هركس به قرآن عمل كند پاداش نيك يابد، هركس بر وفق قرآن حكم دهد عادل است.
هركس به قرآن دعوت كند، به صراط مستقيم دعوت كرده است.
نور آشكار خدائي قرآن است.
هركس علم قرآن بداند مسابقه را برده است.
قرآن فرمان دهنده و بسيج كننده است.
قرآن هم صامت است و هم ناطق- ناطق به حجّت خداوند است، به آنچه ميثاق آن را از بندگان گرفته است، و آنان اقرار كرده و نفس خويشتن را به گروگان گذارده اند.
خداوند تابش نور خود را با قرآن تمام كرده، دين خود را با قرآن گرامي ساخت. پيامبرش را وقتي به پيش خود فرا خواند كه بوسيله قرآن از تبليغ احكام فارغ شده بود.
به آنچه خداوند خويش را ستود، خلايق به تعليم قرآن او را ستودند.
چيزي از دين را پنهان نساخت.
هيچ اموري از آنچه مورد رضا يا سخط خداوند بود، به جا نگذاشت، مگر آنكه پرچمي آشكار بالاي آن برافراشت تا همه بدانند.
قرآن نوري است كه هرگز خاموش نمي شود، شمعي است كه شعله اش فروكش نمي كند، دريايي است كه به ژرفاي آن راه نيست.
قرآن راهي است كه نشانه هاي راهنمائي آن گم نمي شود.
قرآن پرتوي است كه روشنائيش تاريكي ندارد.
قرآن جدا كننده حق و باطل است كه برهان آن سستي نمي گيرد.
روشنگري كه پايه هاي آن منهدم نمي شود.
درماني كه بيم بيماري با آن نمي رود، عزتي كه يارانش شكست نمي خورند.
حقّي كه اعوانش زبون نمي شوند.
قرآن معدن ايمان و لبّ لُباب آن است.
قرآن سرچشمه هاي دانش، و درياهاي آن است.
قرآن باغستان عدل و استخرهاي آن است.
قرآن پايه هاي استوار اسلام و بنيان آن است.
قرآن رودخانه هاي حق و آبگيرهاي آن است.
قرآن بحري است كه آبگيران خشكش نتوانند ساخت.
قرآن چشمه اي است كه نوشندگان تمامش نتوانند كرد.
قرآن مشرعه اي است انبوه واردان كَدِرش نتوانند نمود.
قرآن سرمنزلي است كه مسافران راهش را گم نمي كنند.
قرآن در راه حق همچون تپه هاي برافراشته و نشانداري است، كه گم نمي شوند.
عطش علما را تنها قرآن فرو مي نشاند.