سلام بر بانوی عظیم الشانی که الگوی امام زمانمان بود و خدا در روز محشر همه را به خضوع در برابرش امر میکند
امشب شب شهادت بانوی بزرگی است که وقتی بدنیا امد مریم مقدس دایه اش شد و زنان بهشتی خود را با عطر بوی او معطر کردند ولی چه حیف که تنها بعد از چند روزی از شهادت پدر بزرگوارش آنچنان قدر ناشناسی از امت پدر خود دید که هیچ دشمنی از دشمنان به ان درد مبتلا نشده است .
بانوی بزرگی که هیچ کس قدر او را ندانست جز خدا و رسول و وصی بر حق و اگر نبود حدیث لولا فاطمه لما خلقتکما محقق می شد و هیچ کسی در این عالم خلق نمی شد ؛ بانوی بزرگی که حتی غیر مسلمانان او را در حد خود ستوده اند که به یکی از این موارد اشاره میکنیم.
بانوي اسلام از ديدگاه سليمان کتاني انديشمند مسيحي
نخست از يک نويسنده و شاعر و اديب مسيحي به نام «سليمان کتاني» که داراي تأليفات مشهور و موفقي در چهرهنگاري شخصيتهاي اسلامي است، مطلب را آغاز ميکنيم.
براي آشنايي با وي لازم به تذکر است که: چند سال قبل، کتابخانهي عربي اسلامي در نجف اشرف، مسابقهاي در ميان عموم نويسندگان عرب ترتيب داد، تا دربارهي شخصيت والا و ممتاز مولاي متقيان علي بن ابيطالب (ع) قلمفرسايي کنند. در آن مسابقه، نويسندهي چيرهدست لبناني، و اديب و شاعر صاحب انصاف نصراني، آقاي سليمان کتاني، با نوشتن کتابي تحت عنوان «الإمام علي نبراس و متراس» شرکت جست. پس از بررسي تمام کتب و آثار شرکت داده شده در مسابقه، کتاب سليمان کتاني مقام نخست را به دست آورد و نويسنده مزبور برندهي جايزهي اول شد.
بار دوم، همان کتابخانه، نگارش کتابي را در مورد شخصيت درخشان بانوي بزرگ اسلام، فاطمه زهرا (ع) به مسابقه گذاشت و نويسندگان و محققان و شخصيتهاي علمي و ادبي متعددي در اين مسابقه شرکت جستند. اين بار نيز نويسندهي مسيحي نامبرده با نوشتن کتابي تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ في غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهي در نيام) مقام نخست را به خود اختصاص داد و برندهي جايزه شد.
گرچه در اين گزينشها، در مرحلهي اول احتمال تشويق کردن يک فرد مسيحي که در عالم مسايل اسلامي به تحقيق و نگارش پرداخته است بيوجه نيست. و باز گرچه همين امر، در صورتي که نوشتههاي شرکتکنندگان در مسابقه در سطح مساوي و برابر قرار داشته باشند، خود ميتواند مجوز برنده شدن يک فرد مسيحي در مسابقه باشد، ولي با مطالعهي کتاب مزبور روشن ميشود که اين حد اطلاعات و آگاهي و اين شور و حماسه قابل تحسين است که يک فرد بيگانه و خارج از اسلام، آنچنان از غناي فرهنگي و ادبي و احساسي و عاطفي سرشار باشد که در مورد يک شخصيت اسلامي کتاب بنويسد، و در جمع نويسندگان مسلمان شرکت جويد و عرض وجود کند و تا حدود زيادي هم به حقيقت مطلب برسد. لذا اگر کتاب او حائز مقام اول و برندهي جايزه ميگردد، جاي حرفي و بحثي نيست، چرا که شخصيت زهرا اطهر (ع) يک شخصيت جهاني و الهي است که عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلمفرسايي دارند، و سخن دوست را، از هر زبان و قلمي که انسان بشنود و بخواند، زيبا و پسنديده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الأعداء» خواهد بود. امروزه که شخصيت جميله بوپاشاها، اينديرا گانديها، فلورانسها، اليزابتها و بنتالهديها و نظاير آن در سطح وسيعي از جهان مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد، آيا جا ندارد که شخصيت فوقالعاده والاي اين بانوي بزرگ اسلامي در عرصهي جهاني مورد معرفي و شناسايي قرار گيرد؟
نويسندهي مورد بحث، دربارهي شخصيت زهرا، شعر و حماس به کار ميبرد، سمفوني احساساتش اوج ميگيرد و بهترين شورها و عواطف شاعرانه را نثار او ميکند...
او در آغاز کتابش مينويسد:
«فاطمهي زهرا (ع) مقامي والاتر از آن دارد که سندهاي تاريخي و روايتي به سوي او اشاره کنند، و گراميتر از آن است که شرح حال گونهها به جانب وي راهنما باشند. فاطمه (عليهاالسلام) را همين چهارچوب کافي است که: وي دختر محمد (ص) و همسر علي (ع) و مادر حسن و حسين (ع) و بزرگ بانوي جهان است». [1]
و در پايان کتابش ميگويد:
«فاطمه، اي دخت مصطفي! اي روشنترين چهرهاي که زمين را بر روي دو کتف خود بلند کرد، تو جز دو نوبت براي زمين لبخند نزدي: يک بار در سيماي پدر، آن دم که در بستر آرميده بود و تو را مژدهي قرب وصل ميداد لبخند زدي. و لبخندي ديگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو ميگرديد که جان بر لب داشتي و واپسين دم خويش را فروفرستادي... تو هميشه با محبت زيست کردي، تو با پاکي و پاکدامني زيستي، براي پاکيزهترين مادري که دو ريحانه زادي و پروردي و بر قامت آن دو جامهاي از خز بخشندگي پوشاندي... تو زمين را همراه با لبخندي استهزاآميز رها کردي و به ابديت پيوستي، اي دختر پيامبر! اي همسر علي! اي مادر حسن و حسين، و اي بزرگ بانوي بانوان همه جهانها و اعصار» [2]
و باز در جاي ديگر مينويسد:
«قهرماني نيرويي نيست که مستند به تن و بازو باشد، يا مستند به تاج و تخت، بلکه قهرماني چيزي است که منطق عقل، رشد و فهم را به کار گيرد، آنگاه هدفها را تعيين کند و برنامه را ترسيم نمايد. و قهرماني زهرا، چيزي جز اين معني بزرگ نبود. از اين رو از هر چه عامل روشنايي ديگران ميشد بهره گرفت، بي آنکه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهاي لاغر و نحيف وي در اين خواست از مؤثر باشد». [3]
لوئي ماسينيون محقق فرانسوي مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوي، لويي ماسينيون که مدتي از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمهي زهرا (عليهاالسلام) ساخته، در زمينهي شناخت آن حضرت، با گامهاي تحقيق پيش رفته و تلاش و کوشش بسيار به عمل آورده است. وي رسالهي محققانهاي در مورد مباهلهي مسيحيان «نجران» با پيامبر اسلام، که در سال دهم هجري در مدينه صورت گرفت، نوشته که در آن نکتههاي جالب توجه فراواني مطرح شده است. در آن رساله ميگويد:
«اوراد و دعاهاي ابراهيم (ع) از وجود دوازده نور که منشعب از فاطمه هستند خبر ميدهد...
تورات موسي از آمدن محمد (ص) و دختر پربرکت او، و دو آقازاده به مانند اسماعيل و اسحق (حسن و حسين) نويد ميدهد...
و انجيلهاي عيسي (ع) از آمدن احمد (ص) نويد ميدهد، و نيز بشارت ميدهد که دختر پربرکتي خواهد داشت که دو پسر به دنيا ميآورد...» (۴)
خدا کند ما هم بتوانیم هرچند به اندازه نمی از اقیانوس بی کرانش او را بشناسیم و به حق مادری اش در مورد خودمان که خود را شیعه او می نامیم عمل نمائیم
--------------------------------------------------------------------------
[1] کتاب «فاطمة الزهراء وترٌ في غمد»، پيشگفتار، ص 3.
[2] ص 205 ترجمهي همان کتاب.
[3] ص 211 همان ترجمه.
[۴] شخصيات قلقه عبدالرحمن بدوي و ضميمهي آن «المباهله» تأليف لويي ماسينيون چاپ ميلان به سال 1944، ص 179.