مقدمهای برای مرگ
فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ(83)
وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ (84)
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْكُمْ وَلكِنْ لا تُبْصِرُونَ.(85/ واقعه)
چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد (توانایى بازگرداندن آن را ندارید)؟!
و شما در این حال نظاره مىكنید (و كارى از دستتان ساخته نیست).
و ما به او از شما نزدیكتریم ولى نمىبینید.(ترجمه جوامع الجامع)
تعریف احتضار
احتضار از ماده حضور و به معنای حاضر شدن است و مراد از آن رسیدن زمان مرگ است. از نظر فقهاء احتضار به (رسیدن) زمان كنده شدن روح اطلاق میشود.(حدائق الناضره، ج3، ص352) وجه تسمیه احتضار نیز یا به علت حضور ملائكه در نزد محتضر برای قبض روح، یا به علت حاضر شدن خانواده و اقوام در لحظات آخر، و یا به علت حاضر شدن مؤمنین برای تشییع او میباشد.
كلمه احتضار(به معناى حضور مرگ) در قرآن نیامده؛ اما با تعابیر دیگرى، از حاضر شدن مرگ(نساء/ 4، 18) آمدن سكرات مرگ (ق/50،19) قرار گرفتن در غمرات مرگ(انعام/6،93) آمدن مرگ(انعام/6،61) و رسیدن جان به گلو (واقعه/56،83) و نظایر آن سخن رفته است. به هر حال حالت احتضار به لحظاتی قبل از مرگ گفته میشود که به مرگ و جهان آخرت اتصال پیدا میکند. و طبیعتا به خاطر انس با دنیا و عظمت مرگ تحمل آن سخت است.
با تامل در تعبیر قرآن به سكرات مرگ و اشاره به قصد گریز انسان از آن مىتوان به شداید احتضار پى برد: «و جاءَت سَكرَةُ المَوتِ بِالحَقِّ ذلِكَ ما كُنتَ مِنهُ تَحید» (ق/19)
«و هنگام بیهوشى و سختى مرگ بحق و حقیقت فرا رسید این همان مرگى بود كه از آن دورى میجستید.»
«سكرة» به معناى مستى و مقصود از سكره مرگ، حالتى است كه هنگام جان كندن بر انسان عارض مىشود و همانند مستى كه نمىداند چه مىگوید و با او چه گفته مىشود، به خویشتن مشغول و از مردم منقطع مىگردد.