صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 76

موضوع: ۩●^●۩ لاله خفته به کنج خرابه *ویژه نامه شهادت حضرت رقیه(س) * ۩●^●۩

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    shamee ۩●^●۩ لاله خفته به کنج خرابه *ویژه نامه شهادت حضرت رقیه(س) * ۩●^●۩









    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 07:56
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 9

    مدير اجرايي (17-12-2012), نرگس منتظر (29-12-2011), آستان جانان (19-12-2012), خادم کریمه اهل بیت (29-12-2011), سابحات (12-01-2013), شهیده (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102
    ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 07:57
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 6

    مدير اجرايي (17-12-2012), آستان جانان (19-12-2012), خادم کریمه اهل بیت (20-12-2012), سابحات (12-01-2013), شهاب منتظر (18-12-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    صدای دخترسه سالۀ حسین به گریه بلندمی شود. گریه ای نه مثل همیشه.گریه ای وحشتزده، گریه ای به سان مارگزیده. گریه کسی که تازه داغ دیده. دیگران به سراغش می روند ودرآغوشش می گیرند وتوگمان می کنی که هم الان آرام می گیرد وصبرمی کنی.

    بچه،بغل به بغل ودست به دست می شوداما آرام نمی گیرد.

    پیش ازاین هم رقیه هرگز آرام نبوده است ازخودکربلا تاهمین خرابه لحظه ای نبوده که آرام گرفته باشد،لحظه ای نبوده که بهانۀ پدرنگرفته باشد،لحظه ای نبوده که اشکش خشک شده باشد،لحظه ای نبوده که بازبان کودکانه اش مرثیه نخوانده باشد.

    انگارکه داغ رقیه،برخلاف سن وسالش،ازهمه بزرگتربوده است.

    به همین دلیل درتمام طول راه،وهمۀ منازل بین راه،همه ملاحظه اوراکرده اند،به دلش راه آمده اند،درآغوشش گرفته اند، دلداریش داده اند،به تسلایش نشسته اند ویا لااقل پابه پای اوگریسته اند.هربارکه گفته است:«کجاست پدرم؟کجاست حمایت گرم؟کجاست پناهگاهم؟»

    همه بااوگریسته اند ووعده مراجعت پدر ازسفر رابه اوداده اند.

    هربارکه گفته است:«سکینه جان!دل وجگرم ازتکانهای شترآب شد.» دل وجگرهمه برای اوآب شده است.

    هربارکه گفته است:«عمه جان! ازساربان بپرس که کی به منزل می رسیم.» همه تلاش کرده اندکه بانوازش او،باسخن گفتن بااو وبادادن وعده های شیرین به او،رنج سفر رابرایش کم کنند.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 17:33
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اما امشب انگارماجرا فرق می کند.این گریه باگریۀ همیشه متفاوت است.این گریه،گریه ای نیست که به سادگی آرام بگیرد وبه زودی پایان بپذیرد.

    انگارنه خرابه،که شهرشام رابرسرش گذاشته است این دختر سه ساله.فقط خودش که گریه نمی کند،بامویه های کودکانه اش،همه رابه گریه می اندازد وضجه همه رابلندمی کند.

    توهنوز برسرسجاده ای که ازسربریده حسین می شنوی که می گوید: «خواهرم! دخترم راآرام کن.»

    توناگهان ازسجاده کنده می شوی وبه سمت سجادمی دوی.اورقیه رادرآغوش گرفته است، برسینه چسبانده است ومدام برسر وروی اوبوسه می زند وتلاش می کندکه بالحن شیرین پدرانه وبرادرانه آرامش کنداما موفق نمی شود.






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 17:34
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    توبچه راازآغوشش می گیری وبه سینه می چسبانی وازداغی سوزندۀ تن کودک وحشت می کنی.

    -رقیه جان!رقیه جان!دخترم! نورچشمم!به من بگو چه شده عزیزدلم!بگو که درخواب چه دیده ای! تورابه جان باباحرف بزن.

    رقیه که ازشدت گریه به سکسکه افتاده است،بریده بریده می گوید:«بابا، سربابا رادرخواب دیدم که درطشت بود ویزید برلب ودندان وصورت اوچوب می زد. باباخودش به من گفت بیا.»

    توبا هرزبانی که بلدی وباهرشیوه ای که همیشه اوراآرام می کرده ای،تلاش می کنی که آرامش کنی وازیاد پدرغافلش گردانی، اما نمی شود،این بار،دیگرنمی شود.

    گریۀ او،بی تابی او وضجه های اوهمه کودکان وزنان خرابه نشین راوسجاد راآنچنان به گریه می اندازد که خرابه یکپارچه گریه وضجه می شود وصدابه کاخ یزیدمی رسد.

    یزیدکه می شنود؛دخترحسین به دنبال سرپدرمی گردد،دستورمی دهدکه سر رابه خرابه بیاورند.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 17:38
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    ورودسر بریدۀ امام به خرابه،انگار تازه اول مصیبت است. رقیه خود رابه روی سرمی اندازدومثل مرغ پرکنده پیچ وتاب می خورد.می نشیند،برمی خیزد،دورسر می چرخد،به سرنگاه می کند،برسروصورت ودهان خودمی کوبد،خم می شود،زانو می زند؛سر رادرآغوش می کشد،می بوید،می بوسد......

    خون سررا بادست وصورت ومژگان خودمی سترد وباخون خودکه ازدهان وگوشه لبها وصورت خودجاری شده درمی آمیزد،اشک می ریزد،ضجه می زند،صیحه می کشد،مویه می کند،روی می خراشد،گریه می کند،می خندد،تاولهای پایش رابه پدرنشان می دهد،شکوه می کند،دلداری می دهد،اعتراض می کند،تسلی می طلبدوخرابه راوجان همه خراباتیان رابه آتش می کشد.

    بابا!چه کسی محاسن تورا خونین کرده است؟

    بابا!چه کسی رگهای تورابریده است؟

    بابا!چه کسی دراین کوچکی مرایتیم کرده است؟

    بابا!چه کسی یتیم راپرستاری کندتابزرگ شود؟

    بابا!این زنان بی پناه راچه کسی پناه دهد؟

    بابا!این چشمهای گریان،این موهای پریشان،این غریبان وبی پناهان راچه کسی دستگیری کند؟

    بابا!شبها وقت خواب،چه کسی برایم قرآن بخواند؟چه کسی بادستهایش موهایم راشانه کند؟

    چه کسی بالبهایش اشکهایم رابروبد؟

    چه کسی بابوسه هایش غصه هایم رابزداید؟

    چه کسی سرم رابرزانویش بگذارد؟

    چه کسی دلم راآرام کند؟





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 19:37
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  10. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    کاش مرده بودم بابا!کاش فدای تومیشدم!

    کاش زیرخاک بودم!کاش به دنیانمی آمدم!

    کاش کورمی شدم وتورادراین حال وروزنمی دیدم.

    مگرنگفته اندبه سفرمی روی بابا؟

    این چه سفری بود که میان سروبدنت فاصله انداخت؟

    این چه سفری بودکه توراازمن گرفت؟

    بابای شجاع من!چه کسی جرأت کردبرسینۀ توبنشیند؟

    چه کسی جرأت کرد سرت راازتن جداکند؟

    چه کسی جرأت کرد دخترت رایتیم کند؟

    توکجابودی باباوقتی مارابرشتربی جهازنشاندند؟

    توکجابودی باباوقتی به ماسیلی می زدند؟

    توکجابودی باباوقتی کاروان را تند می راندند وزهره مان راآب می کردند؟

    توکجابودی باباوقتی آب راازمادریغ می کردند؟

    توکجابودی باباوقتی وقتی به ماگرسنگی می دادند؟






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 19:39
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    توکجابودی باباوقتی وقتی عمه ام راکتک می زدند؟

    توکجابودی باباوقتی برادرم سجادرابه زنجیرمی بستند؟

    توکجابودی باباوقتی شبهادربیابانهای ترسناک رهایمان می کردند؟

    توکجابودی باباوقتی وقتی سایه بانی رادرظل آفتاب ازمامضایقه می کردند؟

    توکجابودی باباوقتی مردم به مامی خندیدند؟

    توکجابودی باباوقتی که مابر روی شترخواب می رفتیم

    وازمرکب می افتادیم وزیردست وپای شترهامی ماندیم؟

    توکجابودی باباوقتی مردم ازاسارت ماشادی می کردند وپیش چشمهای گریان مامی رقصیدند؟

    توکجابودی باباوقتی بدنهایمان زخم شد وپوست صورتهایمان برآمد؟

    توکجابودی باباوقتی عمه ام زینب سجادرا درسایۀ شتر خوابانده بود واوراباد می زدوگریه می کرد؟

    توکجابودی باباوقتی عمه ام زینب نمازهای شبش رانشسته می خواند ودورازچشم ماتاصبح گریه می کرد؟

    توکجابودی باباوقتی سکینه سرش رابرشانۀ عمه ام زینب می گذاشت وزارزار می گریست؟

    توکجابودی باباوقتی از زخمهای غل وزنجیرسجادخون می چکید؟

    توکجابودی باباوقتی ماهمه توراصدامی کردیم؟

    جان من فدای تو بادبابا که مظلومترین بابای عالمی!





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 19:45
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. تشكرها 5

    مدير اجرايي (17-12-2012), آستان جانان (19-12-2012), خادم کریمه اهل بیت (20-12-2012), شهاب منتظر (18-12-2012)

  13. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    بابا!من این رامی فهمم که توفقط بابای من نیستی،بابای همه جهانی.

    پدرهمه عالمی،امام دنیاوآخرتی،نوۀ پیامبری،فرزند علی وفاطمه ای،

    پدر سجادی وپدر امامان بعدازخودتی،توبرادرزینبی!

    من اینهارامی فهمم ومی فهمم که توبابای همه کودکان جهانی ومیفهمم که همه دنیابه تونیازمنداست.

    اما الان من بیش ازهمه به تومحتاجم وبیشترازهمه،فرزند توام،دخترتوام،دردانۀ توام.

    هیچ کس به اندازۀ من غربت ویتیمی ونیازبه دستهای تورااحساس نمی کند.

    همه ممکن است بدون توهم زندگی کنندولی من بدون تومی میرم.

    من ازهمۀ عالم به تومحتاجترم.

    بی آب هم اگر بتوانم زندگی کنم،بی تونمی توانم.

    تونفس منی بابا!توروح وجان منی.

    بی روح،بی نفس،بی جان،چه کسی تا به حال زنده مانده است؟!

    بابا!بیا ومراببر.




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 19:54
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  14. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    زینب!زینب!زینب!

    اینجا همان جایی است که توبه اضطرار واستیصال می رسی.

    اینجا همان جایی است که توزانومی زنی ومرگت راآرزو می کنی.

    تویی که درمقابل یزید وابن زیاد،آنچنان استوارایستادی که پشت نخوتشان رابه خاک مالیدی،اکنون،اینجا ودرمقابل این کودک سه ساله احساس عجزمی کنی.

    چه کسی می گوید که این رقیه بچه است؟

    فهم همۀ بزرگان راباخودحمل می کند.

    چه کسی می گوید که این دخترسه ساله است؟

    عاطفه همه زنان عالم رادردل می پرورد!

    چه کسی می گویدکه این رقیه کودک است؟

    زانوان بزرگترین عارفان جهان راباادراک خودمی لرزاند.

    نگاه کن!اگر که ساکت شده است،لبهایش رابرلبهای پدرگذاشته است وچهارستون بدنش می لرزد.

    اگرصدایش شنیده نمی شود،تنها،گوش شنوای پدر راشایستۀ شنیدن یافته است.

    نگاه کن زینب!آرام گرفته است!انگاررقیه آرام گرفت.

    دلت ناگهان فرومی ریزد وصدای حسین درگوش جانت می پیچد که رقیه راصدامی زند ومی گوید:«بیا!بیادخترم،که سخت چشم انتظار توبودم»

    شنیدن همین ندا،عروج روح رقیه رابرای تومحرز می کند.نیازی نیست که خودت رابه روی رقیه بیندازی،اورادرآغوش بگیری،بدن سردش رالمس کنی وچشمهای بازمانده وبی رقمش راببینی.




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-12-2012 در ساعت 19:55
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكرها 7

    مدير اجرايي (17-12-2012), نرگس منتظر (18-12-2012), آستان جانان (19-12-2012), خادم کریمه اهل بیت (20-12-2012), شهیده (19-12-2012), شهاب منتظر (18-12-2012)

صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi