نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: جلسه امتحان!

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو آشنا
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    941
    نوشته
    42
    تشکر
    35
    مورد تشکر
    137 در 36
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض جلسه امتحان!

    انسان درمعرض امتحان
    جلسه امتحان:
    دنیا محل امتحان است و انسان تا زمانی كه در دنیاست در معرض امتحان الهی است. امتحان الهی اختصاص به زمان و مكان خاصی یا به افراد و اقشار خاصی ندارد بلكه همه انسانها در هر زمان‌ و مكانی به تناسب میزان علم و آگاهی، موقعیت فردی و اجتماعی، و شخصیت روحی و معنوی آزمایش می‌شوند.

    خداوند می‌فرماید: خدا مرگ و زندگی را آفرید، تا مورد آزمون قرار گیرد كه چه كسی بهترین عمل را خواهد داشت.(ملك،آیه 2) بنابراین تمام زندگی و حتی مرگ آزمون الهی است.

    معلم و امتحان گیرنده: یكی از مهمترین سنتهای الهی، مسئله امتحان و آزمایش است و خداوند هر لحظه بندگان را مورد آزمایش قرار می دهد و درقرآن می فرماید:و آنها را به خوبیها و بدیها آزمودیم،باشد كه به حكم حق برگردند. (سوره اعراف،آیه168) ؛ خداوند هر كسی را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر از او امتحان می‌گیرد و امتحانش سخت ‌تر و مشكل ‌تر است. خدای تعالی در سوره عنكبوت می‏فرماید: آیا مردم گمان كردند به حال خود رها می‏شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما كسانی را كه پیش از آنان بودند آزمودیم، (و اینها را نیز امتحان می‏كنیم) (عنكبوت/2 و3) و انسانها آزمایش می‏شوند همانگونه كه طلا در كوره آزمایش می‏شود و خالص می‏شوند و هر چه طلا حرارت بیشتری ببیند، عیارش بالاتر می‌رود و قیمت و ارزش آن بیشتر است.انسان هم دربرابر آزمایش ها ارزش وبها پیدا می كند.
    پس آزمایش الهی، در هر زمان متوجه انسان مؤمن می‏باشد و هر چه ایمان شخص بیشتر باشد، امتحان و آزمایش او بیشتر و سنگین تر است.
    هر كه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می‏دهند.

    شاگرد و امتحان دهنده: انسانها در هر لحظه از زندگی خود در حال گذراندن آزمونهای متفاوت هستند؛ و زندگی واقعی را باید در سختی‌ها و محنت‌ها جستجو كرد، چون خدا خمیر مایه انسان را با رنج و محنت سرشته و كمال آدمی را در پشت سر نهادن سختی‌ها قرار داده است. و خداوند می‌فرماید: لقد خلقنا الانسان فی كبد(بلد/4)؛ ما انسان را در رنج آفریدیم و در آیه دیگری می‌فرماید: رفاه و آسایش در دل سختی‌ها و محنت‌ها نهفته است ( انشراح،آیه 5 و 4) امتحان الهی یكی از الطافی است كه در قالب نعمت‌ یا نقمت، سختی‌ها و گرفتاری‌ها، مصیبت‌ها و مریضی‌ها ظاهر می‌شود وآدمی باید مشقت‌ها را تحمل كند و سختی بكشد تا هستی لایق خود را بیابد، تا استعدادهای نهفته و نبوغ و خلاقیت‌ او شكوفا گردد.

    مواد امتحانی: با موارد گوناگونی خدا انسان را امتحان می كند .
    1- آسایش و راحتی؛ 2- سختی و ناراحتی؛ 3- امنیت؛ 4- فرزندان؛ 5- پیروزی؛ 6 -شكست 7- تكلیف؛ 8- جان و مال؛9-بلایا و معایب؛ 10- فقر و تنگدستی؛ 11- قدرت و شهرت و مقام ؛ و .. (تفسیر المیزان، ج 4، ص 34؛ ج 7، ص 104؛ ج 8، ص 199)

    هدف از امتحان: در امتحانات الهی اهداف متعدد ی است كه برخی از آنها را ذكر می كنیم :
    1- زمینه سازی برای بازگشت به سوی خدا و توفیق توبه كردن؛ چنان كه خداوند میفرماید: وَ بَلَوْنَـَاهُم بِالْحَسَنـاَتِ وَالسَّیِیئات لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (اعراف،آیه168)؛ و آنها را به خوبیها و بدیها آزمودیم، باشد كه به حكم حق برگردند.
    2- مقاوم شدن انسان در برابر سختی ها و مشكلات؛ چنانكه خداوند میفرماید: وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاْ مْوَا َلِ وَ الاْ َنفُسِ وَ الثَّمَرَا َتِ وَبَشِّرِ الصَّا بِرِینَ؛ (بقره آیه،155) و شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و كاهشی در اموال و جانها و محصولات می آزماییم و صابران را مژده بده.
    3. روشن شدن وضعیت راستگویان و دروغ گویان؛ چنان كه می فرماید: أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَكُوا أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لاَیُفْتَنُون ، وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكَـَذِبِینَ؛ (عنكبوت، آیه 2 و 3) آیا مردم گمان كردند به صرف این كه بگویند: ایمان آورده ایم، رها میشوند و آزمایش نمی شوند؟! و به یقین كسانی كه پیش از اینان بودند را آزمودیم تا خداوند آنان كه راست گفته اند را معلوم كند و دورغگویان را نیز معلوم دارد.
    4- آزمایش ابزار تكامل انسان ها است . انسان در گردونه حوادث ، رخدادها و سختی ها، تجارب بسیار كسب می كند و باتلاش بیشتربه موفقیت و تكامل دست می یاید . به گفته بزرگان : سختی ها و آزمایش ها شلاق تكامل است . مانند سنگ های معدن كه در كوره های مختلف آزمایش و آب دیده می شود و سرانجام فلز خالص به دست می آید . بنابراین برای آنكه جوهره خالص وجود انسان نمایان شود ، باید در كوره های مختلف آزموده شود و هر چه انسان به مقام و كمال بیشتر دست یابد ، با آزمون های مشكل تر و سخت تر روبرو می شود. به همین خاطر انبیاء و اولیا و امامان با آزمون های سخت و دشوار روبرو بودند كه هیچ گاه برای انسان های عادی حادث نشده بود.

    نتیجه امتحان: گاهی امتحان و آزمون برای پی بردن به نتیجه آزمایش نیست، بلكه برای به كمال رسیدن امتحان دهنده انجام می‏پذیرد. اصلاً فلسفه و حكمت امتحان آن است كه شخص در ضمن آزمون، كاملتر شود و راه سعادت و شقاوت خود را تعیین ‌نماید. و باامتحان است كه انسان خود را به كمال می رساند و شایسته رسیدن به بهشت می شود.
    ویرایش توسط بلاغ مبین : 02-01-2011 در ساعت 00:53
    امضاء

    دل سرا پرده ی محبّت اوست
    دیده آیینه دار طلعت اوست

  2. تشكرها 3


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    goll امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن

    امتحان و آزمایش انسان ها از سوی خداوند متعال از سنت های الهی است كه در واقع هدف ابتدایی از خلقت انسان هم این دو عنصر بوده است. قرآن كریم می فرماید:
    الم ـ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ: آیا مردم پنداشته‌اند كه با گفتن این كه ایمان آوردیم رها می‌شوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟
    وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبِینَ[1] : ما امت‌هایی را كه پیش از آنان بودند، آزمایش كردیم، خدا راستگویان و دروغ گویان را كاملاً می‌شناسد.
    مسأله‌ی امتحان و آزمایش، از جمله مسائلی است كه در قرآن مجید، روی آن، زیاد تكیه شده و مطالب مربوط به آن با تعبیرهای مختلف، مانند: «فتنه»، «بلاء»، «تمحیص»، «تمییز» و «امتحان» وارد شده است، و با مراجعه به «المعجم المفهرس» از طریق این مواد، می‌توان به اهمیت و عنایت قرآن به موضوع امتحان و آزمایش پی برد.
    مسأله آزمایش الهی در قرآن به دو صورت مطرح گردیده است: گاهی به صورت كلی و این كه افراد در كشاكش زندگی، مورد آزمایش قرار می‌گیرند و محك امتحان، راستگو را از دروغگو جدا می‌سازد، و گاهی دیگر، به صورت ملموس و عینی، و با تشریح سرگذشت امت‌های پیشین كه مورد آزمایش قرار گرفته‌اند و گروهی رفوزه و گروهی نیز پیروز شده‌اند.
    حقیقت امتحان پیوند خاصی با اموری دارد كه به وسیله‌ی آنها تحقق می‌پذیرد و از این امور می‌توان به شرح زیر نام برد:
    1ـ ممتحن یا امتحان‌گری كه فرد یا گروهی را به امتحان می‌كشد.
    2ـ امتحان شده‌ای كه در قلمرو آزمایش قرار می‌گیرد.
    3ـ وسائل امتحانی كه آزمایش، به وسیله‌ی آنها انجام می‌پذیرد و حقیقت به وسیله‌ی آنها آشكار می‌گردد.
    4ـ انگیزه‌ای كه فرد امتحان‌گر به خاطر آن دست به امتحان می‌زند.
    و هر چهار مسأله در قرآن، در ضمن آیاتی وارد شده است. اینك به شرح مختصر مباحث چهارگانه می‌پردازیم:
    1ـ ممتحن كیست؟!
    از آنجا كه بحث ما درباره‌ی آزمایش‌های الهی است، قهراً ممتحن خدا خواهد بود كه بندگان خود را در آزمایش‌های مختلی قرار می‌دهد، و در آیه‌ 155 سوره‌ی بقره با جمله (ولنبلونكم) و در آیات دیگر به ممتحن بودن خود تصریح می‌كند و به خاطر روشن بودن مطلب در اینجا توقف زیادی نمی‌كنیم، چیزی كه هست، ممتحن بودن خدا، خود بحث انگیز است و پرسش زیر را به دنبال دارد و آن این كه آن كس دست به آزمایش می‌زند كه از حقیقت امر آگاه نباشد و خدای آگاه از درون و برون بندگان، واقف بر غیب و شهادت، چه نیازی به آزمایش دارد پاسخ این سئوال در بحث چهارم كه به عنوان «انگیزه‌های امتحان» مطرح می‌شود خواهد آمد.
    2ـ آزمایش شدگان
    امتحان شدگان، بندگان الهی هستند كه از درون بلوغ تا لحظه‌ی مرگ در بوته آزمایش‌های مختلف قرار می‌گیرند، و برخی پیروز، و برخی دیگر با شكست از صحنه‌ی امتحان خارج می‌گردند.
    گاهی قرآن از یك آزمایش عمومی كه متوجه تمام بندگان خدا می‌گردد نام می‌برد و می‌فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ»[2]: آیا مردم گمان كردند همین كه گفتند ایمان آوردیم رها می‌شوند و در بوته آزمایش قرار نمی‌گیرند.
    آیات در زمینه آزمایش‌های عمومی بیش از آن است كه در این جا منعكس گردد.
    گاهی قرآن از یك رشته آزمایش‌های خصوصی پرده بر می‌دارد كه متوجه اشخاص و طائفه معینی بوده است، و این موضوع یك رشته از قصص و داستان‌های قرآن را تشكیل می‌دهد و تشریح این نوع از آزمایش‌ها بر عهده كتاب‌هایی است كه قصص قرآن را گرد آورده‌اند و ما به طور اشاره به بعضی موارد آنها، از این موضوع می‌گذریم.
    1ـ ابراهیم خلیل الرحمان:
    قرآن درباره‌ی وی می‌فرماید: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»[3] : بیاد آر زمانی را كه خداوند ابراهیم را با یك رشته امور آزمایش كرد و او نیز به خوبی از عهده آنها برآمد، و به او گفت من ترا پیشوای مردم قرار می‌دهم.
    2ـ داود، پیامبر بزرگ بنی‌اسرائیل:
    او با طرح سؤالی از جانب دو نفر كه مشروح آن در سوره‌ی ص آیه‌های 23 ـ 24 وارد شده است مورد آزمایش قرار گرفت و قرآن در این مورد می‌فرماید: «وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ»[4] : داود تصور كرد كه ما او را در بوته‌ی امتحان قرار دادیم از خداوند جهان طلب آمرزش كرد و به ركوع افتاد و به خدا روی آورد.
    3ـ سلیمان فرزند حضرت داود:
    او نیز مانند پدرش داود به طور خصوصی مورد آزمایش قرار گرفت و قرآن به این حقیقت در آیه زیر تصریح می‌كند: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ أَلْقَیْنا عَلى كُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ»[5] ما سلیمان را آزمایش كردیم و جسد مرده‌ای را بر تخت او افكندیم آنگاه او به سوی خدا بازگشت.
    قرآن از طوایف و گروه‌هایی كه مورد آزمایش قرار گرفته‌اند نام می‌برد، مانند:
    4ـ قوم صالح:
    این گروه از پیامبر خود درخواست كرد كه از طریق اعجاز شتری از كوه، بیرون آید، خداوند، به درخواست آنان به عنوان آزمایش پاسخ مثبت گفت، قرآن به این حقیقت در آیه یاد شده در زیر، اشاره می‌كند و می‌فرماید: «إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَهِ فِتْنَهً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ»[6] : ما به عنوان آزمایش شتری برای آنان می‌فرستیم، تو مراقب باش و صبر را پیشه خود ساز.
    5ـ سپاهیان طالوت:
    طالوت به سرپرستی گروهی از بنی‌اسرائیل مأمور گردید كه ستمگر زمان خود «جالوت» را سركوب كند، وی وقتی با سپاهیان خود از نهری كه میان اردن و فلسطین قرار دارد عبور می‌كرد، از جانب خدا مأمور گردید كه پآیه‌ صبر و استقامت سربازان خود را بیازماید، از این جهت گفت: هر كس از این آب بخورد از من نیست و آن كس كه از آن جز یك كف نخورد، از من است، در این موقع گروهی رفوزه و گروه كمی از امتحان درآمد، و همان گروه از امتحان درآمده بودند كه در موقع مقابله با ستمگر زمان به نام «جالوت» گفتند: «كَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً كَثِیرَهً»: چه بسا گروه كمی كه به صبر و استقامت مجهز بودند، بر گروه زیادی پیروز شد.
    قران جریان امتحان این گروه را در سوره‌ی بقره آیه‌های 245 ـ 262 بیان كرده است.
    6ـ حضرت موسی
    موسی بن عمران از دوران تولد، تا روزی كه دیده از جهان بربست در بوته آزمایش‌های مختلف قرار گرفت و قرآن بسیاری از مایه‌های آزمایش او را یاد كرده است، قرآن پس از بازگویی آنها، به موسی خطاب می‌كند و می‌فرماید: «وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ یا مُوسى»[7] : ما تو را با آزمایش‌هایی آزمودیم آن گاه در میان مردم مدین اقامت گزیدی اكنون به مقام نبوت رسیدی.
    7ـ آزمایش مسلمانان در جنگ احزاب
    آیاتی از سوره‌ی احزاب (آیه‌های 9 ـ 27) بیانگر اجمالی جنگ خندق است، جنگی كه قرآن كریم آن را آزمایش سخت مؤمنان می‌داند و می‌گوید: «هُنالِكَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِیداً»[8] : در آنجا افراد با ایمان مورد امتحان قرار گرفتند (و افراد ضعیف الایمان) سخت متزلزل شدند. ورود سپاه دشمن آنچنان رعب و ترسی در دل افراد ایجاد كرد كه قرآن از آن جمله زیر یاد می‌كند: «وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»[9] : «آن گاه كه چشم‌ها حیران شده و جان‌ها به گلو رسید و به وعده خدا گمان‌های مختلفی شد.»
    در این موقع افراد حاضر بر دو دسته تقسیم شدند، گروهی با سم‌پاشی و ایجاد تزلزل در ایمان و افكار سپاهیان قصد فرار از معركه در سر پروراندند و آنان همان كسانی بودند كه می‌گفتند: «ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً»[10] وعده خداوند و پیامبر او فریبی بیش نبود، ولی گروهی دیگر كه با ایمان راسخ گام به میدان نبرد نهاده بودند وقتی چشم‌های آنان به سپاهیان دشمن افتاد، گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً»[11] گفتند: این همان جنگی است كه خدا و رسول او به ما وعده داده است و جز ایمان و انقیاد بر آنان، چیزی نیفزود.
    3ـ ابزار آزمایش‌های الهی
    در آیه‌ 155 سوره‌ی بقره، ترس و گرسنگی، زیان‌های مالی و جانی و كمبود میوه‌ها، ابزار آزمایش معرفی شده است، در حالی كه وسائل آزمایش، منحصر به این امور نیست و در آیه‌های دیگر، ثروت و فرزند، مایه آزمایش معرفی شده‌اند، چنان كه می‌فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَهٌ»[12] : بدانید: مال‌ها و فرزندان شما مایه امتحان می‌باشند و باز می‌فرماید: «لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[13] ؛ درباره‌ی اموال و جان‌هایتان امتحان می‌شوید.
    در آیه دیگر خواب پیامبر به عنوان وسیله آزمایش معرفی شده است، چنان كه می‌فرماید: «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناكَ إِلاَّ فِتْنَهً لِلنَّاسِ»[14] : خوابی را كه برای تو نشان دادیم مایه امتحان برای مردم شد.

    [1] . عنكبوت / 2 ـ 3.
    [2] . عنكبوت / 1.
    [3] . بقره / 124.
    [4] . ص / 24.
    [5] . ص / 34.
    [6] . قمر / 27.
    [7] . طه / 40.
    [8] . احزاب / 11.
    [9] . احزاب / 10.
    [10] . احزاب / 12.
    [11] . احزاب / 22.
    [12] . انفال / 28.
    [13] . آل عمران / 186.
    [14] . اسراء / 60.
    امضاء




  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حالا خواب پيامبر چه بود؟ و چگونه مايه امتحان براي مردم شد، مفسران در تفسير آيه ياد شده پيرامون آن بحث و گفتگو كرده‌اند.
    قرآن مجيد درباره‌ي نگهبانان دوزخ و شماره آنان يادآور مي‌شود كه 19 فرشته از آن نگهباني مي‌كند، آن گاه مي‌افزايد:
    اين گزارش، وسيله امتحان و آزمايش است، آنان كه ايمان قوي و نيرومندي به غيب و امور پوشيده از حس دارند، اين گزارش را از صميم دل مي‌پذيرند ولي گروه ديگر به تكذيب آن مي‌پردازند، چنان كه مي‌فرمايد: «وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا»[1] : ما نگهبانان دوزخ را فرشته و تعداد آنان را نوزده نفر قرار نداديم، جز براي آزمايش افراد كافر.
    قرآن دائره ابزار امتحان را بيش از پيش گسترش مي‌دهد و يادآور مي‌گردد كه ما شماها را، با خوبي‌ها و بدي‌ها، با نعمت‌ها و بلاها و به طور خلاصه با هر چيزي كه نام آن شر و خير است، آزمايش مي‌كنيم چنان كه مي‌فرمايد: «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً»[2] : ما شماها را با شر و خير مي‌آزمائيم، زيرا همان طور كه بلاها و مصيبت‌ها مايه آزمايش است، همين نعمت‌هاي الهي مانند جواني و تندرستي، تمكن و ثروت، زيبايي و دل آرائي، مايه امتحان و وسيله‌ي آزمايش افراد مي‌باشد.
    و در آيه‌ ديگر مجموع آنچه را كه در روي زمين قرار دارد، مايه آزمايش دانسته آنجا كه مي‌فرمايند: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[3] : ما آنچه كه در روي زمين است زيور آن قرار داديم تا بيازمائيم كه كدام يك نيكوكارتر است.
    ابزار امتحان بيش از آن است كه يادآوري شد، بلكه با مراجعه به سرگذشت گروهي كه در بوته امتحان قرار گرفته‌اند، مي‌توان ابزار امتحان بيشتري را، كه در اين موارد در آيات قرآن وارد شده است به دست آورد. مثلاً ابراهيم با وسائل گوناگوني از قبيل ذبح فرزند، ترك زن و فرزند در نقطه‌ي بي‌آب و علف، آمادگي براي اعدام و سوختن در آتش و... مورد امتحان قرار گرفت و همچنين است افراد و با گروه‌هاي ديگر كه با تأمل در سرگذشت آنها روشن مي‌گردد.
    4ـ انگيزه‌هاي آزمايش‌هاي الهي
    آزمايش‌هاي الهي، يك سنت همگاني است كه به فرد و يا گروه خاصي اختصاص ندارد، بلكه تمام افراد، به تناسب امكانات و استعدادهاي خود، در بوته امتحان قرار مي‌گيرند.
    مهم‌ترين مسأله در آزمايش‌هاي الهي، آگاهي از انگيزه‌هاي امتحان است و يكي از اين انگيزه‌ها اين است كه لياقت‌ها و شايستگي‌هاي نهفته در افراد، در سايه امتحان، ظهور و بروز نموده و از اين طريق، افراد به كمال مطلوب خود برسند. و اگر امتحان و آزمايش در كار نبود، كمالات نهفته در درون افراد به صورت گنج پنهان باقي مي‌ماند و خود را نشان نمي‌داد.
    تشريح اين مطلب نياز به مقدمه‌اي دارد كه ذيلاً بيان مي‌گردد:
    هدايت همگاني الهي
    خداوند دو نوع هدايت دارد: هدايتي، مخصوص به موجوداتي كه با عقل و خرد مجهزند و در سايه آن مي‌توانند بار تكليف الهي را بدوش بكشند. اين موجودات از درون وسيله‌ي عقل و خرد و فطرت، و از برون به وسيله پيامبران و آموزگاران الهي هدايت و رهبري مي‌شوند و از طريق دو حجت باطني و ظاهري به اهداف عالي انساني مي‌رسند.
    چنان كه گفتيم اين نوع هدايت از درون و برون مخصوص يك گروه از موجودات است كه داراي عقل و خرد بوده و در انتخاب راه خود كاملاً حر و آزاد مي‌باشند.
    در برابر اين نوع از هدايت، هدايت ديگري است كه همه‌ي موجودات در پوشش آن قرار دارند و به طبقه‌ي معيني مخصوص نيست و در اصطلاح علمي به آن «هدايت تكويني» مي‌گويند. قرآن مجيد به اين نوع از هدايت فراگير، در آياتي، از آن جمله آيه ياد شده در زير اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: «الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى».[4]
    خداوند به موجودات جهان، نعمت وجود بخشيد، آن گاه همه را به راه كمالش هدايت كرد، و در آيه‌ ديگري مي‌فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ـ وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى»[5] : خداوندي كه هر موجودي را آفريد، آن گاه به آن پرداخت، هر موجودي را اندازه‌گيري كرد و به راه كمالش هدايت نمود.
    اين آيات و آيات ديگر حاكي است كه آفرينش هر موجودي با هدايت و راهنمايي خاصي كه در حيوان از آن به «غريزه» و در نبات و جماد از آن به قوانين راسخ خلقت، تعبير مي‌آورند همراه بوده و اين راهنمايي غير از آن هدايت دروني و يا بروني است كه ويژه‌ي موجودات عاقل است، و در نتيجه برخي هدايت يافته و برخي ديگر روگردان و در نتيجه ضال و گمراه مي‌باشند.
    آيه‌ «وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى» حاوي نكته ارزنده‌اي است و آن اين است كه هدايت خداوند پس از تقدير و اندازه‌گيري است، مقصود از «تقدير» و اندازه‌گيري همان مجهز ساختن موجود با اسباب و امكاناتي است كه مي‌تواند موجود را به هدفي كه براي آن آفريده شده است برساند يك چنين «تجهيز» در درجه نخست و آنگاه همراه گشتن آن با هدايت همگاني، وصول به هدف و كمال مطلوب را تضمين مي‌كند.
    قرآن در آيه‌ ديگر، همه‌ي هدايت‌هاي فردي و اجتماعي، تشريعي و تكويني را از آن خدا دانسته مي‌فرمايد: «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»[6] : بر ما است هدايت و رهبري.
    با توجه به انواع هدايت و رهبري، كه مخصوص انسان‌ها را، هدايت تشريعي و مربوط به تمام مجودات جهان را، هدايت تكويني، مي‌ناميم، يادآور مي‌شويم كه يكي از وسائل هدايت انسان‌ها، به كمال و سعادتي كه براي آن آفريده شده‌اند، همان امتحان و آزمايش‌هاي الهي است به طوري كه اگر چنين آزمايش‌هايي در كار نبود، افراد مستعد و آماده، به آن درجه‌ي از كمال نرسيده و نيروهاي نهفته در درون آنان، به صورت زمينه و قوه، باقي مي‌ماند و هرگز به فعليت نمي‌رسيد.
    اينك ما پس از توضيح اين مقدمه به تشريح اين انگيزه كه در حقيقت ثمره بزرگ امتحان است تحت عنوان پرورش استعدادها مي‌پردازيد و بعداً به ميان ديگر انگيزه‌ها خواهيم پرداخت.
    1ـ تربيت و پرورش استعدادهاي نهفته
    بشر بر اثر كوتاهي و نارسايي دانش خود، در رفع هر نوع ابهام ناچار است از در آزمايش وارد شود در صورتي كه همين حالت براي خدا محال است ولي امتحان او انگيزه ديگري دارد كه از آن به فعليت رسيدن قوه‌ها، تربيت و پرورش استعدادها مي‌توان نام برد. نيروهاي دروني انسان بسان همه منابع، بدون وسائل مخصوص، ظهور و بروز ننموده و از مرحله استعداد به مرحله فعليت نمي‌رسد، وسيله‌اي كه مي‌تواند اين شايستگي‌ها را ظاهر سازد، همان امتحان و آزمايش است.
    قرآن به اين انگيزه در آيه‌ ياد شده در زير تصريح مي‌كند و مي‌فرمايد: «وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لُِيمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»[7] : خداوند آنچه را كه در سينه‌هاي شماست بيازمايد، و آنچه در روحيات شما قرار دارد مصفا سازد، خداوند از آنچه كه در سينه‌هاست آگاه است.
    جمله «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» مي‌رساند كه هدف خدا از متحان تشخيص واقعيات نيست بلكه هدف، تربيت و‌آشكار ساختن زمينه‌هايي است كه در كانون وجود انسان‌ها قرار دارد، و به اين حقيقت دل لغت عرب «تمحيص» مي‌گويند.
    امير مؤمنان در سخنان كوتاه خود يادآور مي‌شود كه هرگز نبايد از خدا درخواست كرد كه ما را در بوته امتحان قرار ندهد زيرا جهان آفرينش، جهان آزمون است بلكه بايد از خدا خواست كه ما را دچار امتحان‌هايي نسازد كه از عهده آن برنيائيم. آنگاه امام انگيزه آزمايش الهي را به اين شكل بيان مي‌كند و آن اين كه: هدف آشكار ساختن صفات خوب و بدي است كه به انسان شخصيت مي‌بخشد مثلاً در برخي از مردم حساسيت‌هاي خاصي نسبت به بعضي از حوادث است، و در افرادي زمينه ناراحتي نسبت به برخي از مسائل مانند داشتن دختر و كمبود مال موجود است در حالي كه در برخي ديگر نه تنها چنين زمينه‌اي وجود ندارد بلكه يك نوع زمينه رضايت و سازش به تقديرهاي الهي است، هرگاه اين دو گروه در بوته امتحان قرار نگيرند اين نوع زمينه‌ها به ثمر نمي‌رسد و توان‌ها به فعليت تبديل نمي‌شود، و در نتيجه گروهي از همين مسير تربيت كامل انساني پيدا نمي‌كند.[8]
    تو گويي امتحان الهي كار باغباني را انجام مي‌دهد آنگاه كه باغبان دانه مستعدي را در سرزميني مي‌كارد، اين دانه با استفاده از مواهب طبيعي شروع به رشد مي‌كند و با انبوهي از مشكلات روبرو مي‌گردد و با طوفان‌هاي سخت و سرماي كشنده و گرماي سوزان آن قدر پيكار مي‌كند تا سرانجام شاخه گلي را يا ميوه شيريني را كه به صورت زمينه در دل آن دانه و جود داشت، ظاهر مي‌سازد و اگر اين دانه در كوران اين حوادث قرار نمي‌گرفت، هرگز چنين كمالي را از خود نشان نمي‌داد و قوه و توان آن به فعليت نمي‌رسيد.
    تا اين جا نخستين انگيزه از انگيزه‌هاي امتحان‌هاي الهي روشن گرديد. اكنون وقت آن رسيده است كه ديگر انگيزه‌ها را روشن سازيم.
    2ـ مقياس پاداش‌ها و كيفرها
    شكي نيست تنها داشتن صفات دروني مقايس پاداش و كيفر نيست بلكه تا صفات خوب و بد انسان ظاهر نشود هرگز نمي‌توان كسي را به صفات دروني، كيفر يا پاداش داد و اين صفات از طريق افعال و برداشت‌هاي انسان آشكار مي‌گردد و ظهور آن بدون اين كه انسان در بوته امتحان قرار بگيرد امكان پذير نيست و اين خود يكي از انگيزه‌هاي امتحان خدا است كه در سخنان امير مؤمنان وارد شده است، آنجا كه مي‌فرمايد: «و ان كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم، و لكن لتظهر الافعال التي بها يستحق الثواب و العقاب»[9] : خداوند انسان را بهتر از خود او مي‌شناسد ولي براي اينكه افعالي كه ملاك پاداش و كيفر است آشكار گردد، آنان را در بوته امتحان قرار مي‌دهد.



    [1] . مدثر / 31.
    [2] . انبياء / 35.
    [3] . كهف / 7.
    [4] . طه / 50.
    [5] . اعلي / 2 ـ 3.
    [6] . ليل / 12.
    [7] . آل عمران / 154.
    [8] . نهج البلاغه، كلمات قصار شماره‌ي 93.
    [9] . نهج البلاغه ، كلمات قصار شماره‌ي 93.
    آيت الله جعفر سبحاني- با تلخيص از منشور جاويد، ج1، ص251
    امضاء




  6. تشكر

    بلاغ مبین (22-04-2012)

  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جدا سازي افراد نيك از افراد بد
    سومين انگيزه براي آزمايش‌هاي الهي جدا سازي خوب از بد، و بد از خوب است زيرا در جامعه‌اي كه همه‌ي گروه‌ها خود را انقلابي قلمداد كرده و به ظاهر از آن دفاع مي‌كنند در حالي كه گروهي از آنان منافق و ضد انقلابند، بهترين وسيله براي شناساندن افراد صالح و فاسد و مؤمن و منافق، آزمايش‌هاي الهي است، در غير اين صورت همه گروه‌ها با نقاب انقلابي در يك صف قرار گرفته و از يكديگر تميز داده نمي‌شوند قرآن در اين مورد مي‌فرمايد: «ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»[1] : هرگز خداوند مؤمنان را بر آنچه كه هستند وا نمي‌گذارد تا ناپاك را از پاك جدا سازد.
    و در آيه‌ ديگر مي‌فرمايد: «لَِيمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»[2] : تا ناپاك را از پاك جدا سازد و ناپاك را روي هم قرار دهد، و همه را گرد آورده در دوزخ قرار دهد، آنان زيان كارانند.



    [1] . آل عمران / 179.
    [2] . انفال / 37. آيت الله جعفر سبحاني- با تلخيص از منشور جاويد، ج1، ص251
    امضاء




  8. تشكرها 2

    مدير اجرايي (18-02-2012), بلاغ مبین (22-04-2012)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi