نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: :.:.: به سوي دوست :.:.:

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض :.:.: به سوي دوست :.:.:



    سیره اخلاقی امام هادی علیه السلام


    امامان و پیشوایان معصوم علیهم‌السلام انسان‌های كامل و برگزیده‌ای هستندكه به عنوان الگوهای رفتاری و مشعل‌های فروزان هدایت جامعه بشری از سویخدا تعیین شده‌اند گفتار و رفتار و خوی و منش آنان ترسیم حیات طیبه انسانی و وجودشان تبلور تمامی ارزش‌های الهی است. آنان به تعبیر امام هادی علیه السلام این چنین‌اند:

    "-السلامُ علیکُم یا... - مَعدِنَ الرَّحمَةِ وَخُزانَ العِلمِ و مُنتَهَی الحِلمِ وَ اُصُولَ الكَرَمِ وَ قادَةَالاُمَمِ وَ اَولِیاءَ النِّعَمِ و عَناصِرَ الاَبرارِ و دَعائِمَالاَخیارِ وسَاسةَ العِبادِ و اَركانَ البِلادِ و اَبوابَ الایمانِ واُمَناءَ الرحمنِ و سُلالةَ النَّبیّین و صَفوَةَ المُرسَلین و عِترَةَخیرَةِ رَبِّ العالَمین ، -السلام علی ...- مَصابیحِ الدُّجَی و اَعلامِالتُقَی و ذَوی النُهی و اُولِی الحِجَی و كَهفِ الوَرَی و وَرَثَةِالاَنبِیاءِ والمَثَلِ الاَعلَی وَالدَّعوَةِ الحُسنی و حُجَجِ اللهِ عَلیاَهلِ الدُنیا وَالآخِرَةِ وَالاُولَی"؛ معدن رحمت، گنجینه داران دانش،نهایت بردباری و حلم،

    بنیان‌های كرامت و ریشه‌های نیكان، عصاره و برگزیده پیامبران، پیشوایان هدایت، چراغ‌های تاریكی‌ها، پرچم‌های پرهیزگاری،نمونه‌های برتر و حجت‌های خدا بر جهانیان هستند.(1)

    بدون شك، ارتباط باچنین چهره‌هایی و پیروی از دستورها و رفتارشان، تنها راه دستیابی به كمالانسانیت و سعادت هر دو جهان است. پیشوای دهم علیه السلام یكی از پیشتازان دانش و تقوا و كمال است كه وجودش مظهر فضائل اخلاقی و كمالات نفسانی والگوی حق‌جویان و ستم ستم‌ ستیزان است.

    امام هادی علیه‌السلام پیوسته تحت نظر حكومت‌های جور بود و سعی می‌شد كه آن حضرت با پایگاه‌های مردمی وافراد جامعه تماسی نداشته باشد با این حال آن مقدار از فضائل اخلاقی كه ازاو بروز كرده، دانشمندان و شرح حال نویسان و حتی دشمنان اهل‌بیت علیهمالسلام را به تحسین و تمجید آن وجود الهی واداشته است.


    پارسایی و انس با پروردگار آنچنان نمودی در زندگی امام نقی علیه السلامداشت كه برخی از شرح حال نویسان در مقام بیان برجستگی‌ها و صفات والای آنگرامی به ذكر این ویژگی پرداخته‌اند. "ابن كثیر" می‌نویسد: "كان عابداًزاهداً"، او عابدی وارسته و زاهد بود. ابن عباد حنبلی نیز می‌گوید: "كانفقیهاً، اماماً، متعبداً..."؛ او فقیه و امام عابد بود.

    ابوعبدالله جُنیدی می‌گوید: "سوگند به خدا، او بهترین مردم روی زمین و برترین آفریده‌های الهی است. "ابن حَجَر" در شرح حال آن حضرت می‌نویسد:"و كانَ وارِثَ اَبِیهِ عِلماً و سَخاءً" او در دانش و بخشش وارث پدرشبود.(2)

    "متوكل" در نامه‌ای كه برای امام می‌نویسد خاطرنشان می‌كند:امیرالمؤمنین عارف به مقام شما است و حق خویشاوندی را نسبت به شما رعایت می‌كند و طبق آنچه مصلحت شما و خانواده‌تان می‌باشد عمل می‌كند. اینك به منظور سرمشق گرفتن از اخلاق كریمه و رفتار سازنده آن حضرت نمونه‌هایی رایاد‌آور می‌شویم.




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-05-2013 در ساعت 04:11
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 4

    parsa (12-03-2010), مدير اجرايي (24-05-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : :.:.: به سوي دوست :.:.:




    الف- انس با معبود


    پیشوایان معصوم علیهم السلام در بالاترین درجه مقام شناخت حق تعالی قرارداشتند و همین درك و بینش عمیق، آنان را به ارتباط و انس همیشگی با خداواداشته و شعله‌های آتش عشق به معبود و وصال به حق بر جانشان شرر می‌افكند و آرامش را از انان سلب می‌كرد.

    امام هادی علیه السلام شب هنگام به پروردگارش روی می‌آورد شب را با حالت خشوع به ركوع و سجده سپری می‌كرد وبین پیشانی نورانیش و زمین جز سنگریزه و خاك حائلی وجود نداشت و پیوسته این دعا را تكرار می‌نمود:

    "اِلهی مُسئٌ قَد وَرَدَ، و فَقیرُ قَد فَصَدَ،لاتُخیبُ مَسعَاهُ وَارحِمهُ وَاغفِر لَهُ خَطَأه"؛
    بارالها! گنهكاری برتو وارد شده و تهیدستی به تو روی آورده است، تلاشش را بی‌نتیجه مگردان واو را مورد عنایت و رحمت خویش قرارداده و از لغزشش در گذر.(3)


    پارسایی وانس با پروردگار آنچنان نمودی در زندگی امام نقی علیه السلام داشت كه برخی از شرح حال نویسان در مقام بیان برجستگی‌ها و صفات والای آن گرامی به ذكراین ویژگی پرداخته‌اند. "ابن كثیر" می‌نویسد: "كان عابِداً زاهداً"، اوعابدی وارسته و زاهد بود.(4) ابن عباد حنبلی، نیز می‌گوید: "كان فقیهاً،اماماً، متعبداً..."؛ او فقیه و امام عابد بود.(5)


    امام هادی علیه السلام همچون پدر بزرگوارش كانون سخاوت و كرم بود و گاهی مقدار انفاق به حدی از فزونی می‌رسید كه "ابن شهر آشوب" در مناقب می‌نویسد: ابوعمر وعثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعری و علی بن جعفرهمدانی به نزد علی بن حسن عسكری رفتند احمد ابن اسحاق از وامی كه برگردنشبود نزد حضرت شكایت كرد، آنگاه امام به عمرو كه وكیلش بود، فرمود: به اوسی هزار دینار و به علی بن جعفر نیز سی هزار دینار بپرداز و خود نیز سی هزار دینار برگیر.

    دانشمندی مانند ابن شهر آشوب پس از نقل آن می‌گوید: "این مقدار انفاق، معجزه‌ای است كه جز پادشاهان از عهده كسی ساخته نیست وتاكنون این مقدار انفاق را از كسی نشنیده‌ام."




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-05-2013 در ساعت 04:08
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 3

    parsa (12-03-2010)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : :.:.: به سوي دوست :.:.:




    ب- سخاوت و و جود


    امامان معصوم علیهم السلام برای مظاهر دنیوی از جمله مال و ثروت ارزشذاتی قائل نبودند و سعی می‌كردند به حداقل آن كه زندگی معمولی روزانه آنانرا تامین كرده اكتفا كنند و آن بزرگواران را در راه انجام وظایف مردمی واجتماعی یاری رساند بسنده كنند و مازاد آن را در راه‌هایی كه موجب خشنودی خداوند بود صرف كنند.

    یكی از این راه‌ها انفاق به افراد تهیدست و نیازمند می‌ باشد. این سیاست خداپسندانه مالی "كه در زندگی همه معصومین علیهم‌السلام در سطح گسترده‌ای به چشم می‌خورد"

    علاوه بر جنبه‌های معنوی وآثار اخروی، عامل مهمی در كاهش فقر و فاصله طبقاتی جامعه اسلامی و تالیف قلوب افراد و حفظ شخصیت وعلاقه‌مند ساختن آنان به مكتب اهل‌بیت و جلوگیری از ارتباط گرفتن و نزدیك شدن آنان به دستگاه زر و زور خلفا بود.

    در پرتوبرخورداری ائمه علیهم السلام از این خلق نیكو، وجود آن بزرگواران پیوسته مایه امید، و خانه‌شان نه تنها مركز نشر دانش، بلكه پناهگاه افراد نیازمندو درمانده و محل رفت و آمد انسان‌ های مختلف به ویژه آنان كه از راه دورآمده بودند، بود.

    این مساله هم برای عموم مردم جا افتاده بود، به گونه‌ایكه وقتی فرد نیازمند و درمانده‌ای را می‌دیدند او را به خانه امامان علیهمالسلام راهنمایی می‌ كردند‌، و هم برای خود افراد درمانده، بدین معنی كه بهمحض مواجه شدن با مشكلی مستقیماً سراغ خانه امامت را می‌ گرفتند.

    امام هادی علیه السلام همچون پدر بزرگوارش كانون سخاوت و كرم بود و گاهی مقدار انفاق به حدی از فزونی می‌رسید كه "ابن شهر آشوب" در مناقب می‌نویسد:
    ابوعمروعثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعری و علی بن جعفر همدانی به نزد علی بنحسن عسكری رفتند احمد ابن اسحاق از وامی كه برگردنش بود نزد حضرت شكایت كرد، آنگاه امام به عمرو كه وكیلش بود، فرمود: به او سی هزار دینار و به علی بن جعفر نیز سی هزار دینار بپرداز و خود نیز سی هزار دینار برگیر.

    دانشمندی مانند ابن شهر آشوب پس از نقل آن می‌گوید: " این مقدار انفاق،معجزه‌ای است كه جز پادشاهان از عهده كسی ساخته نیست و تاكنون این مقدارانفاق را از كسی نشنیده‌ام."(6)

    اسحاق جلّاب می‌گوید: برای ابوالحسن گوسفندان زیادی خریدم، سپس مرا خواست و از اصطبل منزلش به جای وسیعی بردكه من آنجا را نمی‌شناختم، سپس تمامی آن گوسفندان را بین كسانی كه آن حضرت دستور می‌داد توزیع كردم.(7)

    در روایت دیگر، زمان خرید و توزیع گوسفندانروز "تَروِیه"(روز هشتم ذی الحجّه)، ذكر شده است.(8) از این روایت برمی‌آید كه آن حضرت در مسائل مالی و انفاق‌ های جزئی نیز مسائل امنیتی وحفاظتی را رعایت می‌ كرده و این بیانگر شدت محدودیت آن حضرت از سوی دستگاه حكومتی است، با این حال امام این كار را تحت تاثیر پوشش قربانی انجام دادتا هرگونه سوء ظن را نسبت به خود از بین ببرد.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-05-2013 در ساعت 04:14
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 3

    parsa (12-03-2010)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : :.:.: به سوي دوست :.:.:




    ج- حلم و بردباری


    حلم و بردباری از ویژگی‌های مهمی است كه مردان بزرگ به ویژه رهبران الهی كه بیشترین برخورد و اصطكاك را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، ازآن برخوردار بوده و در پرتو این خلق نیكو افراد بسیاری را به سوی خود جذب كردند.

    امام هادی علیه السلام همچون نیاكان خود در برابر ناملایمات بردباربود و تا جایی كه مصلحت اسلام ایجاب می‌كرد با دشمنان حق و ناسزا گویان واهانت‌ كنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می‌كرد.

    "بریحه عباسی"- كه از سوی دستگاه خلافت به سمت پیش‌ نمازی مكه و مدینه منصوب شده بود - از امام هادی علیه السلام نزد متوكل بدگویی كرد و برای او نوشت: اگرنیازی به مكه و مدینه داری علی بن محمد را از این دو شهر بیرون كن زیرا اومردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی كرده‌اند.

    بر اثرسعایت‌ هایی پی در پی "بریحه" متوكل امام را از كنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله تبعید كرد. هنگامی كه امام علیه السلام از مدینه به سمت "سامراء" در حركت بود "بریحه" نیز او را همراهی كرد.

    در بین راه"بریحه" رو به امام علیه السلام كرد و گفت: "تو خود می‌ دانی كه عامل تبعید تو من بودم. با سوگندهای محكم و استوار سوگند می‌ خورم كه چنانچه شكایت مرانزد امیرالمؤمنین یا یكی از درباریان و فرزندان او ببری، تمامی درختانت را(در مدینه) آتش می‌زنم و محبّان و خدمتكارانت را می‌ كشم و چشمه‌های مزرعه‌ هایت را كور خواهم كرد و بدان كه این كارها را خواهم كرد.

    امام علیه السلام متوجه او شد و فرمود: "نزدیك‌ترین راه برای شكایت از تو این بود كه دیشب شكایت تو را نزد خدا بردم و من شكایت از تو را كه بر خدا عرضه كردم نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد."

    "بریحه" چون این سخن را از امام علیه السلام شنید، به دامن آن حضرت افتاد و تضرع و ناله كرد و از او تقاضای بخشش نمود. امام علیه السلام فرمود: تو را بخشیدم.(9)





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-05-2013 در ساعت 04:17
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 3

    parsa (12-03-2010)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : :.:.: به سوي دوست :.:.:




    د- هیبت و شكوه


    امامان علیهم السلام مظاهر قدرت و عظمت خداوند و معادن كلمات و حكمت ذات مقدس حق و منبع تجلیات و انوار خاصه او هستند. بر این اساس از یك قدرت معنوی فوق العاده و نفوذ و هیبت خاصی برخوردارند.

    این هیبت و عظمت خدادادی را در زیارت جامعه از زبان امام هادی علیه السلام چنین می‌ خوانیم:

    طَأطَأكُلُ شَریفٍ لِشَرَفِكُم، وَ بَخَعَ كُلُ مُتَكَبِّرٍ لِطاعَتِكُم، وَخَضَعَ كُلُ جَبارٍ لِفَضلِكُم، وَ ذَلَّ كُلُّ شَیءٍ لَكُم"؛
    هر بزرگ وشریفی در برابر بزرگواری و شرافت شما سر فرود آورده و هر خود بزرگ بینی به اطاعت از شما گردن نهاده و هر زورگویی در برابر فضل و برتری شما فروتنی كرده و همه چیز برای شما خوار و ذلیل گشته است.

    روی این جهت بارها اتفاقمی‌افتاد كه حاكمان جور در غیاب امامان علیهم السلام تصمیمات خطرناكی نسبتبه آنان می‌ گرفتند ولی به محض رویارو شدن با آنان و نگاه به رخسارپرفروغشان، كابوس ترس و وحشت بر دل‌هایشان سایه می‌افكند به گونه‌ای كه مجبور می‌شدند از تصمیم خود برگردند.

    طبرسی در اعلام الوری به سند خود ازامام محمدبن اشتر علوی نقل كرده است كه گفت: به همراه پدرم بر در سرای متوكل بودیم، من در آن هنگام كودكی بودم و در میان گروهی از مردم ازطالبین و عباسیان و جعفرین ایستاده بودم كه ناگهان ابوالحسن وارد شد.

    مردمه مگی از مركب‌های خویش پایین آمدند تا آن حضرت به درون رفت. یكی از حاضران از دیگری پرسید! به خاطر چه كسی بیرون آمدیم؟ به خاطر این بچه، حال آن كه او از نظر سال از ما بزرگتر و شریف‌تر نبود.به خدا سوگند دیگر به احترام او از مركب خویش پایین نخواهم آمد.

    پس ابوهاشم جعفری گفت: به خدا قسم كودكان چون او را می‌بینند به احترام او پیاده می‌شوند هنوز دیری نگذشته بود كه آن حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را دیدند باز به احترام ویپ یاده شدند ابوهاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمی‌ گفتید دیگر به احترام اوپیاده نمی‌شوید؟

    پاسخ دادند: به خدا قسم احترام خود را از دست دادیم و ازمركبهای خود پیاده شدیم. زیدبن موسی چندین بار به "عمر بن فَرَج" گوشزدكرد و از او خواست كه وی را بر فرزند برادرش "امام هادی" مقدم بدارد ومی‌گفت: او جوان است و من عموی پدر او هستم و عمر سخن او را برای امام هادی علیه السلام نقل كرد.

    امام فرمود: "یك بار این كار را بكن فردا مراپیش از او در مجلس بنشان سپس ببین چه خواهد شد." روز بعد "عمر" امام هادی علیه السلام را دعوت كرد و آن حضرت در بالای مجلس نشست. سپس به "زید"اجازه ورود داد زید در برابر امام علیه السلام بر زمین نشست.(10) چون روزپنج شنبه شد ابتدا به زید اجازه داد تا وارد شود و در صدر مجلس بنشیند،سپس از امام خواست تا وارد شود امام علیه السلام داخل شد.
    هنگامی كه چشم زید به امام علیه السلام افتاد و هیبت امامت را در رخسار حضرت مشاهده كرداز جایش برخواست و امام را بر جای خود نشاند و خود در برابر او نشست.(11)





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-05-2013 در ساعت 04:21
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكرها 3

    parsa (12-03-2010)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : :.:.: به سوي دوست :.:.:




    هـ - امام و مشكلات مردم


    ائمه علیهم السلام نه تنها در زمینه عبادی و بندگی خدا پیشگام بودند وهیچكس در این میدان گوی سبقت را از آنان نربود، بلكه در زمینه‌های اجتماعی ورسیدگی به كمبودها و مشكلات مردم و برطرف كردن گرفتاری‌های آنان نیزپیشگام بودند، به گونه‌ای كه كسی از در خانه آنان ناامید باز نمی‌گشت.

    تاریخ، نام افراد زیادی را كه برای حل مشكل و رفع گرفتاری خود به پیشوایدهم علیه السلام مراجعه كرده و از محضر آن حضرت با خشنودی بازگشته‌اند،ثبت كرده است. كه در این مجال به یك نمونه اشاره می‌گردد:

    محمد بن طلحه نقل می‌كند: امام هادی علیه السلام روزی برای كار مهمی سامرارا به مقصد دهكده‌ای در اطراف، ترك كرد در این فاصله، عربی سراغ آن حضرت را گرفت به او گفته شد: امام علیه السلام به فلان روستا رفته است.

    مرد عرب به سمت دهكده حركت كرد وقتی به محضر امام علیه السلام رسید گفت: من از اهل كوفه و از متمسكان به ولایت جدت امیرمؤمنان علیه السلام هستم ولی بدهی سنگینی مرا احاطه كرده است چندان كه قدرت تحمل آن را ندارم. و كسی را جزشما نمی‌شناسم كه حاجتم را برآورد.

    امام علیه السلام پرسید: بدهكاریت چقدراست؟ عرض كرد: حدود ده هزار درهم. امام علیه السلام او را دلداری داد وفرمود ناراحت نباش مشكلت حل خواهد شد.

    دستوری به تو می‌ دهم عمل كن و ازاجرای آن سرمتاب. این دستخط را بگیر، هنگامی كه به سامرا آمدی مبلغ نوشته شده در این ورقه را از من مطالبه كن هر چند در حضور مردم باشد.مبادا دراین باره كوتاهی كنی.

    پس از بازگشت امام علیه السلام به سامرا مرد عرب، درحالی كه عده‌ای از اطرافیان خلیفه و مردم در محضر آن حضرت نشسته بودندوارد شد و ضمن ارائه نوشته امام علیه السلام به آن حضرت، با اصرار، دین خود را مطالبه كرد.

    امام علیه السلام با نرمی و ملایمت و عذرخواهی ازتاخیر آن، از وی مهلت خواست تا در وقت مناسب، آن را پرداخت كند، ولی مردعرب همچنان اصرار می‌كرد كه هم اكنون باید بپردازی.

    جریان به متوكل رسید.دستور داد سی هزار دینار به امام علیه السلام بدهند. امام علیه السلام پول‌ها را گرفت و همه را به آن مرد عرب داد. او پول‌ها را گرفت و گفت خدابهتر می‌داند كه رسالتش را در چه خاندانی قراردهد.(12)


    پی‌نوشت‌ها:
    1- زیارت جامعه کبیره، مفاتیح الجنان.
    2- ائمتنا، ج2، ص252.
    3- ائمتنا، ج2، ص257/ سیرة الامام العاشر علی الهادی، ص55.
    4- الصواعق المحرقة، ص207/ البدایة والنهایة، ج11، ص15.
    5- تاریخ اجمالی پیشوایان علیهم ‌السلام.
    6- مناقب، ج4، ص409.
    7- الكافی، ج1، ص498.
    8- اعیان الشیعه، ج2، ص37.
    9- اثبات الوصیه، صص196و197.
    10- اعیان الشیعة، ج7، ص128.
    11- اعلام الوری، ص347.
    12- بحارالانوار، ج50، ص175/ الفصول المهمة، ص278.

    برگرفته از كتب:
    - امام هادى؛ مشعلدار هدایت
    - گفتاری در مورد زندگی امام هادی
    - فضایل امام هادی (ع)
    - علم و دانش امام(ع)





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-05-2013 در ساعت 04:25
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكرها 5

    parsa (12-03-2010), مدير اجرايي (24-05-2012), خادمه زینب کبری(س) (09-03-2010)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    القاب حضرت هادی (ع):

    ابن طلحه مى گويد:

    امّا القاب آن حضرت عبارت است از: ناصح ، متوكل ، فتّاح ، نقىّ و مرتضى و مشهورتر از همه متوكّل است ولى خود آن حضرت آن را مخفى مى داشت و به اصحابش دستور مى داد كه آن را به دليل اين كه در آن هنگام لقب خليفه عباسى ، متوكل بود، آن را به كار نبرند.

    طبرسى مى گويد:
    از جمله القاب آن حضرت ؛ عالم ، فقيه ، امين ، طيب و نقى است.و ديگران غير از ابن طلحه و طبرسى ، هادى را نيز افزوده اند كه در نزد شيعه از همه القاب مشهورتر است .

    مناقب مولا:

    ابن طلحه مى گويد:
    امّا مناقب آن حضرت ، برخى چنان است كه به منزله گوشواره ، گوشها را زينت مى دهد و مردم از شدت اشتياق به وى چون صدفهايى كه درهاى گرانقيمت را در بردارند او را در ميان مى گرفتند.
    و شاهد بر عظمت ابوالحسن عليه السلام (امام دهم ) اين كه آن حضرت به ارزنده ترين اوصاف متصف بود و همچون ميوه شجره نبوت از اوج شاخساران و بلنداى آن سر بر آورده بود.
    - در توضيح مطلب مى گويد - روزى امام عليه السلام از شهر سامرا به خاطر مشكلى كه پيش آمده بود، راهى قريه اى شد مرد عربى به قصد ديدار سراغ آن حضرت را گرفت . گفتند: به فلان جا رفته است ، مرد عرب آهنگ آن جا كرد و وقتى كه به خدمت امام عليه السلام رسيد، آن حضرت ، فرمود: چه حاجتى دارى ؟
    گفت : مردى از اهل كوفه هستم ، از متمسكان به ولايت جدت على بن ابى طالب عليه السلام ، وام زيادى بر ذمه دارم كه بر دوشم سنگينى مى كند و كسى را براى اداى آن جز شما نيافتم كه به سراغش بروم . امام عليه السلام فرمود: خوشدل و اميدوار باش ، سپس او را فرود آورد. صبح فردا كه شد، فرمود: من از تو چيزى مى خواهم و تو به خاطر خدا مبادا مخالفت كنى ، مرد عرب گفت : مخالفت نخواهم كرد.
    امام عليه السلام كاغذى را به خط خويش نوشت و در آن اقرار كرد كه آن مرد مالى را از وى طلبكار است . مقدارى را كه تعيين كرد از وامى كه او داشت بيشتر بود و فرمود:
    اين نوشته را بگير وقتى كه به سامرا رسيدى نزد من بيا در حالى كه جمعى نزد من هستند، از من مطالبه كن و بر من درشتى كن كه چرا وامت را ادا نكرده اى ، به خاطر خدا مبادا خلاف حرف مرا انجام دهى .
    آن مرد گفت : اطاعت مى كنم . نوشته را گرفت و وقتى امام عليه السلام به سامرا رسيد در حالى كه جمع زيادى از ياران خليفه و ديگران حاضر بودند، آن مرد حاضر شد و دستخط امام عليه السلام را در آورد و مال تعيين شده را مطالبه كرد و هرچه امام عليه السلام سفارش كرده بود بر زبان آورد.
    امام عليه السلام با نرمش و مدارا با او سخن گفت و شروع به عذرخواهى كرد و وعده داد كه دين خود را ادا و رضايت او را جلب خواهد كرد. جريان را به خليفه متوكل رسيد، دستور داد، سى هزار درهم خدمت امام عليه السلام ببرند. وقتى كه بردند، گذاشت تا آن مرد آمد، فرمود:
    اين مال را بگير و مقدار وامت را بردار و دينت را ادا كن و باقيمانده را براى عائله و خانواده ات خرج كن و عذر ما را بپذير.
    اعرابى گفت : يابن رسول اللّه به خدا سوگند كه من كمتر از يك سوم اين را انتظار داشتم ولى خداوند بهتر مى داند كه رسالتش را كجا قرار دهد. مال را گرفت و از خدمت امام عليه السلام رفت . ابن طلحه مى گويد: اين منقبتى است كه هر كس شنيده باشد به داشتن مكارم اخلاق و منقبتى كه فضيلتش ‍ مورد اتفاق است ، براى آن حضرت حكم خواهد كرد.








  15. تشكرها 3

    مدير اجرايي (29-10-2012)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi