نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: موعود ادیان

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض موعود ادیان



    و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أنّ الارض يرثها عبادى الصالحون، إنّ فى هذا لبلاغاً لقوم عابدين.1
    ما بعد از ذكر (تورات) در زبور نوشتيم كه زمين را بندگان صالح من وارث مى شوند. در اين پيام روشنى براى گروه عبادت كنندگان است.
    در آيه محل بحث سخن در اين است كه اين وعده الهى به وراثت صالحان نه تنها در قرآن، بلكه در كتب آسمانى پيامبران پيشين نيز آمده است، و در حقيقت اديان آسمانى ديگر نيز در انتظار رسيدن منجى و مصلحى هستند كه ظلم و ظالمان را از بين ببرد و عدالت را جايگزين آن نمايد. در ميان كتب آسمانى، به دو كتاب تصريح شده است: »زبور« و »ذكر«. درباره اين كه مراد از اين دو چيست، نظريه هايى بيان شده است:
    نظريه اول اين است كه با توجه به اين كه زبور اسمى است براى كتاب، بنابراين، مراد از آن كتابهاى پيامبران است. و مراد از ذكر »ام الكتاب« است، و اين همان لوح محفوظ است. اين قول ابن عباس و بعضى ديگر است. بنابراين مقصود اين است كه خداوند در كتابهاى پيامبران و در لوح محفوظ نوشته است كه بندگان صالح وارث بهشت مى شوند.
    نظريه دوم اين است كه مراد از ذكر، تورات است، و مراد از زبور كتابهايى است كه بعد از تورات نازل شده است.
    نظريه سوم اين است كه با استناد به روايتى، مراد از ذكر، قرآن است.
    نظريه چهارم اين است كه مراد از ذكر تورات و مراد از زبور، زبور داود است.2
    با همه اختلافهايى كه در اين نظريه ها وجود دارد، ولى جامع همه اينها اين است كه وعده وراثت صالحان در كتب آسمانى گذشته آمده است و اختلاف در مصداق آن كتب است.
    درباره اين نظريه كه مراد از زبور، كتب انبيا و يا انبياى بعد از حضرت موسى(ع) است، دليلى بر آن وجود ندارد گرچه اين كلمه در اصل به معناى هرگونه كتاب و نوشته است، اما شاهد قرآنى برخلاف اين نظريه است.
    اما در مورد ذكر، بعضى گفتهاند مراد از آن قرآن است، زيرا در مواردى از قرآن به »ذكر« تعبير شده است.
    اشكال اين نظريه اين است كه قرآن مى فرمايد: بعد از »ذكر« در زبور چنين مطلبى را آورده ايم، در حالى كه زبور قبل از ذكر بوده نه بعد از آن.
    به اين اشكال دو جواب داده شده است:
    جواب اول: در اينجا مراد از بعد، قبل است.3
    جواب دوم: بعديت در اينجا مرتبه اى است نه زمانى.4
    ولى به هر حال، اين خلاف ظاهر آيه است و عدول از ظاهر آيه نياز به دليل دارد، و ما در اينجا دليلى بر پذيرش اين خلاف ظاهر نداريم. همچنين دليلى بر تطبيق ذكر به لوح محفوظ وجود ندارد، بلكه ظاهر آيه برخلاف اين نظريه است.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكر

    parsa (23-11-2009)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : موعود ادیان



    اما بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از ذكر تورات است و دو شاهد از قرآن ذكر كرده اند:
    شاهد اول: كلام خداوند است كه مى فرمايد:
    فاسألوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون.5
    اگر نمى دانيد از اهل ذكر سؤال كنيد.
    در اين آيه به قرينه آيات قبل، مراد از اهل ذكر علماى يهود است.
    شاهد دوم اين است كه مى فرمايد:
    و لقد آتينا موسى و هارون الفرقان، و ضياء و ذكراً للمتقين.6
    ما به موسى و هارون فرقان را عطا كرديم، در حالى كه نور و ذكرى براى متقيان است.
    همچنين گفته اند مراد از زبور همان كتابى است كه به حضرت داود نازل شد. ظاهراً اين همان كتابى است كه در كتب عهد عتيق آمده و از آن به عنوان مزامير داود ياد شده، و در بردارنده مجموعه اى از مناجاتها، نيايشها، و پند و اندرزهاى حضرت داود است.
    درباره اين نظريه نيز دو شاهد وجود دارد:
    شاهد اول: خداوند در قرآن تصريح مى كند كه:
    و آتينا داود زبوراً.7
    ما به داود زبور را عطا كرديم.
    شاهد دوم اين است كه در مزامير داود - كه در حال حاضر در دسترس است - تصريح شده كه صالحان وارث زمين خواهند شد.
    بنابراين، با توجه به شواهدى كه ذكر شد، به نظر مى رسد كه مراد از ذكر تورات، و از زبور، زبور داود است.
    به هر حال، آنچه در آيه هاى ديگر درباره سرانجام جهان و حكومت صالحان، متقيان و مستضعفان ذكر شد، اختصاص به قرآن ندارد و در كتب آسمانى پيشين نيز بدان وعده داده شده است، و با مراجعه به آنها به عباراتى برمى خوريم كه درباره آينده جهان و پيروزى حق بر باطل، و اجراى عدالت سخن به ميان آورده است، در اينجا نمونه هايى از اين موارد ذكر مى شود.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. تشكرها 2

    parsa (23-11-2009)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : موعود ادیان



    1. تورات
    در تورات كنونى آمده است خداوند به ابراهيم وعده داده كه زمين به ذريه او مى رسد. در سفر پيدايش چنين آمده است:
    و خداوند به ابرام گفت: از ولايت خود و از مولد خويش و از خانه پدر خود به سوى زمينى كه به تو نشان دهم بيرون شو، و از تو امتى عظيم پيدا كنم و تو را بركت دهم، و نام تو را بزرگ سازم، و تو بركت خواهى بود... و از تو جميع قبايل جهان بركت خواهند يافت... و خداوند بر ابرام ظاهر شده گفت: به ذريت تو اين زمين را مى بخشم.8
    و در جاى ديگر چنين آمده است:
    و بعد از جدا شدن لوط از وى، خداوند به ابرام گفت: اكنون تو چشمان خود را برافراز، و از مكانى كه در آن هستى به سوى شمال و جنوب و مشرق و مغرب بنگر، زيرا تمام اين زمين را كه مى بينى به تو و ذريت تو تا به ابد خواهم بخشيد، و ذريت تو را مانند غبار زمين گردانم، چنانكه اگر كسى غبار زمين تو را تواند شمرد، ذريت تو نيز شمرده شود.9
    در جاى ديگر نيز آمده است:
    اما من، اينك عهد من با توست، و تو پدر امتهاى بسيار خواهى بود، و نام تو بعد از اين ابرام خوانده نشود، بلكه نام تو ابراهيم خواهد بود، زيرا كه تو را پدر امتهاى بسيار گردانيدم، و تو را بسيار بارور نمايم، و امتها از تو پديد آورم، و پادشاهان از تو به وجود آيند... اما در خصوص اسماعيل تو را اجابت فرمودم، اينك او را بركت داده، باور گردانم و او را بسيار كثير گردانم. دوازده رئيس از وى پديد آيند، و امتى عظيم از وى به وجود آورم.10

    2. اشعياء نبى
    در كتاب اشعياء نبى (از كتب عهد عتيق) چنين آمده است:
    و نهالى از تنه يسى11 بيرون آمده، شاخه اى از ريشه هايش خواهد شكفت... بلكه مسكينان را به عدالت داورى خواهد كرد، و به جهت مظلومان زمين به راستى حكم خواهد نمود... و كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت. و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد، و گوساله و شير پروارى با هم...12 .


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. تشكرها 2

    parsa (23-11-2009)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : موعود ادیان



    3. كتاب دانيال نبى
    در اين كتاب نيز وعده رستگارى عمومى را مى دهد:
    و در آن زمان ميكائيل امر عظيمى كه براى پسران قوم تو ايستاده است خواهد برخاست، و چنان زمان تنگى خواهد شد كه از حينى كه امتى به وجود آمده است تا امروز نبوده است، و در آن زمان هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب يافت شود، رستگار خواهد شد، و بسيارى از آنانى كه در زمين خوابيده اند بيدار خواهند شد، اما اينان به جهت حيات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى و حكيمان مثل روشنايى افلاك خواهند درخشيد، و آنانى كه بسيارى را به راه عدالت رهبرى مى نمايند، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. اما تو اى دانيال! كلام را مخفى دار، و كتاب را تا زمان آخر مهر كن.13

    4. مزامير داود
    ظاهراً اين كتاب همان زبور داود است كه به صراحت بيان مى كند كه منتظران خداوند، حليمان و صالحان وارث زمين مى شوند:
    ... زيرا كه شريران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود. هان! بعد از اندك زمانى شرير نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهى كرد و نخواهد بود، و اما حليمان وارث زمين خواهند شد، و از فراوانى سلامتى متلذذ خواهند گرديد... نعمت اندك يك مرد صالح بهتر است از اندوخته هاى شريران كثير، زيرا كه بازوهاى شريران شكسته خواهد شد، و اما صالحان را خداوند تأييد مى كند.14
    در قسمتى ديگر نيز چنين آمده است:
    و اما نسل شرير منقطع خواهد شد، صالحان وارث زمين خواهند بود، و در آن تا به ابد سكونت خواهند نمود.15
    اين جملات مؤيد همين است كه مراد از زبور، زبور داود است زيرا به صراحت كلام خداوند در قرآن در اينجا آمده است.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. تشكرها 2

    parsa (23-11-2009)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : موعود ادیان



    5. انجيل
    در اناجيل كنونى نيز از آمدن »پسر انسان« خبر مى دهد. در انجيل متى چنين آمده است:
    همچنانكه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى شود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديد گردد، و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زنى مى كنند، و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاى آسمان با قوت و جلال عظيم مى آيد، و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده، برگزيدگان او را از بادهاى اربعه از كران تا به كران فلك فراهم خواهند آورد... اما از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد، حتى ملائكه آسمان، جز پدر و بس، ليكن چنانچه ايام نوح بود، ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود... پس بيدار باشيد، زيرا كه نمى دانيد در كدام ساعت خداوند شما مى آيد... لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتى كه گمان نبريد، پسر انسان مى آيد.16
    در انجيل مرقس چنين آمده است:
    آنگاه پسر انسان را ببينند كه با قوت و جلال عظيم بر ابرها آيد، در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهاى زمين تا به اقصاى فلك فراهم خواهد آورد... ولى از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس برحذر و بيدار شده، دعا كنيد زيرا نمى دانيد كه آن وقت كى مى شود... مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد، اما آنچه به شما مى گويم به همه مى گويم، بيدار باشيد.17
    در انجيل لوقا نيز چنين آمده است:
    كمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بداريد... پس شما نيز مستعد باشيد، زيرا در ساعتى كه گمان نمى بريد، پسر انسان مى آيد.18
    اينها نمونه هايى از وعده الهى است كه در كتب آسمانى قبل از اسلام آمده است، و با بررسى در اعتقادات اديان و مكاتب مختلف روشن مى شود كه همه در انتظار مصلح بزرگى هستند كه با ظهور خود، ظلم و جور را از بين مى برد، و جهان را از عدالت پر مى كند. در قرآن نيز علاوه بر آياتى كه بيان شده، در آيه محل بحث بشارت چنين روزى را از تورات و زبور بيان كرده است.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. تشكرها 2

    parsa (23-11-2009)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : موعود ادیان



    اما چرا از ميان همه كتابهاى آسمانى، فقط از اين دو كتاب نام برده شده است؟ بعضى گفته اند:
    ممكن است به خاطر آن باشد كه داود يكى از بزرگترين پيامبرانى بوده كه تشكيل حكومت حق و عدالت داد، و بنى اسراييل نيز مصداق روشن قوم مستضعفى بودند كه بر ضد مستكبران قيام كردند، و دستگاه آنها را به هم پيچيدند، و وارث حكومت و سرزمين آنها شدند.19
    درباره اين آيه بحثهايى مطرح است كه در اينجإ؛ بيان مى شود:
    1. معناى وراثت زمين: راغب در مفردات مى گويد:
    ماده وراثت »ارث« به معناى انتقال مالى از ديگرى به توست، بدون آنكه عقد و قراردادى بسته شده باشد.20
    بنابراين به تعبير مرحوم علامه طباطبايى وراثت زمين به معناى اين است كه سلطنت بر منافع از ديگران به صالحان منتقل مى شود، و بركات زندگى در زمين مختص ايشان مى شود.21
    2. قلمرو آيه محل بحث: درباره اين آيه بين مفسران اختلاف است كه آيا مراد از اين وراثت در دنياست، يا در آخرت، و يا هر دو؟ وراثت در آخرت يعنى وارث بهشت مى شوند. كسانى كه اين نظريه را پذيرفته اند؛ دليلشان اين آيه شريفه است كه خداوند از بهشتيان حكايت مى كند. آنها در بهشت مى گويند:
    و قالوا الحمدللَّه الذى أورثنا الأرض، نتبوء من الجنة حيث نشاء.22
    و گفتند: سپاس براى خدايى است كه ما را وارث زمين كرد، و هر جا از بهشت كه بخواهيم مأوى مى گزينيم.
    در جاى ديگر نيز خداوند مى فرمايد:
    أولئك هم الوارثون الذين يرثون الفردوس.23
    اينها همان وارثان هستند، كسانى كه بهشت را به ارث مى برند.
    اما كسانى كه مى گويند مراد از اين آيه وراثت در دنياست، در حقيقت آن را هم سياق با آيات ديگرى مى دانند كه خداوند به مؤمنان صالح و مستضعفان وعده خلافت در زمين و وراثت آن داده است.
    به نظر مرحوم علامه طباطبايى، اين آيه اختصاص به وراثت دنيايى و آخرتى ندارد، بلكه با اطلاقى كه دارد شامل هر دو مى شود.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  13. تشكر


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : موعود ادیان



    اما به نظر مى رسد كه كلمه »ارض« وقتى به صورت مطلق آورده مى شود مراد دنيا و اين جهان است، و براى آخرت نياز به قرينه دارد، و چون در اينجا قرينه اى نيست، بنابراين، اين آيه هم سياق بإ؛» /آياتى مى شود كه قبلاً بحث آنها ذكر شد، و خبر از روزى مى دهد كه در دنيا حكومت به دست صالحان مى افتد.
    3. پيام آيه: آيا اين آيه قانونى كلى و فراگير در همه زمانها و مكانهاست، و يا اينكه مربوط به موقعيت خاصى از زمان است؟
    سيد قطب اين آيه را بيانگر سنت الهى مى داند و معتقد است كه هر جا دو عنصر ايمان قلبى و نشاط عمل در امتى جمع شود، در هر موقعيت تاريخى كه باشند وارث زمين مى شوند، اما وقتى اين دو عنصر جدا شود، كفه ترازو بالا مى رود و پيروزى نصيب كسانى مى شود كه به وسيله هاى مادى تمسك كرده اند.24
    با توجه به آياتى كه در بحثهاى گذشته مطرح شد، اصل اين مسأله حق است كه سنت الهى بر اين است كه هر جا مؤمنان صالح به ضعف كشيده شوند و با استمداد از خداوند قيام كنند و در راه خدا با ظالمان بجنگند، خداوند به آنها وعده پيروزى داده است، و چنين كسانى در همان محدوده خود وارث زمين مى شوند، و احكام خدا را اجرا مى كنند.
    اما، به نظر مى رسد كه در اين جهت، سياق اين آيه با ساير آيات متفاوت است. اين آيه حكايت از آينده اى مى كند كه عدالت جهانى حكمفرما و جهان به دست صالحان اداره مى شود. مفسر اين آيه، رواياتى است كه از فريقين نقل شده است كه به وسيله يكى از اهل بيت پيامبر، جهان پس از اينكه از ظلم و جور پر شد، سرشار از عدالت فراگير مى شود. بسيارى از اين روايات در بحثهاى گذشته بيان شد. بنابراين نمى توان گفت كه مراد اين آيه، زمان بعثت پيامبر اسلام(ص) و تشكيل حكومت اسلامى در مدينه است. زيرا اولاً، گرچه دين اسلام، دينى جهانى است، اما در آن زمان و بعد از آن فراگير نشد. و قلمرو آن محدوده معينى بود، و ثانياً، همان طور كه بيان شد، روايات زيادى از فريقين نقل شده كه خود آن حضرت خبر از روزى مى دهد كه به وسيله يكى از اهل بيتش زمين بعد از پر شدن از ظلم و جور، از قسط و عدل پر خواهد شد.
    بنابراين، چنين روزى مربوط به زمان ظهور اسلام و بعثت نبى اكرم نيست، در حقيقت ظهور اسلام مقدمه و زمينه سازى براى چنين روزى است. و اگر قبل از آن روز موعود، قيام و نهضت دينى صورت گيرد و به وسيله مصلحان دين حكومتى بر مبناى دين تشكيل شود، اين حكومت سايه اى از آن روز موعود است.
    خلاصه كلام اين كه خداوند در اين سوره (سوره انبيا) بعد از بيان قيام پيامبران بر ضد باطل و برخورد ناشايست دشمنان لجوج و مردمان غافل، خبر از روزى مى دهد كه در سراسر عالم، حق بر باطل، توحيد بر شرك، و عدالت بر ظلم پيروز مى شود، و آينده اى درخشان و سعادتمند در پيش روى بشريت است. و خداوند در كتب آسمانى پيشين نيز تحقق چنين روزى را وعده داده است، همچنانكه شيخ طوسى از امام باقر(ع) روايت مى كند كه:
    اين وعده اى به مؤمنان است كه آنها وارث همه زمين مى شوند.25


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  15. تشكر


  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : موعود ادیان



    در تفسير قمى روايت شده كه:
    مراد از بندگان صالح، حضرت قائم و اصحابش هستند.26
    مرحوم طبرسى نيز در ذيل اين آيه از امام باقر(ع) روايت مى كند كه:
    اينها ياران مهدى در آخرالزمان هستند.27
    اهل سنت نيز از پيامبر اكرم(ص) روايت كرده اند كه:
    لتملأنّ الأرض ظلماً و عدواناً، ثم ليخرجنّ رجل من أهل بيتى حتى يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و عدواناً.28
    زمين از ظلم و دشمنى پر مى شود، تا اينكه مردى از اهل بيت من قيام كند تا زمين را از قسط و عدل پر كند، همچنانكه از ظلم و دشمنى پر شده است.
    در روايت ديگرى نيز از على(ع) آمده است:
    لولم يبق من الدهر إلاّ يوم، لبعث اللَّه تعالى رجلاً من أهل بيتى يملأها عدلاً كما ملئت جوراً.29
    اگر از روزگار فقط يك روز باقى مانده باشد، خداوند مردى از اهل بيت مرا برمى انگيزاند و زمين را از عدل پر مى كند، همچنانكه از ظلم پر شده بود.
    در آيه بعد، خداوند پس از بيان اين واقعه مهم مى فرمايد:
    إنّ فى هذا لبلاغاً لقوم عابدين.30
    در اين، پيام روشنى براى گروه عبادت كنندگان است.
    آرى همه كس قدرت درك اين پيام را ندارند، و همه كس بدان ايمان نمى آورند، فقط متعبدان به دين و متقيانند كه اين پيام برايشان قابل درك و تحمل است، زيرا به غيبت و اخبار غيبى پيامبران و ائمه نيز اعتقاد دارند. خداوند در بيان صفات متقيان مى فرمايد:
    الذين يؤمنون بالغيب.31
    اينها كسانى هستند كه به غيب ايمان مى آورند.
    در ذيل اين آيه، در روايتى اين ايمان به غيب، ايمان به غائب بودن حضرت حجت،32 و در روايتى ديگر به اقرار به حق بودن قيام آن حضرت33 تطبيق شده است.
    أللّهمّ عرّفنى نفسك، فإنّك إن لم تعرّفنى نفسك لم أعرف رسولك، أللّهمّ عرّفنى رسولك، فإنّك إن لم تعرّفنى رسولك لم أعرف حجّتك، أللّهمّ عرّفنى حجتك، فإنّك إن لم تعرّفنى حجتك ظللت عن دينى.



    پى نوشتها :
    </b>1 . سوره نابيا(21)، آيه 105.
    2 . ر.ك: الطبرسى، الفضل بن حسن، مجمع البيان، ج7، ص66 ؛ الرازى، فخرالدين محمد، التفسير الكبير، ج2.، ص23.
    3 . الطبرسى، الفضل بن حسن، همان.
    4 . طباطبايى، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ج14، ص492.
    5 . سوره انبيا(21)، آيه 7.
    6 . سوره انبيا(21)، آيه 48.
    7 . سوره نسا(4)، آيه 62 ، سوره اسرا(17)، آيه 55.
    8 . سفر پيدايش ص12، 1-3، 7.
    9 . همان، ص13، 14-17.
    10. همان، ص17، 4-6، 20.
    11. »يسى« و او پدر داود و نوه راعوت بود. و به طورى مشهور بود مه داور را پسر يسى مى گفتند. (قاموس كتاب مقدس، جيمز هاكس، ص951).
    12. اشعياء نبى، ص11، 1-6.
    13. دانيال نبى، ص12، 1-4.
    14. كتاب مزامير، ص37، 9-18.
    15. همان، ص37، 29-30.
    16. انجيل متى، ص24، 27، 30-31، 36-37، 42-44.
    17. انجيل مرقس، ص14، 36-37، 32-33، 36-37.
    18. انجيل لوقا، ص12، 35، 40.
    19. تفسير نمونه، ج13، ص517.
    20. الراغب الاصفهانى، المفردات فى الفاظ القرآن الكريم، ص518 (ماده ورث).
    21. طباطبايى، سيد محمد حسين، همان، ج14، ص492.
    22. سوره زمر(39)، آيه 74.
    23. سوره مؤمنون(23)، آيه 11.
    24. سيد قطب، فى ضلال القرآن، ج17، ص61.
    25. الطوسى، محمدبن الحسن، التبيان، ج7، ص284.
    26. القمى، ابوالحسن، على، تفسير القمى، ج2، ص77.
    27. الطبرسى، الفضل بن حسن، همان، ج7، ص66.
    28. المتقى الهندى، كنزالعمال، ج14، ص266، حديث 38670.
    29. همان، ص267، حديث 38675.
    30. سوره انبيا(21)، آيه 106.
    31. سوره بقره(2)، آيه 3.
    32. الصدوق، ابوجعفر محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص340، حديث 20.
    33. همان، حديث 19.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  17. تشكر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi