*** ثروتمند***
----------------------------------------------------------------------------------
همیشه فکر میکرد خیلی فقیر و بی چیز است و خداوند او را رها نموده است! وضع همه را بهتر از خودش می دید و وضع خود را بدتر از همه می دانست؛ از این رو مدتی بود که در انجام وظایف دینی خود سستی می کرد و نسبت به خداوند بدگمان شده بود.
تا اینکه روزی پس از صحبتی مختصر ، استاد به او گفت:
« یک معامله پر سود برایت پیدا کرده ام.»
خیلی خوشحال شد و با کمال اشتیاق از چند و چون معامله جویا شد!
استاد گفت:« یک نفر را میشناسم که حاضر است در برابر جفت چشمانت یک میلیارد تومان بپردازد زیرا فرزندش در حادثه ای نابینا شده و نیاز به عمل چشم دارد.»
بسیار تعجب کرد و ناباورانه به استاد نگاه کرد!
استاد:« چه شد؟ مگر ثروت زیاد نمیخواستی؟»
تازه متوجه منظور استاد شده بود.
او دیگر غصه ی بی چیزی خود را نمی خورد چرا که می دانست خداوند متعال ثروت های فراوانی را مجاناً به او مرحمت نموده است. ثروت هایی که خیلی ها حسرت آن ها را می خورند. نعمتهای بزرگی که حاضر نبود با هیچ مقدار از پول و ثروت دنیا آنها را عوض کند.
راستی آیا ما ثروتمندیم یا فقیر؟!!!