مهمترین فضیلت در زندگیاز فضیلت های مهم اخلاقی، میانه روی در همه كارها به ویژه میانه روی در مصرف است. خداوند در قرآن كریم می فرماید: «واقصد فی مشیك؛ در رفتارت میانه رو باش!» (اسراء : 29) همچنین در آیه ای دیگر می فرماید: «والذین إذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا وكان بین ذلك قوامًا و آنان كه چون انفاق می كنند، اسراف نمی ورزند و خست نمی كنند، بلكه میان این دو، راه اعتدال و میانه را برمی گزینند». (فرقان:67)
در اهمیت میانه روی و ناروا بودن افراط و تفریط همین بس كه افراط و تفریط، از نشانه های نادانی شمرده شده و حضرت علی(علیه السلام) فرموده است: «لاتری الجاهل اماّ مفرطاً او مفرطاً؛ نادان را نبینی جز آنكه یا افراط می كند یا تفریط.»( نهج البلاغه، حكمت 70) شیخ محمود شبستری در این باره زیبا سروده است:
همه اخلاق نیكو در میانه است
كه ازافراط و تفریطش كرانه است
میانه چون صراط مستقیم است
زهر دو جانبش جحیم است
از دیدگاه امام هشتم(علیه السلام) هم كسی كه در مصرف، به خود و خانواده خود سخت می گیرد و در مصرف، خست می ورزد، از جاده مستقیم بیرون است و هم آن که اسراف كرده و زیاده روی می كند.
امام رضا(علیه السلام)، هر دو شیوه را ناپسند می شمارد. یكی از یاران امام هشتم(علیه السلام) می گوید: از امام رضا(علیه السلام) درباره چگونگی تأمین مخارج خانواده جویا شدم. فرمود: «مخارج خانواده، حد وسط است میان دو روش ناپسند.» گفتم: «فدایت شوم، به خدا سوگند! نمی دانم این دو روش چیست؟ فرمود: «دو روش ناپسند، اسراف و خست است.
آیا نمی دانی كه خداوند بزرگ، اسراف(زیاده روی) و اقتار (خست گیری) را ناخوشایند می دارد و در قرآن می فرماید:«آنان كه هرگاه چیزی ببخشند، نه زیاده روی می كنند و نه خست می ورزند و میانگین این دو را در حد قوام برمی گزینند».( شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 622)
«از دیدگاه امام رضا(علیه السلام)، تصرفات شخص در اموال خویش، محدود است؛ یعنی این گونه نیست كه حال كه اموال انسان ملك اوست و به وی تعلق دارد، بتواند در آنها هرگونه كه خواست، تصرف كند، بلكه تصرف اوباید در حد میانه و متعادل و به دور از اسراف و خست باشد. او هم اجازه ندارد كه خست ورزد و در مصرف بر خود سخت گیرد و هم مجاز نیست كه اموال خویش را ریخت و پاش نماید.
امام رضا(علیه السلام) در پایان سخن خویش به كلام خداوند استدلال فرمود كه در آن واژه «قوام» آمده است. مقصود از قوام؛ یعنی آن استواری و اقتصادی كه موجب سامان یافتن زندگی همه افراد می شود كه در آن، نه كسی محروم ماند و نه كسی بی حساب برخوردار گردد.
روشن است كه هر چیز آنگاه می تواند عامل «قوام» باشد و زمینه استواری چیز دیگری را فراهم آورد كه در موضع مناسب خود قرار گیرد و موضع مناسب، همان حد میانه و دور بودن از اسراف و خست است.
اسراف و اقتار (خست) كه دو سوی حد میانه است، ضد قوامیت مال است؛ یعنی مایه قوام و سامان یابی فرد و جامعه نیست، بلكه همین مال كه عامل بقا و قوام است، در حال افراط و تفریط، عامل تباهی و هلاكت فرد و جامعه خواهد بود. بقاء و دوام و قوامیت، در حد میانه و اعتدال است».( معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی(علیه السلام)، صص 83. 88 و91)
گشته است در میانه روی، عمر ما تمام
ما از پل صراط همین جا گذشته ایم
بنابر نظر اسلام، زندگی انسان باید در حد متوسط و به صورت رفاهی اداره شود و باقیمانده درآمد، صرف رسیدگی به دیگران و دستگیری از نیازمندان شود. تعاون و قانون مواسات، واجب است و هرکسی به اندازه وسعش باید به آن عمل کند. پایه اقتصاد اسلام تعاون است و باید جایگزین اسراف و تبذیر و خودخوری شود تا به اقتصاد اسلام عمل گردد