نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: کشیدن موی سر در دنیا یا آخرت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1852
    نوشته
    1,543
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    السلام علیک یا بقیه الله
    تشکر
    4,053
    مورد تشکر
    5,372 در 1,364
    وبلاگ
    3
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد کشیدن موی سر در دنیا یا آخرت

    لنسفعا از ماده سفع (بر وزن عفو) به گفته بعضى از مفسران معانى مختلفى دارد: گرفتن و به شدت كشيدن ، سيلى به صورت زدن ، چهره را سياه كردن (آن سه قطعه سنگى را كه به هنگام گذاردن ديگ بر روى آتش ‍ پايه هاى ديگ را تشكيل مى دهد نيز سفع مى نامند چرا كه سياه و دود آلوده است ) و بالاخره علامت گذاردن و خوار كردن . و از همه مناسب تر در اينجا همان معنى اول است ، هر چند در آيه مورد بحث معانى ديگر نيز احتمال دارد.

    به هر حال آيا منظور اين است كه اين ماجرا در قيامت واقع مى شود كه موى پيش سر امثال ابوجهل را مى گيرند و به سوى آتش دوزخ مى كشانند، يا در دنيا تحقق مى يابد، و يا هر دو؟!
    بعيد نيست هر دو باشد، و شاهدش روايت زير است .

    در روايتى مى خوانيم : هنگامى كه سوره الرحمن نازل شد پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به يارانش فرمود: چه كسى از شما اين سوره را بر رؤ ساى قريش مى خواند؟

    حاضران در پاسخ كمى سكوت كردند، چرا كه از آزار سران قريش بيمناك بودند. عبدالله بن مسعود برخاست و گفت : اى رسول خدا! من اين كار را مى كنم ... ابن مسعود كه جثه اى كوچك داشت و از نظر جسمانى ضعيف بود برخاست و نزد سران قريش آمد، آنها را در گرد كعبه جمع ديد، تلاوت سوره الرحمن را آغاز كرد.

    ابوجهل برخاست و چنان سيلى به صورت او زد كه گوش او پاره شد، و خون جارى گشت !
    ابن مسعود گريان به خدمت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمد، هنگامى كه چشم پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر او افتاد، ناراحت شد، سر را به زير انداخت و در غم و اندوه عميقى فرو رفت .

    ناگهان جبرئيل نازل شد در حالى كه خندان و مسرور بود، فرمود: اى جبرئيل چرا مى خندى در حالى كه ابن مسعود گريان است ؟ عرض كرد به زودى دليل آن را خواهى دانست .

    اين ماجرا گذشت ، هنگامى كه مسلمانان روز جنگ بدر پيروز شدند ابن مسعود در ميان كشته هاى مشركان گردش مى كرد، چشمش به ابوجهل افتاد، در حالى كه آخرين نفسهاى خود را مى كشيد، ابن مسعود روى سينه او قرار گرفت هنگامى كه چشمش به او افتاد، گفت : اى چوپان ناچيز! بر جايگاه بلندى قرار گرفته اى !

    ابن مسعود گفت الاسلام يعلو و لا يعلى عليه : اسلام برترى مى گيرد و چيزى بر اسلام برترى نخواهد گرفت .

    ابوجهل به او گفت به دوستت محمد بگو: احدى در زندگى در نظر من از او مبغوضتر نبود و حتى در حال مرگم ! هنگامى كه اين سخن به گوش پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيد فرمود: فرعون زمان من ، از فرعون موسى بدتر بود، چرا كه او در واپسين لحظات عمر گفت : من ايمان آوردم ، ولى اين طغيانش بيشتر شد! سپس ابوجهل رو به ابن مسعود كرد و گفت : سر مرا با اين شمشير قطع كن كه تيزتر است ، هنگامى كه ابن مسعود سرش را جدا كرد نمى توانست آن را بردارد و به خدمت رسول خدا آورد (موى پيش سر او را گرفت و روى زمين كشيد و خدمت پيامبر آورد، و مضمون آيه در اين دنيا نيز تحقق يافت .


    برگرفته از تفسیر المیزان ایت الله مکارم شیرازی

  2. تشكرها 3

    قیام (15-06-2012), مدير اجرايي (15-06-2012), عهد آسمانى (15-06-2012)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi