي مكشوفه را نيز بلند مي كرد و مي فروخت. گاه روزنامه ها مي نوشتند كه مثلاً در زير سازي يك نفتكش يك تن ترياك كشف شده است. قاعدتاً بايد اين ترياك هاي مكشوفه به سازمان خاصي در دادگستري تحويل مي شد، ولي اويسي آن را عوض مي كرد و جايش ماده اي كه مخلوطي از چند گياه است تحويل مي داد كه رنگ و بوي ترياك داشت. بايد بگويم كه ترياك هاي موجود در دادگستري ترياك نبود و دو سوم آن از همين مخلوط بود كه يك كيلوي آن يك ريال هم ارزش ندارد. اويسي از اين طريق طي چند سالي كه در ژاندارمري بود حداقل 5 ميليارد تومان دزديد و همه را دلار كرد و به خارج برد. . . ».
در اواخر دهه 1340 پس از اينكه محمدرضا پهلوي قانون منع كشت خشخاش را كان لم يكن اعلام كرد و ضمن آزاد ساختن كشت ترياك در مزارع، دستور داد تا كليه داروخانه هاي كشور وظيفه توزيع ترياك بين معتادان را بر عهده بگيرند، اشرف پهلوي بر حجم فعاليت هاي خود در حوزه قاچاق مواد مخدر افزود. او اينك به صدها تن ترياك مرغوب و ارزان قيمت دسترسي داشت و همه ساله بخش عظيمي از ترياك هاي محصول ايران را از بنگاه دارويي كشور و سازمان انحصار ترياك مي گرفت و يا به طور مستقيم و در كنار مزارع بزرگ، ترياك ها را از كشاورزان خريداري مي نمود و پس از تبديل اين ترياك ها به هروئين خالص ضمن تأمين نيازهاي داخل كشور، ده ها تن از آن را به خارج از كشور مي فرستاد. اشرف پهلوي براي ارسال هروئين هاي توليدي لابراتوارهاي خود به خارج از كشور، تشكيلات وسيعي را سازماندهي كرده بود و چون حامل گذرنامه سياسي و عضو خاندان سلطنتي ايران بود و چمدان ها و وسايل مربوط به او در هيچ فرودگاهي بازرسي نمي شد، هر ماه براي خودش چندين سفر رسمي و غير رسمي را به بهانه هاي مختلف به خارج از كشور ترتيب مي داد و در هر سفر ده ها چمدان بزرگ و جاسازي شده محتوي هروئين را با خود به نقاط مختلف جهان مي برد و آنها را به دست عوامل و واسطه هاي خود مي رساند. وي براي نقل و انتقال هروئين از سازمان هواپيمايي ملي ايران و نيز از هواپيماهاي نيروي هوايي ارتش نهايت بهره برداري را مي كرد و هر ماه تعدادي از اينگونه چمدان ها را به خارج مي فرستاد.