درست است كه حضرت امام حسین (علیهالسلام) كشتى نجات امت اسلامى است اما نه براى كسانى كه چون پسر نوح یك عمر نافرمانى كرده و تنها با اسم شیعه حسینى انتظار رهایى و شفاعت دارند.
آن چشمى كه براى اباعبدالله نگرید و آن دلى كه از سوز این حماسه شكوهمند نشكند چشم و دل انسانى نیست و این گریهها و سوگواریهاست كه پیوند عاطفى جامعه را با ماجراى جاویدان كربلا مستحكم نموده و جویبارهاى باصفاى معنویت را به سوى دشتهاى تشنه معرفت جارى مى نماید و روح سلحشورى و استوارى را در بین شیعیان تقویت مى كند اما این مطلب با آن جداست كه این فروغ معنوى شهید شد تا مردم دور هم نشسته گریه كنند و با این كار از معاصى خویش نجات یابند,
آخر این كه با سیاق آیات قرآن و مكتب رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) سازگارى ندارد و این درست نیست كه جد امام حسین (علیهالسلام) براى تزكیه و تهذیب بیاید و العیاذبالله حضرت امام حسین(علیهالسلام) كشته شود تا منفذى براى نجات گناهكاران پدید آید .
چقدر تأسف انگیز است كه بگوییم امامى كه در لحظات حساس جنگ نماز خوف خواند از افرادى حمایت مى كند كه حتى در شرایط عادى به نماز وقتى نمى نهند به خاطر این كه به جاى نماز برایش عزادارى كرده اند و به اطمینان شفاعت او پایه و ستون دین را ترك نموده و یا آن را كم اهمیت جلوه داده اند .
واى به حال مسلمانى كه حقوق اسلامى را رعایت نكند و واجبات دینى و دستورات قرآنى را انجام ندهد و یا خداى نكرده به ارتكاب امور حرام آلوده گردد و آنگاه دلش به این خوش باشد كه من پیرو اباعبدالله (علیهالسلام) هستم، این شخص چگونه مریدى است كه نه از كارهاى امام حسین(علیهالسلام) خوشش مىآید و نه حضرت امام حسین(علیهالسلام) از اعمال او راضى است .
به قول مرحوم دكتر آیتى:
"بسیارى از مردم مرید امام حسین (علیهالسلام) شدهاند و از این جهت است كه او را نشناختهاند و تصور كردهاند كه مىشود با یك سلام و تعارف امام را طرفدار خود ساخت ، اگر كسى معناى پیامبرى و امامت را نیك بشناسد، به اینگونه اشتباهات گرفتار نمى شود و براى پیغمبر و امام در مقابل دستگاه خدا حسابى باز نمى كند و مى داند كه بزرگى پیغمبر و امام بر پایه بندگى خدا استوار است و جز از راه بندگى پروردگار نمى توان از پیغمبر و امام بهره مند شد ."6
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 44، ص 313 و 328
2- اهداف قیام حسینی ، ص 117
3- مرتضى مطهرى ، عدل الهى ،ص265
4- همان ، ص266 ـ 267
5- همان ،ص271
6- ابراهیم آیتى ، بررسى تاریخ عاشورا ، ص125 ـ 126