۩ ❀ ۩ تندیس صبر و صلابت ۩ ❀ ۩
ویژه نامه وفات حضرت زینب سلام الله علیها
❤ |
۩ ❀ ۩ تندیس صبر و صلابت ۩ ❀ ۩
ویژه نامه وفات حضرت زینب سلام الله علیها
ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 08:10
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-05-2013), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- llı §✿§ ıll خورشید در زنجیر{ویژه نامه شهادت...
- ویژه نامه شهادت جانسوز امام رضا علیه السلام...
- llı. ۩✿۩.ıll خورشید شهید {ویژه نامه شهادت...
- ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام...
- ویژه نامه رحلت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و...
- ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي...
- ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت مولا امیر...
- ۞۩§۩۞ويژه نامه شهادت غريب مدينه٬مولاي...
- ویژه نامه وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام...
- ۞۩*۩۞ويژه نامه شهادت جانگذار امام جعفر صادق...
❤ |
ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت!
ای زخم خورده نینوا!
ای بانوی خورشید های دربند!
ای زینب قهرمان!
تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای،
تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی،
چگونه باید بر تو سوگواری نمود
که ما سوگواری را از تو یادگار داریم.
تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات،
به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری
و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود
داستان جان سوز آن ظهر عطشناک عاشورا
در کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.
سرِّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 14-05-2014 در ساعت 09:14
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-05-2013), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
هنوز هیچ آشنا با عاشورایی،
قدرت نیافته بزرگی شخصیت او را درک کند.
زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده،
اما زیبا و پرمنطق در کوفه سخن میراند،
چنانکه قلبها را بیدار میکند و کم است مسلمانی
در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.
آرى،زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است،
پردهنشین خانه وحی است، پرورده غیرتهاست.
همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند
تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بیمانند
تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد میکند،
چنانکه به قدرت قرآن، جانهای بیوجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد
و حیات حسینی به رگهامان تزریق کرد
آرى، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده
و خود را به دست باکفایتش داده
تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-05-2013), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم
همراه سیِّد الشُّهداء گریه می کنیم
صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم
از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم
مثل تمامی علما گریه می کنیم
آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم
امشب به یاد عمِّه ی سادات مضطرم
گریه کن مصیبت و غمهای خواهرم
شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم
مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم
راوی قصِّه های غریبی دلبرم
هجران سر آمده به خدا گریه می کنیم
در زیر آفتابم و مثل تو تشنه لب
جان دادن شبیه تو شیرینتر از رطب
از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب
یکسال و نیم زندگی بی تو العجب
کردم شکایت از غم هجران تو به رب
با حق به یاد فاصله ها گریه می کنیم
یکسال و نیم درد جدایی کشیده ام
حالا ببین چگونه کنارت رسیده ام
هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده ام
آخر به روی نیزه سر یار دیده ام
چوبی به لب نشست و لبم را گــَزیده ام
ای زینبی بدان که کجا گریه می کنیم؟
جایی که از حسین بخوانیم کربلاست
مهمان روضه ی غم گودال تو خداست
دارم یقین که مادر ارباب پیش ماست
همراه دخترش شده تب دار نینواست
شیب الخضیب غصِّه ی زهرا و مرتضاست
آهی کشید مادر و ما گریه می کنیم
آهی کشید و زیر لبش گفت یا حسین
دیدم که می زنی گل من دست و پا حسین
دشمن سر تو برده روی نیزه ها حسین
زینب کجا و بزم حرامی کجا؟ حسین
چوب است مزد قاری قرآن ما حسین
ما تا ظهور عدل و صفا گریه می کنیم
شاعر:حسین ایمانی
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 21-04-2016 در ساعت 12:10
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-05-2013), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
فعالیتهای فرهنگی - ادبی
محمل نشین عرش کبریا {ویژه نامه وفات حضرت زینب سلام الله علیها}(سال91)
وقت خزان زینب پر غم رسیده است * اشعاری به مناسبت وفات حضرت زینب (س)
فیلم / دفاع تیپ «العباس(ع)» از «حرم حضرت زینب(س)» ؛ تکرار تاریخ
کلیپ عمه سادات بی قراره ( به مناسبت وفات خانم حضرت زینب س )
عقیلة العرب ( مداحی و روضه خوانی در سوگ حضرت زینب *س* )
آلبوم تصاوير ويژه وفات حضرت زینب سلام الله علیها
پيامک هاي تسليت وفات جانگداز حضرت زینب(س)
معنی این تصویر را فقط شیعه میفهمد...
مقالات و سایر مطالب مرتبط
طلایه دار حیا و عفت
زني كه پيامبر بود ...
حضرت زينب ؛ فرزند كوثر
فضائل حضرت زینب علیهاالسلام
القاب حضرت زینب علیه السلام
این خورشید کیست در میان معرکه؟!
اگر حضرت زينب سلام الله علیها نبود..
حضرت زينب (سلام الله علیها) مادر عاشورا
تحلیل نقش حضرتزینب در بیانات رهبرانقلاب
توضیح مختصری پیرامون القاب حضرت زینب (س)
حضرت زینب (س) بانوی قهرمان کربلا ، اسوه فضائل
چهارده نكته از زندگاني حضرت زينب (عليها السلام)
ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 08:13
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-05-2013), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
برای زینب می نویسم
برای تو می نویسم، ای زینب!
ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا!
ای آزاد اسیر! ای قامت سبز اعتراض!
ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت!
ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم!
ای مظهر لطافت و رحمت!
چگونه می توان تو را گفت، تو را نوشت.
قلم در ابهامِ شناختت مانده است.
انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است.
چه کسی را می توان یافت که در هنگام توهین، در های وهوی
کشنده انبوه مردمان، در کوچه های تهمت و تحقیر، در خنده های
شوم پلیدان، آرام و بی هراس این گونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند
سخن را بر قلب های سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند.
کیست که در چنین هنگامه سراسر خون و رنج و درد
و تنهایی، هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای
گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد.
خدایا چگونه باور کنم، چگونه می توانم شانه های ظریفی
را در زیر کوهساران سنگین این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟
زینب(س) آیه های توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت
ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
دکتر محمدرضا سنگری
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 14-05-2014 در ساعت 09:02
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
بانوی سربلند
هوز هیچ آشنا با عاشورایی، قدرت نیافته بزرگی شخصیت او را درک کند.
زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده، اما زیبا
و پرمنطق در کوفه سخن می راند، چنان که قلب ها را بیدار می کند
و کم است مسلمانی در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.
آری، زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده نشین خانه
وحی است، پرورده غیرت هاست.
همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار
اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه
خوانده شده را فریاد می کند، چنان که به قدرت قرآن، جان های بی وجدان
اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ هامان تزریق کرد.
آری، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده
و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت
محمدی، همه و همه را از نو بسازد.
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 25-05-2013 در ساعت 21:47
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (15-05-2014), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
«عالمه غیرمعلمه»
مَسندِ علمی حضرتش چنان شاخص بود که او را «راوی حدیث» خواندند؛
حکایت بیماری پدر، داستانِ نزول سفره آسمانی
برای مادر، سرگذشت میلاد برادر و... .
زلالِ علم، از چشمه جانش میجوشید و آنگاه که با پدر
در «کوفه» بودند، زنان را، احکام شرعی و قرآن می آموخت.
او خویش را مهیّا میکرد تا خطبه های خورشیدی و آتشین خود
را، بیهیچ بیمی از ستم پیشگان دوران، بر زبان جاری سازد.
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 14-05-2014 در ساعت 09:29
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (15-05-2014), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
آبروی صبوری
آن روز که در سایه سار بلند شکیبایی ات، درد تکیه زد و غم صبورترین شانه و
مطمئن ترین قلب را در ازدحام خون و عطش و تازیانه یافت، ما به توانایی «زن» ایمان
آوردیم و اندیشه بی بنیاد «ضعیف انگاری» زن را بر همه کج اندیشان آوار دیدیم.
آن روز که از ساحل گودال گذشتی و موج متلاطم خون تا ابدیت دامن می گسترد
هیچ کس تو را شکسته ندید. آنان که حماقت خویش را راست ایستاده بودند و فرو شکستنت
را انتظار می کشیدند، زنی را دیدند که راست قامت می دوید
اگر هم خم می شود، برای بوسه وداع بر حلقومی بریده و نشاندن پیکری است، 360 زخم
خورده در مقابل چشم های خدا که: «خدایا قربانی آل محمد(ص) را بپذیر!»
در آفتابی ترین مشرق هستی گودال قتلگاه هیچ کس افول صبوری زینب(س) را ندید.
هیچ کس در آن لحظه که همه هستی می شکست و همه ذرات می گریختند و پشت آسمان
خمیده ترمی شد، ضعف در سیمای حضرت زینب(س) ندید.
آنگاه نیز که در حریق حرم، کودکان سرگشته را به آغوش می کشید، تردید و تشویش
حتی دمی به حرم امن قلبش راه نیافت.با چهره غبارآلود، پس از سه روز عطش و
گرسنگی، از دشت لاله رنگ آتش خیز گذشت، ولی هنگام عبور از انبوه لاله های
پرپر، هیچ کس باغبان بزرگ دشت را به گل چیدن ندید و گرچه انبوه گلبرگ های
پرپری که زیر سم پاییز له می شدند، جانش را شعله ور
می کرد، کسی گلبرگ روحش را پریشان و بازیچه ندید.
از کربلا تا کوفه، آسمان دمی بی چرخش تازیانه و غوغای تمسخر فاتحان زبون کربلا
نبود و زینب(س) که بازوان تازیانه خورده مادر را تجربه می کرد، با آرامشی
شگفت، همه راه را تا پایان، چشم بر چشم برادر پیمود.
آ نگاه نیز که به شهر تمسخر و تحقیر و دشنام گام نهاد و دوازده هزار نوازنده، جشن
پیروزی برپا ساخته و هزاران زن بر پشت بام ها هلهله گر بودند و پای کوبی مستان با
آه آه کودکان در هم می آمیخت، شکیبایی و وقار، لحظه ای از کاروان قلب زینب(س) فاصله نمی گرفت.
زینب(س)، آبروی صبوری و آیت بزرگ ایستادن است و کدام مفسر و تفسیر به ژرفای
بطن در بطن این آیت سترگ راه خواهد یافت. اگر او نبود، چه کسی انگاره ناتوان بودن
زن را از ذهن ها می شست؟ چه کسی توانایی و عظمت زن را چونان خورشید بر
پلک هایی که به کج بینی و کم بینی و بدبینی عادت کرده اند، می تاباند؟
حدیث دردهای زینب(س) را هیچ قلمی برنمی تابد. هیچ کس نیست که بی قراری اشک ها را
در مرور غم های زینب(س) پشت پلک هایش تجربه نکند. هیچ عاطفه ای نیست که شنیدن آنچه
بر زینب(س) رفت، طوفانی اش نکند.
چهار ساله بود که در افق نگاهش، آخرین روزهای زندگی پیامبر غروب کرد.
هنوز سایه سنگین غربت پیامبر از دیواره قلبش دامن برنچیده بود که در شبانگاه
درد در غریبانه ترین تشییع، گلبرگ پاییز زده پیکر مادر را در گمنامی کاشت
و در اندوهی بی صدا به خانه بازگشت.
تنهایی پدر، دردهای پنهان و ناگفتنی، خار خلیده در چشم و استخوان نشسته
در گلو، زینب(س) را می گداخت. در خانه بی زهرا(س)، همه خاطرات مادر را مرور
می کرد. می دید که سر بر دیوار، غریبانه می گرید و سر در چاه، آه می کشد و با
تصویر خویش که در پرتو ماهتاب بر آب افتاده، دردهای سینه سوز را بازمی گوید
هنوز سی سالگی را سپری نکرده بود که در آستانه در برایش هدیه ای سرخ از
مسجد آوردند. پدر قربانی عدالت خویش شده بود و خلاصه سیاهی در
ناجوانمردانه ترین ضربت، آفتاب را در غدیری از خون نشانده بود.
دو روز که از ثانیه هایش به درازای قرن ها گذشت، چکه چکه علی(ع) بر
دامان زینب(س) چکید و زخمی که چشم بر چشم زینب(س) داشت، با دختر حدیث رفتن می گفت.
دو روز تیماردار پدر بود. با نظاره مرغکانی که شیون می کردند، هرگاه سرِ
راندنشان داشتند، زمزمه پدر برمی خاست که: «مرانید، نوحه گرند.»
خوان چهارم، زهرآبه هایی است که تشت را آذین می بندد. پاره های جگر برادر
و خیانت نامحرم ترین محرم بر سیمای رنگ پریده حسن(ع) لبخند می زند و زینب(س)
می بیند که لخته لخته برادر در تشت فرو می چکد.
راستی کدام شانه را شکیب این همه رنج است.
کدام دل را یارای تحمل این همه درد، این همه سوز، کدام انسان را می شناسی؟
سمیه سادات منصوری
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 21-04-2016 در ساعت 08:24
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (15-05-2014), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
❤ |
دنیا اگر خودش را گم نکرده بود، معنای حرف ها و دردهای
زینب(س) را بهتر می فهمید.
درد زینب(س)، سردرگمی دنیاست.
شهادت، طرح کربلاست و اسارت، شرح آن.
حسین(ع) طرح است و زینب(س)، شرح.
اگر در عاشورا، زینب(س) بند بند قساوت را نمی لرزاند
زن جامعه ما فریاد نمی دانست و رسالت عاشورایی را
نمی شناخت و اعجاز فریاد را باور نداشت.
غم هیچ جا آشناتر از وسعت سینه تو ندید و مصیبت، هیچ شانه ای
استوارتر از تو نیافت و صبر، عظیم تر و بزرگوارتر
از تو در گسترة تاریخ نشناخت.
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (15-05-2014), نرگس منتظر (25-05-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (25-05-2013), خادمه زینب کبری(س) (26-05-2013), شهاب منتظر (27-05-2013)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)