رابطه انسان ها باقرآن
رابطه انسان با قرآن، از دو جهت قابل ارزيابى است: رابطه فكرى و رابطه عملى. امارابطه
فكرى باقرآن ازطريق انديشه در قرآن حاصل مى شود.
1- انديشه درقرآن :
دستور خود اين كتاب مقدست است كه « افلا نتدبرون القرآن؛ آيا در قرآن تدبر و انديشه نمي كنند»
قرآن، به تعبير نهج البلاغه، «چشمه هاي علم در آن قرار گرفته است» و همان طور كه در سطح
زمين آبهاي جاري داريم و در دل آن، منابع فراواني از آب وجود دارد قرآن نيز در سطح ظاهر خود
معارف و علومي دارد كه لازم است با تدبر همراه صفاي قلب ، به منابع و چشمه هاي پنهان در
قرآن دست يافت و از طرفي تفكر در قرآن بايد به شكلي جمعي و هندسي باشد نه بريده
غير نظام مند؛ يعني بايسته است بي آن كه ارتباط آيه اي را از ساير آيات يا از قبل و بعد آن قطع
كنيم، به تدبر در آن بنشينيم و آيه را در مجموعه آيات و فرهنگ قرآن بايد تفسير نمود و به پيام
آن گوش داد :
«كتاب الله.... ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض و لا يختلف في الله؛ كتاب خدا ...
بخشي از آن از بخش ديگر سخن مي گويد و پاره اي از آن ، بر پاره اي ديگر شهادت مي دهد
و اختلافي در آن نيست»
2- انديشه با قرآن:
چنانچه پذيرفته باشيم قرآن كتاب نازل شده از طرف خداوند عليم قدير است، ديگر نبايد در
حقانيت آموزه هاي آن هيچ ترديدي روا داشت؛ از اين رو، به جاي آن كه قرآن را در خدمت
موجوديت هاي ذهني و آوايي خود تفسير و تأويل كنيم، بايد انديشه هاي خود را با قرآن
محك زده و درستي و نادرستي آن را شناسايي كنيم. اين نوع كنش و رفتار در نهج البلاغه
چنين بيان مي شود: و اقيموا عليه آرائكم و استغشوا فه أهو ائكم؛ در برابر آن آرا و نظريه هاي
خودتان را متهم به خطا كنيد و نظرهاي خودتان را مغشوش و معيوب انگاريد» 8 و در جاي
ديگر است: كأنهم ائمة الكتاب و ليس الكتاب امامهم؛
عدم جدايى قرآن از اهل بيت ( ع )
قرآن، كتابى است كه بايد تعليم داده شود و مقاصدآن براي مردم و بندگان خدا تبيين گردد.
همان طور كه كتاب طب بدون طبيب نمى شود، قرآن هم بدون معلم نمى شود و اولين
معلم آن، خود رسول الله )ص( است، زيرا او به نص آيه دوم سوره جمعه، تعليم دهنده قرآن
است و از خود اين آيه به دست مى آيد كه متعلم بايد قرآن را فرا كرفته و خود، معلم
ديگران باشد. پس، بعد از رسول خدا (ص) قرآن بدون معلم نمى تواند باشد و معلم آن
اهل بيت هستند. در نهج البلاغه مى خوانيم: هذا القرآن انما هو خط مستور بين الدفتين
لاينطق بلسان و لابد له من ترجمان، اين قرآن خطوطى است كه در ميان جلد ينهان است،
با زبان سخن نمى گويد و نيازمند به ترجمان است11 بهم علم الكتاب و به علموا، و بهم قام الكتاب
و به قاموا قرآن، به وسيله آنها (اولياى خدا) فهميده مى شود و آنها نيز به وسيله قرآن
مى فهمند. قرآن به وسيله آنها برپاست، همان گونه كه آنها به وسيله قرآن برپا هستند. 12