حالا خواب پيامبر چه بود؟ و چگونه مايه امتحان براي مردم شد، مفسران در تفسير آيه ياد شده پيرامون آن بحث و گفتگو كردهاند.
قرآن مجيد دربارهي نگهبانان دوزخ و شماره آنان يادآور ميشود كه 19 فرشته از آن نگهباني ميكند، آن گاه ميافزايد:
اين گزارش، وسيله امتحان و آزمايش است، آنان كه ايمان قوي و نيرومندي به غيب و امور پوشيده از حس دارند، اين گزارش را از صميم دل ميپذيرند ولي گروه ديگر به تكذيب آن ميپردازند، چنان كه ميفرمايد: «وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا»[1] : ما نگهبانان دوزخ را فرشته و تعداد آنان را نوزده نفر قرار نداديم، جز براي آزمايش افراد كافر.
قرآن دائره ابزار امتحان را بيش از پيش گسترش ميدهد و يادآور ميگردد كه ما شماها را، با خوبيها و بديها، با نعمتها و بلاها و به طور خلاصه با هر چيزي كه نام آن شر و خير است، آزمايش ميكنيم چنان كه ميفرمايد: «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً»[2] : ما شماها را با شر و خير ميآزمائيم، زيرا همان طور كه بلاها و مصيبتها مايه آزمايش است، همين نعمتهاي الهي مانند جواني و تندرستي، تمكن و ثروت، زيبايي و دل آرائي، مايه امتحان و وسيلهي آزمايش افراد ميباشد.
و در آيه ديگر مجموع آنچه را كه در روي زمين قرار دارد، مايه آزمايش دانسته آنجا كه ميفرمايند: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[3] : ما آنچه كه در روي زمين است زيور آن قرار داديم تا بيازمائيم كه كدام يك نيكوكارتر است.
ابزار امتحان بيش از آن است كه يادآوري شد، بلكه با مراجعه به سرگذشت گروهي كه در بوته امتحان قرار گرفتهاند، ميتوان ابزار امتحان بيشتري را، كه در اين موارد در آيات قرآن وارد شده است به دست آورد. مثلاً ابراهيم با وسائل گوناگوني از قبيل ذبح فرزند، ترك زن و فرزند در نقطهي بيآب و علف، آمادگي براي اعدام و سوختن در آتش و... مورد امتحان قرار گرفت و همچنين است افراد و با گروههاي ديگر كه با تأمل در سرگذشت آنها روشن ميگردد.
4ـ انگيزههاي آزمايشهاي الهي
آزمايشهاي الهي، يك سنت همگاني است كه به فرد و يا گروه خاصي اختصاص ندارد، بلكه تمام افراد، به تناسب امكانات و استعدادهاي خود، در بوته امتحان قرار ميگيرند.
مهمترين مسأله در آزمايشهاي الهي، آگاهي از انگيزههاي امتحان است و يكي از اين انگيزهها اين است كه لياقتها و شايستگيهاي نهفته در افراد، در سايه امتحان، ظهور و بروز نموده و از اين طريق، افراد به كمال مطلوب خود برسند. و اگر امتحان و آزمايش در كار نبود، كمالات نهفته در درون افراد به صورت گنج پنهان باقي ميماند و خود را نشان نميداد.
تشريح اين مطلب نياز به مقدمهاي دارد كه ذيلاً بيان ميگردد:
هدايت همگاني الهي
خداوند دو نوع هدايت دارد: هدايتي، مخصوص به موجوداتي كه با عقل و خرد مجهزند و در سايه آن ميتوانند بار تكليف الهي را بدوش بكشند. اين موجودات از درون وسيلهي عقل و خرد و فطرت، و از برون به وسيله پيامبران و آموزگاران الهي هدايت و رهبري ميشوند و از طريق دو حجت باطني و ظاهري به اهداف عالي انساني ميرسند.
چنان كه گفتيم اين نوع هدايت از درون و برون مخصوص يك گروه از موجودات است كه داراي عقل و خرد بوده و در انتخاب راه خود كاملاً حر و آزاد ميباشند.
در برابر اين نوع از هدايت، هدايت ديگري است كه همهي موجودات در پوشش آن قرار دارند و به طبقهي معيني مخصوص نيست و در اصطلاح علمي به آن «هدايت تكويني» ميگويند. قرآن مجيد به اين نوع از هدايت فراگير، در آياتي، از آن جمله آيه ياد شده در زير اشاره ميكند و ميفرمايد: «الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى».[4]
خداوند به موجودات جهان، نعمت وجود بخشيد، آن گاه همه را به راه كمالش هدايت كرد، و در آيه ديگري ميفرمايد: «الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ـ وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى»[5] : خداوندي كه هر موجودي را آفريد، آن گاه به آن پرداخت، هر موجودي را اندازهگيري كرد و به راه كمالش هدايت نمود.
اين آيات و آيات ديگر حاكي است كه آفرينش هر موجودي با هدايت و راهنمايي خاصي كه در حيوان از آن به «غريزه» و در نبات و جماد از آن به قوانين راسخ خلقت، تعبير ميآورند همراه بوده و اين راهنمايي غير از آن هدايت دروني و يا بروني است كه ويژهي موجودات عاقل است، و در نتيجه برخي هدايت يافته و برخي ديگر روگردان و در نتيجه ضال و گمراه ميباشند.
آيه «وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى» حاوي نكته ارزندهاي است و آن اين است كه هدايت خداوند پس از تقدير و اندازهگيري است، مقصود از «تقدير» و اندازهگيري همان مجهز ساختن موجود با اسباب و امكاناتي است كه ميتواند موجود را به هدفي كه براي آن آفريده شده است برساند يك چنين «تجهيز» در درجه نخست و آنگاه همراه گشتن آن با هدايت همگاني، وصول به هدف و كمال مطلوب را تضمين ميكند.
قرآن در آيه ديگر، همهي هدايتهاي فردي و اجتماعي، تشريعي و تكويني را از آن خدا دانسته ميفرمايد: «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»[6] : بر ما است هدايت و رهبري.
با توجه به انواع هدايت و رهبري، كه مخصوص انسانها را، هدايت تشريعي و مربوط به تمام مجودات جهان را، هدايت تكويني، ميناميم، يادآور ميشويم كه يكي از وسائل هدايت انسانها، به كمال و سعادتي كه براي آن آفريده شدهاند، همان امتحان و آزمايشهاي الهي است به طوري كه اگر چنين آزمايشهايي در كار نبود، افراد مستعد و آماده، به آن درجهي از كمال نرسيده و نيروهاي نهفته در درون آنان، به صورت زمينه و قوه، باقي ميماند و هرگز به فعليت نميرسيد.
اينك ما پس از توضيح اين مقدمه به تشريح اين انگيزه كه در حقيقت ثمره بزرگ امتحان است تحت عنوان پرورش استعدادها ميپردازيد و بعداً به ميان ديگر انگيزهها خواهيم پرداخت.
1ـ تربيت و پرورش استعدادهاي نهفته
بشر بر اثر كوتاهي و نارسايي دانش خود، در رفع هر نوع ابهام ناچار است از در آزمايش وارد شود در صورتي كه همين حالت براي خدا محال است ولي امتحان او انگيزه ديگري دارد كه از آن به فعليت رسيدن قوهها، تربيت و پرورش استعدادها ميتوان نام برد. نيروهاي دروني انسان بسان همه منابع، بدون وسائل مخصوص، ظهور و بروز ننموده و از مرحله استعداد به مرحله فعليت نميرسد، وسيلهاي كه ميتواند اين شايستگيها را ظاهر سازد، همان امتحان و آزمايش است.
قرآن به اين انگيزه در آيه ياد شده در زير تصريح ميكند و ميفرمايد: «وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لُِيمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»[7] : خداوند آنچه را كه در سينههاي شماست بيازمايد، و آنچه در روحيات شما قرار دارد مصفا سازد، خداوند از آنچه كه در سينههاست آگاه است.
جمله «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» ميرساند كه هدف خدا از متحان تشخيص واقعيات نيست بلكه هدف، تربيت وآشكار ساختن زمينههايي است كه در كانون وجود انسانها قرار دارد، و به اين حقيقت دل لغت عرب «تمحيص» ميگويند.
امير مؤمنان در سخنان كوتاه خود يادآور ميشود كه هرگز نبايد از خدا درخواست كرد كه ما را در بوته امتحان قرار ندهد زيرا جهان آفرينش، جهان آزمون است بلكه بايد از خدا خواست كه ما را دچار امتحانهايي نسازد كه از عهده آن برنيائيم. آنگاه امام انگيزه آزمايش الهي را به اين شكل بيان ميكند و آن اين كه: هدف آشكار ساختن صفات خوب و بدي است كه به انسان شخصيت ميبخشد مثلاً در برخي از مردم حساسيتهاي خاصي نسبت به بعضي از حوادث است، و در افرادي زمينه ناراحتي نسبت به برخي از مسائل مانند داشتن دختر و كمبود مال موجود است در حالي كه در برخي ديگر نه تنها چنين زمينهاي وجود ندارد بلكه يك نوع زمينه رضايت و سازش به تقديرهاي الهي است، هرگاه اين دو گروه در بوته امتحان قرار نگيرند اين نوع زمينهها به ثمر نميرسد و توانها به فعليت تبديل نميشود، و در نتيجه گروهي از همين مسير تربيت كامل انساني پيدا نميكند.[8]
تو گويي امتحان الهي كار باغباني را انجام ميدهد آنگاه كه باغبان دانه مستعدي را در سرزميني ميكارد، اين دانه با استفاده از مواهب طبيعي شروع به رشد ميكند و با انبوهي از مشكلات روبرو ميگردد و با طوفانهاي سخت و سرماي كشنده و گرماي سوزان آن قدر پيكار ميكند تا سرانجام شاخه گلي را يا ميوه شيريني را كه به صورت زمينه در دل آن دانه و جود داشت، ظاهر ميسازد و اگر اين دانه در كوران اين حوادث قرار نميگرفت، هرگز چنين كمالي را از خود نشان نميداد و قوه و توان آن به فعليت نميرسيد.
تا اين جا نخستين انگيزه از انگيزههاي امتحانهاي الهي روشن گرديد. اكنون وقت آن رسيده است كه ديگر انگيزهها را روشن سازيم.
2ـ مقياس پاداشها و كيفرها
شكي نيست تنها داشتن صفات دروني مقايس پاداش و كيفر نيست بلكه تا صفات خوب و بد انسان ظاهر نشود هرگز نميتوان كسي را به صفات دروني، كيفر يا پاداش داد و اين صفات از طريق افعال و برداشتهاي انسان آشكار ميگردد و ظهور آن بدون اين كه انسان در بوته امتحان قرار بگيرد امكان پذير نيست و اين خود يكي از انگيزههاي امتحان خدا است كه در سخنان امير مؤمنان وارد شده است، آنجا كه ميفرمايد: «و ان كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم، و لكن لتظهر الافعال التي بها يستحق الثواب و العقاب»[9] : خداوند انسان را بهتر از خود او ميشناسد ولي براي اينكه افعالي كه ملاك پاداش و كيفر است آشكار گردد، آنان را در بوته امتحان قرار ميدهد.
[1] . مدثر / 31.
[2] . انبياء / 35.
[3] . كهف / 7.
[4] . طه / 50.
[5] . اعلي / 2 ـ 3.
[6] . ليل / 12.
[7] . آل عمران / 154.
[8] . نهج البلاغه، كلمات قصار شمارهي 93.
[9] . نهج البلاغه ، كلمات قصار شمارهي 93.
آيت الله جعفر سبحاني- با تلخيص از منشور جاويد، ج1، ص251