آزمايش در اصل به معني آشکار ساختن چيزي و خالص نمودن گوهري از آميزه هاي پنهاني آن است .
اگر اين کار توسط شخص ناآگاه صورت گيرد هدف دستيابي به حقيقت آن شي مي باشد و اگر آزمايش کننده خود به حقيقت آن چيز آگاه بود غرض آن باشد که ديگري بدان آگاه گردد .
مانند زرگري که مي خواهد زر ناخالص را از کسي که مدعي خلوص آن است بخرد آن را در بوته ي آزمايش مي نهد و فروشنده را به مغشوش بودن آن آگاه مي سازد .
آزمايشي که خداوند در مورد انسان اعمال مي دارد براي آشکار شدن ماهيت آزمايش شده است . براي خود او باشد که از يک زنگ خطر به در آيد و با انگيزه هاي برخواسته از بعد منفي پنهاني وي که اکنون آشکار گشته مبارزه مي کرد و ورزيده شدن اراده و در نتيجه به دست گرفتن زمام اختيار نفس را با آزمونهاي پي در پي در خويش آبديده مي ساخت .