در تفسیرقمی آمده است: پس از میلاد پیامبر(صلی الله علیه وآله)جنیان نزد کاهنان آمده، اخباری را که پیش از میلاد شنیده بودند برای آنها بازمیگفتند و کاهنان با استفاده از آن اخبار به پیشگویی میپرداختند.9
2. نظریه دیگر آن است که شیاطین هیچگاه، حتی پیش از بعثت به آسمان راه نداشتند; برخی با استناد به آیات 17ـ18 حجر/15 این مطلب را که پیش از بعثت هر کاهنی شیطانی داشت که اخبار آسمان را به رایش میآورد افسانهای دروغین خوانده و گفتهاند: شیاطین به هیچ وجه نمیتوانند به آسمان برسند و «شهاب مبین» در آیه، کنایه از این است که شیاطین، کوچکتر از آناند که گفتههای فرشتگان را استراق سمع کنند.10
برخی دیگر گفتهاند: آیاتی مانند ؛ صافّات/8 ،37 دلالت دارد که شیاطین، پیش از بعثت نیز راهی به آسمان نداشتند; ولی آیه 9 جنّ/72 دلالت دارد که برخی از جنیان قبل از بعثت به آسمان راه داشته، سخنان فرشتگان را میشنیدند. جمع بین این دو دسته آیات آن است که بگوییم: پیش از بعثت، رفتن شیاطین به آسمانها و شنیدن خبرهای آسمان به وسیله آنها ممنوع بود; ولی جنیان مؤمن به ویژه رسولانشان میتوانستند به آسمان بروند. آنها در آسمان مکانهای ویژهای داشتند که در آنجا نشسته و به سخنان ملائکه گوش میدادند. سپس با آن سخنان، قوم خود را انذار میکردند; ولی پس از بعثت برای محافظت وحی قرآنی از اشتباه و ختم رسالت و کفایت قرآن برای جنیان و بینیاز شدن آنان از سخنان فرشتگان، آسمانها پر از فرشتگان نگهبان شد و راه آن به کلی، چه برای شیاطین و چه برای جنیان، اعم از مؤمن و کافر بسته شد. مؤیّد این گفتار، کلام جنیان مؤمن پس از بعثت است که گفتهاند: و اینکه [با این اوضاع] ما نمیدانیم آیا اراده شرّی درباره اهل زمین شده یا پروردگارشان خواستهاست آنان را هدایت کند. (جنّ/72،10)11
برخی مفسران بر این عقیدهاند که پیش از بعثت نیز در آسمانها نگهبانانی از فرشتگان بودند که شیاطین را با شهابها میراندند; ولی پس از بعثت، شمار نگهبانان آسمان بیشتر و محافظت از اخبار آسمانی شدیدتر شد.12
[1]. المیزان، ج17، ص124ـ125.
[2]. الاحتجاج، ج2، ص219; كنزالدقائق، ج13، ص477.
[3]. تفسیر قرطبى، ج10، ص9.
[4]. مجمعالبیان، ج6، ص510; تفسیر قرطبى، ج10، ص9.
[5]. الاحتجاج، ج2، ص219; كنزالدقائق، ج13، ص478; البرهان، ج3، ص334.
[6]. مجمع البیان، ج6، ص510; تفسیر قرطبى، ج10، ص9; تفسیربیضاوى، ج3، ص364.
[7]. مجمعالبیان، ج10، ص556; المیزان، ج20، ص43.
[8]. الامالى، ص360; كنزالدقائق، ج13، ص477ـ478; البرهان، ج3، ص334; روحالبیان، ج4، ص450.
[9]. تفسیر قمى، ج2، ص410.
[10]. الكاشف، ج4، ص470.
[11]. الفرقان، ج29، ص178ـ179.
[12]. مجمع البیان، ج10، ص556.