صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33

موضوع: درساحل غدیر

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    gol درساحل غدیر










    در ساحل غدیر






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    به پیشگاه علی (ع)

    تویی که ذکر جمیلت به هر زبان جاری است
    زلال یاد تو در جویبار جان جاری است

    مدام زمزم وصف تو ای سلاله نور
    به باغ خاطر هر طبع نکته دان جاری است

    صدای عدل تو ای خصم اهل جور, هنوز
    بسان صاعقه در گوش آسمان جاری است

    به کام دهر چشاندی میی ز خم غدیر
    که شور و جوشش آن در رگ زمان جاری است

    ز چشمه سار ولای تو ای خلاصه لطف
    به جویبار زمان فیض جاودان جاری است

    بود ولای تو و آل تو چو کشتی نوح
    که بی مخاطره در بحر بیکران جاری است ...

    محمود شاهرخی - معاصر




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پیشگفتار

    اشاره

    گفت پیغمبر که : بعد از من علی رهبر بود
    در ره دین خدا و سنت پروردگار
    هر که ما را دوست باشد گو علی را باش دوست
    هر که ما را یار باشد گو علی را باش یار
    )ابوالقاسم حالت)


    غدیر چه بود و چگونه پیش آمد؟
    غدیر بر حسب امر خداوند متعال و از آیه تبلیغ آغاز شد:
    یا ایها الرسول بلغ ماانزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس
    ان اللّه لایهدی القوم الکافرین (مائده / 67)
    ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر این پیام رانرسانی , رسالت او را انجام نداده ای . خداوند تو را (از توطئه های منافقان و مردم فریبکار) نگاه می دارد. همانا خداوند کافران را هدایت نمی کند.
    در این آیه تنها روی سخن به پیامبر است که آنچه را از سوی پروردگار بر او نازل شده است حتما به مردم برساند و از خطرها نیندیشد و دل قوی دارد که خداوند او را از مردم بدخواه حفظ می فرماید.
    در این آیه به پیامبر تاکید می کند که اگر این پیام را به مردم نرساندی , چنان است که رسالت خدا را تبلیغ نکرده ای .
    البته که این امر, مانند اوامر دیگر الهی , از سوی پیامبر هرگز به غفلت سپرده نمی شد پس این تاکید برای اهمیت موضوع است .
    و نیز می فرماید: آنان که دشمنی و لجاج ورزند و این پیام الهی را نپذیرند کافرند و مشمول هدایت پروردگار نخواهند بود.
    این موضوع مهمی که این همه در آن تاکید شده است چه بوده ؟
    تعیین جانشینی علی (ع ) و خلافت ووصایت و امامت آن حضرت .
    درباره این که این آیه شریفه درباره جانشینی علی (ع ) و وصایت و ولایت آن حضرت است ,احادیث زیادی نقل شده است که آن را به حد تواتر می رساند, با وجود این بسیاری از مورخان وابسته و محدثان اهل سنت با وجود روایات متعدد درباره واقعه غدیر - که خود هم آن را درکتب و مجموعه های روایی و حدیثی خود نقل کرده اند - درباره شان نزول آیه و این که آیه درباره وجود مقدس علی (ع ) است به وادی لجاج و عناد درافتاده آن را کم رنگ و بی اهمیت جلوه داده اند, و از آن با نیرنگ و پرده پوشی یک حقیقت مسلم , غافل وار گذشته اند.
    اما آفتاب ,برای همیشه , زیر ابر نمی ماند ((1)).
    پیداست که عناد و لجاج و حب جاه و مال و تعصب جاهلانه کارها می کند که سرانجامش دوزخ و عذاب ابدی است .
    امر خدا را - با این قراین و شواهد واضح - نمی توان کتمان کرد و از منطق خردپسند نمی توان سرپیچی نمود, مگر آن که کفر و عنادی در کار باشد که تکلیف آنان در همین آیه شریفه روشن شده است

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    غدیر خم کجاست ؟

    براستی سرزمینها نیز مانند زمانها, انسانها سرگذشت شگفت انگیزی داشته اند که در
    سازندگی تاریخ بشریت بسیار مؤثر بوده است .
    نام این سرزمینها و ایام اللّه همیشه در تاریخ ثبت است .
    کوه طور, کوه جودی , رود نیل , رود فرات , روز بعثت خاتم النبین (ص ), روز عاشورا و ... هرکدام باری از حوادث تاریخی را به دوش گرفته اند.
    غدیر خم نیز چنین مکان مقدس و به یادسپردنی است .غدیر خم نقطه عطف تاریخ مهم اسلام است .
    آیا این سرزمین مقدس که در سال دهم هجرت , در حجه الوداع پیامبر گرامی (ص ) در آن نقش مهمی ایفا کرده و وصایت و ولایت علی (ع ) داماد, پسر عم و نخستین مرد مسلمان را رقم زده است , هم اکنون چه وضعی دارد؟ نمی دانم .
    آیا این نقطه مهم تاریخی در گرد و غبار عناد و لجاج به فراموشی سپرده شده است ؟
    آیا این سرزمین مقدس نباید زیارتگاه مهم مسلمانان , بالاخص شیعیان جهان باشد؟
    مگر بعد از گذشت چهارده قرن , این خاک عطرآگین , شمیم روحپرور و با صفای رسالت ووصایت را در خود نگهداری نکرده است ؟ مگر هنوز نشان گامهای مقدس پیامبر(ص ) وعلی (ع ) بر آن سرزمین پاکیزه نقش نبسته است ؟ و همان خاک و شنها شاهد آن صحنه بزرگ نبوده اند؟ مگر آوای نجات بخش پیامبر(ص ) در امواج هوای تفتیده غدیر منعکس نیست ؟
    آیا به زائران بیت اللّه الحرام - هم اکنون - اجازه می دهند از آن سرزمین پاک بگذرند و روح وجسم خود را در همان فضایی که ندای ملکوتی پیامبر اسلام (ص ) روز هیجدهم ذیحجه سال دهم هجرت بلند شده است , دوباره تازگی و طراوت بخشند؟
    آیا دستهای پلید و اندیشه های ناپاکی که یا از غدیرخم سخن نمی گویند یا آن را کم اهمیت تلقی می کنند یا ولایت را از راه حسادت و عناد به معانی دیگر ((2)) تاویل می نمایند, هنوزبر سر عقل نیامده و انصاف نداده اند که این
    حقیقت را درک کنند که پیامبر عظیم الشان که مخاطب به ندای آسمانی شد: یا ایها الرسول بلغ ماانزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته ... آیا براستی تنها مامور بود که پیام دیگری غیر از جانشینی و امامت و ولایت علی (ع ) را به مسلمانان حاضر در صحنه غدیر که تعداد آنها را, برخی , تا دویست هزار نوشته اند, تبلیغ کند؟عجبا که اگر این امر را, که به زعم کژاندیشان , غیر از ولایت و جانشینی بوده , تبلیغ نکند,رسالتش درست و تمام نخواهد بود!

    پیامبری که آن همه در خطبه غدیر از ولایت خدا و رسول و سرانجام از ولایت علی (ع ) سخن می گوید, آیا قابل تصور است که در این مقام به امر دیگری بپردازد و تکلیف مسلمانان را درآینده روشن نسازد, بلکه آنان را همچنان رها کند؟ بویژه که بی درنگ , پس از آیه شریفه تبلیغ ,امین وحی , جبرئیل به پیام دیگری دل پیامبر بزرگوار را می نوازد و این پیام الهی را می رساندکه :
    الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.
    بعد از پیام مهم غدیر چه امر دیگر لازمی غیر از ولایت علی (ع ) مطرح گردید که دین کامل شدو نعمت خداوند بر بندگان مؤمن تمام شد؟ اکمال دین و اتمام نعمت جز با تعیین خلیفه بعد ازرسول (ص ) و ولایت علی (ع ) قابل تصور نیست .
    پیامبر اکرم (ص ) بیست و اند سال به تبلیغ توحید و خداشناسی و یکتاپرستی پرداخته نبوت ,معاد و نماز و زکات و حج و سایر
    احکام و فرایض اسلامی را به مردم آموخته و آنها را تربیت کرده است .
    تلاش و جهادهای مکرر پیامبر(ص ) و علی (ع ) و یاران وی , یهودیان , بت پرستان وبدخواهان را در نقاط مختلف عربستان آرام کرده و اصحاب و یارانی فداکار به دست آورده است .
    نامه ها و پیامهای آن پیامبر عالیقدر به داخل و خارج رفته و عده زیادی از گردنکشان سر بر خط فرمان نهاده اند.
    حالا, در سال دهم هجرت , سال پایانی عمر رسول معظم , برای تعلیم مناسک حج و آداب و احکام دین مبین به مکه مشرف گردیده و شرط بلاغ به جا آورده است و به سوی مدینه رهسپار است .
    در غدیر خم همه مسلمانان را امر به توقف می فرماید.
    آیامساله جانشینی - پس از پیامبر(ص ) - و ولایت و وصایت و امامت مسلمین مطرح نیست ؟آیا سرنوشت امت مسلمان پس از پیامبر(ص ) مورد نظر نبوده است ؟
    اگر, چنان که برخی می خواهند, امر خلافت و جانشینی را از صحنه غدیر حذف کنند دیگر,چه می ماند؟ زهی بی انصافی و کوردلی !
    پیامبری که هر وقت از مدینه خارج می شد و به غزوه ای می رفت برای چند روز و گاه بیشتر,جانشینی انتخاب می فرمود, از جمله در جنگ تبوک حضرت علی (ع ) را - برای مصالح خاص - به جانشینی خود تعیین فرمود, تا در غیاب آن حضرت توطئه ای بروز نکند و بر کسی اجحافی نرود.
    آیا این پیامبرمعظم که در تدبیر امور و خردمندی , بی مانند بود, برای وصی و ولی و جانشین خود فکری نکرده بود؟ به همین
    جهت واقعه غدیر و رفتار و کرداری که بدخواهان در نادیده وناشنیده گرفتن این واقعه مهم پیش گرفتند, بسیار دردانگیز است







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    غدیر چگونه پیش آمد؟

    قسمت اول


    روز پنج شنبه سال دهم هجرت بود.
    درست هشت روز از عید قربان می گذشت .
    سال آخر عمرپیامبر عالیقدر اسلام فرا رسیده بود.
    مسلمانان و همراهان آن پیامبر بزرگوار حجه الوداع را درحضور سرور عالم و مفخر بنی آدم انجام داده و دلها را از پرتو معنویت روشنی بخشیده بودند.
    کاروان به سوی مدینه رهسپار بود. بیش از صد هزار نفر در آن کاروان همراه پیامبر بودند.
    دلهاسخت می تپید. جانها لبریز از عشق جانان بود.
    معنویت آن سفر روحانی همه را تحت تاثیرقرار داده بود.
    همه با شوق و علاقه رهسپار مدینه یا شهرهای دیگر بودند.
    آفتاب عربستان سخت می تابید و گرمای بی امان خود را بر همه آن مردمی که فریضه حج را همراه پیامبر خاتم انجام داده بودند, فرو می ریخت .
    مسلمانان با شترها و باروبنه خود راه را در می نوردیدند.
    ظهرنزدیک شده بود.
    کم کم سرزمین جحفه و بیابانهای خشک و سوزان غدیرخم از دورنمایان گردید.
    این نقطه بزرگ تاریخی , غدیرخم , که نامش همچنان در تاریخ باقیمانده و برتارک زمان می درخشد, چهارراه بود.
    مردم در این محل از یکدیگر جدا می شدند.
    راهی به سوی مدینه درشمال و راهی به شرق به سوی عراق و راهی به سوی غرب , سرزمین مصر, راهی به سوی یمن در جنوب می رفت .
    مشیت الهی بر این قرار گرفته بود که در همین روز و در همین نقطه مسلمانان آخرین پیام را بشنوند و از یکدیگر جدا شوند.
    این نقطه پایانی و آخرین دستور چه بود؟






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ابلاغ ولایت و وصایت علی

    (ع ) که برای جانشینی پیامبر(ص ) شایسته ترین فرد و زبده ترین سردار شجاع اسلام و مرد سخن و عمل بود.
    پیامبر(ص ) دستور فرمودند: آنان که پیش افتاده اند, توقف کنند تا آنان که عقب مانده اند,برسند و سر و ته قافله جمع شود.
    ظهر فرا رسید: هنگام نماز ظهر.
    موذن رسول اکرم (ص ) به دستور آن حضرت اذان گفت : اللّه اکبر, اللّه اکبر.
    در غدیر خم جز چند درختی صبور و سرسخت و خشکیده و برکه ای آب باران نبود.
    ریگهای بیابان تفتیده شده بود.
    مسلمانان از عباهای خود استفاده می کردند تا پاهایشان نسوزد.
    برخی کناره عبا را بر سر افکنده بودند که تابش آفتاب سرهاشان را نسوزاند.
    برخی ازشاخه های درختان سایبان ساخته بودند.
    برای پیامبر گرامی (ص ) نیز سایبانی ساختند.
    نماز ظهر اقامه شد.
    عده ای از یاران پیغمبر عظیم الشان می خواستند برای فرار از گرمای شدید به چادرهای خودپناه برند, ولی پیامبر(ص ) به آنان فرمود که خود را برای شنیدن پیام مهمی آماده کنند.
    چون در آن انبوه جمعیت , چهره تابناک پیامبر(ص ) را اصحاب نمی دیدند, بدین جهت برای رسول مکرم منبری از جهاز شتران درست کردند.
    مردم خود را برای شنیدن سخنان پیامبر(ص ) آماده کردند.
    برای این که چهره رسول معظم دیده شود بر روی جهاز شتران بالا رفت و نگاهی به امواج جمعیت افکند و پس از حمد و ثنای باری تعالی مردم را مخاطب ساخته فرمود:
    من به همین زودی دعوت خدا رااجابت کرده از میان شما می روم .
    من مسؤولم و شما هم مسؤولید.
    شما در باره من چگونه شهادت می دهید؟
    مردم صدا بلند کردند و گفتند: ما گواهی می دهیم تو
    وظیفه رسالت را ابلاغ کردی و شرط خیرخواهی را انجام دادی .
    و آخرین تلاش و کوشش خود را در راه هدایت ما نمودی .
    خداوندترا جزای خیر دهد.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    سپس در باره اعتقاد به خداوند و توحید ذات حق و رسالت خود و حقانیت روز رستاخیر وبعث و نشور و حساب و میزان و بهشت و دوزخ پرسش نمود.
    همه گفتند: آری , گواهی می دهیم و بدان چه فرمودی عقیده و ایمان داریم .
    پس از آن سکوت همه جا را فرا گرفت .
    در میان آن سکوت و گرمای شدید پیامبر(ص ) گفت :اکنون بنگرید با این دو چیز گرانبها و گرانقدر که در میان شما به یادگار می گذارم چه خواهیدکرد؟
    یکی از میان جمعیت پرسید: کدام دو چیز گرانمایه ؟
    پیامبر(ص ) فرمود: اول ثقل اکبر, کتاب خدا, قرآن است که باید بدان چنگ در زنید و از آن دست برندارید که گمراه خواهید شد.
    قرآن از سوی خداست که اکنون در دست شماست .
    دومین یادگار من خاندان و عترت من است .
    این دو از هم جدا نمی شوند تا در بهشت به هم بپیوندند.
    در این هنگام , مردم دیدند که پیامبر(ص ) نگران کسی است و او را می جوید.
    همین که چشمش به چهره علی (ع ) افتاد, خم شد و دست او را گرفت و بلند کرد, چنان که همه مردم او رادیدند.
    سپس حضرت رسول (ص ) صدا را بلندتر کرده فرمود: ای مردم ! چه کسی از همه شمامردم نسبت به مسلمانان از خود آنان سزاوارتر و اولی است ؟
    گفتند: خدا و پیامبر داناترند.
    پیامبر فرمود: خدا مولی و رهبر من است و من مولی و رهبر مؤمنانم
    و نسبت به آنها از خودشان اولی و سزاوارترم سپس فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه : هر کس من مولی و رهبر او هستم علی مولی و رهبر اوست و این سخن را چند بار تکرار فرمود.
    آن گاه سر را به سوی آسمان برداشت و گفت :
    اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه وابغض من ابغضه وانصر من نصره واخذل من خذله وادر الحق معه حیث دار: خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار.
    محبوب مدار هر کس او را محبوب ندارد و مبغوض بدار هر کس که او را مبغوض بدارد.
    دوستدارانش را یاری کن و آنان که ترک یاریش کنند از یاری خویش محروم فرما و حق راگرد او بگردان هرجا بگردد, یعنی او محور حق و حقیقت است .
    سپس به مردم فرمود: شما وظیفه دارید که خبر را به کسانی که در این مکان نیستند برسانید.
    عرق از سر و روی پیامبر(ص ) و علی (ع ) و مسلمانان که در آن صحرای داغ گرد آمده بودندمی چکید.
    هنوز صفوف مردم از هم گسیخته نشده بود که جبرئیل نازل شد و این آیه را برپیامبر(ص ) فرو خواند:
    الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا ...
    امروز, دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم .
    پیامبر فرمود: اللّه اکبر! اللّه اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه رضی الرب برسالتی و الولایه لعلی من بعدی ...
    خداوند بزرگ است , همان خدایی که دین خود را کامل و نعمت خود را بر ماتمام کرد و از نبوت
    من و رسالت من و ولایت علی (ع ) پس از من راضی گشت .
    در این هنگام شور و غلغله ای در میان جمعیت پیدا شد.
    مردم این مقام و رتبت منیع را به علی مرتضی (ع ) تبریک گفتند.
    از جمله عمر به علی (ع ) گفتند:
    بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنه ...
    آفرین و تبریک بر تو باد! ای فرزند ابوطالب تو مولی و رهبر ما و تمام مردان و زنان با ایمان شدی .
    مبارک باد!
    حسان بن ثابت شاعر رسول خدا(ص ) از پیامبر اجازه خواست که اشعاری در باره این واقعه عظیم بسراید.
    پیامبر اجازه داد.
    حسان گفت :
    ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اسمع بالرسول منادیا ...
    پیامبر آنها در روز غدیر در سرزمین خم به آنها ندا داد و چه ندا دهنده گرانقدری ...
    حضرت رسول به حسان فرمود: یا حسان لا تزال مؤیدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک :
    توبه روح القدس مؤیدی تا مرا به زبان نصرت می کنی .
    بدین گونه صحنه با عظمت غدیر - پس از خطبه مفصل رسول گرامی - پایان یافت و نقطه عطف تاریخ بشریت شکل گرفت .
    نقطه ای که اگر مسلمانان بدان چشم امید می دوختند وحسادتها و توطئه ها و نیرنگها را به یک سوی می افکندند تا جهان اسلام بر مبنای حکومت عادلانه و ولایت مدبرانه علی (ع ) و فرزندان پاک گهرش اداره شود, امروز جهان اسلام این همه دچار مصائب و گرفتاریهای فراوان نمی بود.
    اگر ارزش غدیر را مسلمانان بدرستی شناخته بودند, امروز کشورهای استکباری از تفرق وجدایی کشورهای اسلامی سوء استفاده نمی کردند و منابعمعنوی و مادی آنها را به غارت نمی بردند.
    امروز بیگانگان جهانخوار وصهیونیستهای ستمگر جرات نداشتند مسلمانان فلسطین را ازسرزمین خودشان آواره سازند و جوانان با غیرت و شهامتشان را اسیر کنند و زجر و آزارنمایند و بازوهای توانای آنها را با پتک و آهن و چکش های فولادی قلم کنند.
    امروز صربهای خون آشام نمی توانستند به نوامیس مردم بوسنی تجاوز نمایند.
    این تجاوزها زاییده آن ستمکاریهایی بود که بعد از واقعه غدیر بر صاحب غدیر رفت .
    علی (ع ) آن امام برحق , آن سردار رشید اسلام یک ربع قرن , خار در چشم و استخوان در گلو,خانه نشین گردید, چه ستمها بر همسر گرانقدرش , دخت نبی اکرم (ص ), فاطمه زهرا(س )رفت .
    چه نارواییها که بر سبط اکبر پیامبر(ص ) امام حسن مجتبی (ع ) روا داشتند, حتی بدن مطهر آن امام معصوم را آماج تیرها قرار دادند.
    بعد بر امام حسین (ع ) نوردیده پیامبر و علی , در محرم سال 61 هجری که هنوز بیش از پنجاه سال از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص ) نگذشته بود, مصیبت هولناک عاشورا را پیش آوردندو حسین (ع ) و فرزندان و برادرزادگان و یاران بی نظیرش را کشتند و بر اجساد مقدسشان اسب تاختند و خاندانشان را, به دور از حرمت و حتی با خفت , از کربلا به کوفه و از کوفه به شام , به اسارت بردند.
    این ستمها, بعدها, به انواع دیگر, بر هر یک از فرزندان حضرت سیدالشهداء(ع ) و امام حسن مجتبی (ع ), سادات حسینی و حسنی به فجیع ترین صورتی وارد آمد و بنی امیه و بنی مروان وبنیعباس وطرفداران آنان در نابودی فرزندان علی (ع ) نهایت قساوت و سنگدلی را نشان دادند.
    بسیاری از هواخواهان ویاران علی (ع ) را به جرم دوستداری علی زنده به گور کردند یا برشاخه های درخت کشیدند.
    بهترین چهره های اسلامی را از صحنه زندگی طرد نمودند.
    لعنت براسوه تقوا و فضیلت یعنی علی مرتضی (ع ) را معاویه جزء فرایض نماز قرار داد.
    در کشور ماایران نیز دست نشاندگان خلیفه عباسی شیعیان علی (ع ) را به نام قرمطی و ملحد و بد دین تعقیب می کردند و آنها را ناجوانمردانه می کشتند.
    کرکسان مردارخوار دنیاپرست آن چنان در توجیه افکار باطل خود, به کمک عالمان دین به دنیا فروخته و نویسندگان قلم بمزد و خود فروخته پیش رفتند که در برابر مکتب اهل البیت (ع )فرقه ها ساختند, از جمله , بر حسب نیاز زمان طایفه ای به نام (مرجئه ) پیدا شدند که فسق وفجور زورمندان را توجیه می کردندو حتی به تطهیرشان می کوشیدند تا با خیال آسوده به اعمال فجیع و فسق آلود خود ادامه دهند.
    اینها همه زاییده این بود که فلسفه سیاسی اسلام را از آغاز, جز عده ای از مسلمانان , نفهمیدند وحکومت عادله علی (ع ) و فرزندان پاک گهرش را درست تشخیص ندادند و مساله ولایت والی عادل و امام معصوم و وصی بر حق را نشناختند و کردند آنچه کردند و شد آنچه شد.
    کفر و الحاد و نفاق و دور ماندن از صواب وین پلیدیها و ظلمت هست ز انکار غدیر
    ازین سوی , علمای شیعه در برابر کسانی یا مکتبهایی که می گفتند: اطاعت از هر فاسق وفاجری وظیفه شرعی
    است , می گفتند و می گویند: چنین نیست .
    فقط اطاعت از امام معصوم (ع )و حاکم عادل , در نظام ارزشی و حاکمیت اسلام وظیفه شرعی هر مسلمان است .
    قسمت دوم
    به نظر علمای شیعه در فلسفه سیاسی اسلام , امامت و رهبری از مهمترین مسائلی است که درپرتو آن امت اسلام می توانند با قبول امامت و رهبری از نظامی سالم , مطمئن و سعادتمندانه برخوردار باشند.
    تمامی امامان و پیشوایان شیعه نور واحد و مصباحی از مشکات نبوت اند.
    هریک مشعلی فروزان فراراه خلایق اند که از نور الهی پرتو یافته اند, و هر یک در ظرف زمان ومکان خود به اقتضای وظیفه الهی عکس العملی مناسب در برابر حکومت بر جامعه و مردم داشته اند.
    اما همه , در آرمان برپایی حکومتی بر مبنای اسلام و گسترش عدالت اجتماعی ودفع ستمگران و اجرای احکام قرآن و سنت نبوی یعنی حاکمیت فرمان خدا متفق و همرای بوده اند و در راه تحقق این آرمان بزرگ تلاش و جهاد کرده اند.
    مسلمان مؤمن باید بداند که بدون اعتقاد به ولایت و معرفت و اطاعت از امام تمامی اعمال وی بی حاصل بوده و سودی نخواهد داشت : انه لا یقبل الاعمال الا بالولایه اعمال بدون ولایت پذیرفته نیست .
    تنها رهبری و حکومت الهی می تواند جامعه مسلمین را از لوث بتها و طاغوتهاپاک سازد و آن را در مسیر بندگی و اطاعت از اوامر خدای متعال قرار دهد.
    حضرت رضا(ع ) رهبری و امامت را شیرازه دین و مایه نظام مسلمین می داند و می فرماید: ان الامامه زمام الدین و نظام المسلمین .
    در حدیث معروف : سلسله الذهب
    که حضرت رضا(ع ) در راه سفر به مرو بودند, در شهرنیشابور توقف کوتاهی فرمودند, دانشمندان دارالعلم نیشابور به محضر امام شتافتند که از آن خورشید تابناک بهره مند شوند.
    دانشمندان آن شهر که تعداد آنان را زیاد نوشته اند از امام همام علی بن موسی الرضا(ع ) درخواست نقل حدیثی کردند.
    امام که در کجاوه بر مرکب بودند سربیرون آورده و حدیثی را که مربوط به خداپرستی و توحید ذات مقدس الهی بود بدین صورت بیان فرمودند.
    لا اله الااللّه حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی کلمه طیبه لا اله الااللّه باروی من است , هر که درین بارو داخل شود از عذاب من در امان است .
    این حدیث را حضرت رضا(ع ) از پدران بزرگوار خود تا رسول اکرم (ص ) نقل فرموده اند که رسول گرامی را از طریق جبرئیل امین از مقام ربوبی نقل کرده و حدیثی است قدسی .
    امام (ع ) پس از بیان این حدیث که در عظمت توحید حق تعالی است , اضافه می فرماید:
    بشروطها و انامن شروطهامنظور آن حضرت از بیان این حدیث , ظاهرا آگاه کردن مردم از اصالت توحید و حقیقت آن وتوجه خاص به خداپرستی و یگانه دانستن احدیت و روی برگرداندن از طاغوتهای زمان بوده است , سپس مشروط دانستن اعتقاد توحید به مقام عصمت امامت و ولایت بوده است که بدون رعایت این شرط هیچ عملی مورد قبول خداوند متعال نیست , زیرا تنها رهبری و حکومت الهی می تواند جامعه مسلمین را از لوث بتها و طاغوتها برهاند و آن را در مسیر صحیح واطاعت از اوامر خداوند متعال قرار دهد.
    و این همانولایتی است که رسول معظم اسلام (ص ) در غدیر خم به حدود دویست هزار مردم حاضر در آن مکان اعلام فرمود:
    من کنت مولاه فهذا علی مولاه ...
    سنائی غزنوی شاعر قرن ششم هجری را در مدح حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضاعلیه و علی آبائه الف التحیه و الثناء قصیده بلندی است در سبک خراسانی که به این شروط اشاره کرده
    است :
    دین را حرمی است در خراسان
    دشوار تو را به محشر آسان
    از معجزهای شرع احمد
    ز حجتهای دین یزدان
    هم فر فرشته کرده جلوه
    هم روح وصی درو به جولان
    از حرمت زائران راهش
    فردوس فدای هر بیابان
    قرآن نه در او و او اولوالامر
    دعوی نه وبا بزرگ برهان
    از خاتم انبیا درو تن
    از سید اوصیا درو جان
    از جمله شرطهای توحید
    از حاصل اصلهای ایمان
    مهرش سبب نجات و توفیق
    کینش مدد هلاک و خذلان
    اندر پدرت وصی احمد
    بیتی است مرا به حسب امکان
    تضمین کنم اندرین قصیده
    کاین بیت فرو گذاشت نتوان
    ای کین تو کفر و مهرت ایمان
    پیدا به تو کافر از مسلمان
    (دیوان ص 451)
    شاعران شیعه یا شاعرانی که گرایش خاص به تشیع و اهل البیت (ع ) داشته اند مانند کسائی مروزی , ناصر خسرو.
    سنائی غزنوی و فردوسی در فضل و فضیلت علی (ع ) داد سخن داده اندو قصاید و اشعاری پرداخته اند: اما به تصریح از غدیر خم یادی و نامی در آثارشان نیست , درآثار شاعران نام آوری چون انوری , عنصری , فرخی , خاقانی و حتی سعدی و حافظ و بسیاری دیگر از شاعران قرون ششم و هفتم و هشتم هجری نیز وضع چنین است .
    به طور کلی , به سبب نفوذ قدرتهای مخالف و معاند موضوع غدیر و ولایت
    و وصایت مورد بی مهری و غفلت بوده است در حالی که مساله غدیر خم بنا به نظر بیشتر مفسران در آیه سوم سوره مائده که آخرین سوره نازل شده بر پیامبر اکرم (ص ) است , آمده : روزی که پیامبر اسلام (ص ) امیرمؤمنان علی (ع ) را رسما برای جانشینی خود تعیین کرد, روزی که کفار در امواج یاس فرو رفتنداندیشه های نادرست شان به تیرگی و ناامیدی مبدل گردید.
    در سوره مائده , در آیه اول , خداوند منان مؤمنان را به لزوم وفای عهد توجه می دهد ومی فرماید: یاایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود...
    گویی پیامبر اکرم (ص ) در آخر ماههای عمر خود مردمان را به پیمانهای فطری , الهی و بشری که بدون آنها نظام جامعه نمی تواند پایدار باشد توجه می دهد و آنان را از عهدشکنی برحذرمی دارد.
    روز غدیر خم , روز ولایت و وصایت و اکمال دین و اتمام نعمت نیز از پیمانهای مهم است که بزرگداشت و نگهداشت آن برعهده مؤمنان است .






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    شاعران ما به این عهد و پیمان اشاره کرده اند:
    حکیم ناصرخسرو شاعر قرن پنجم هجری در قصیده گله آمیز خود از مردم خراسان که او راآماج تیرهای تهمت قرار داده اند به مطلع :
    بنالم به تو ای علیم قدیر
    ز اهل خراسان صغیر و کبیر
    به اعتقاد استوار خود به خدا و رسول (ص ) و قرآن و قیامت و خاندان پاک پیامبر(ص ) و ...
    اشاره می کند و می گوید:
    بیاویزد آن کس به غدر خدای
    که بگریزد از عهد روز غدیر
    چه گویی به محشر اگر پرسدت
    از آن عهد محکم شبر یا شبیر
    شاعران دیگر نیز به این
    عهد و پیمان که پیامبر(ص ) روز غدیر در حضور هزاران نفر اعلام فرمود و همه مسلمانان را متعهد به وفای آن کرد اشاره کرده اند.
    برخی شاعران مانند کسائی مروزی که پیش از ناصرخسرو بوده است به افضلیت علی (ع ) بردیگران به علم و شجاعت , فصاحت وجود و سخاوت و جهاد در راه خدا و ...
    بیشتر تاکید داردو آیات و روایات مربوط به افضلیت علی (ع ) را با برهان یادآور شده است .
    سنائی غزنوی (قرن ششم ه) بر همین نکته که فضلیت علی (ع ) را قرآن و اخبار نبوی (ص )اثبات می کند, پای فشرده و این حقیقت را با صراحت بیان کرده است .
    شو مدینه علم را در جوی و پس دروی خرام
    تا کی آخر خویشتن چون حلقه بر درداشتن
    چون همی دانی که شهر علم را حیدر در است
    خوب نبود جز که حیدر میر و مهترداشتن
    شاعران توانای ما, به تصویر کشیدن صحنه غدیر و حساس بودن لحظه های تاریخی آن ونشان دادن وصی پیامبر به مردم حاضر در ساحل غدیر که پیوند به دریای بیکرانه ولایت ووصایت دارد و در گستره زمان , موج در موج , پیش آمده و پیش خواهد آمد و به برقراری حکومت حقه اسلامی منتهی خواهد شد داد سخن داده اند و گفتنی ها را به نیکوترین سخنان ,باز گفته اند و همه جا هنر سخنوری را با برهان و اشارات دقیق که در کتب معتبری مانندالغدیر آمده است پیوند داده اند.
    به هر حال , با توجه به غدیریه های موجود در دواوین شاعران , چه آنان که مستقیما به وصف عید غدیر خم پرداخته
    و چه در ضمن قصاید و مدایح خود از علی (ع ) و فضائل و مناقب آن حضرت سخن گفته و غیر مستقیم به غدیر اشارتی داشتند, این مجموعه را که اکنون پیش روی شماست گرد آوردیم .
    امید است عظمت عیدغدیر که نقطه عطف تاریخ و منشا فلسفه سیاسی و حکومتی اسلام است بیشتر از پیشتر آشکار و عظمت آن شناخته و شناسانده شود.
    درباره عظمت عید غدیر احادیث زیادی به ما رسیده است از جمله امام صادق (ع ) می فرماید:یوم
    الغدیر عیداللّه الاکبر و ما بعث اللّه نبیا الا عرفه حرمته و انه عید فی السماء و فی الارض روز عید غدیر عید خداست , عید بزرگتر و خدای تعالی هیچ پیغامبر را نفرستاد الا او رامعلوم کرد حرمت این روز ((3)).
    بنابراین اهمیت بحث درباره غدیر به بحث امامت و زعامت مسلمین می کشد که بدانیم زمام امور مسلمین , امروز, باید در دست چه گروهی باشد؟
    عالم تشیع درین موضوع منبعی جز آنچه از طریق معصومین (ع ) به ما رسیده است , نمی شناسد.
    ما به پارسافقیهانی معتقدیم که از قرآن مجید و سنت پیامبر و نهج البلاغه علی و فقه جعفری می توانند تکلیف مسلمین را در حوادث واقعه استنباط کنند.
    سخن از ولایت علی (ع ) در روز غدیر هسته مرکزی و درونمایه مساله ای است که به عنوان ولایت فقیه در غیبت امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه ) مطرح است .
    کیفیت حکومت اسلامی و اداره جوامع مسلمین بر پایه قرآن و سنت است که امیرالمؤمنین علی (ع ) نیز بر همین اساس حکم می داد و فرمانروایی می کرد ((4)).
    در خاتمه تذکار
    این نکات را ضروری می داند:
    در نگارش این پیشگفتار از تفسیر نمونه جلد پنجم ذیل آیه 67 سوره مائده و کتاب حماسه غدیر, تالیف و تدوین استاد محمدرضا حکیمی و در تنظیم متن از دواوین شعرا و مجموعه های شعری از جمله کتاب غدیر در شعر فارسی تالیف برادر دانشمند جناب سید مصطفی موسوی گرمارودی سود جسته ام .
    از جناب حجه الاسلام والمسلمین حضرت آقای الهی خراسانی مدیر عامل محترم بنیادپژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی که همیشه بنده را مشوق اند و دیگر برادرانی که به نحوی با بنده همکاری داشته اند سپاسگزارم .
    علیه توکلت والیه انیب - احمد احمدی بیرجندی

    مشهد, خردادماه 1376 ه.ش .


    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    فضل امیرالمؤمنین

    فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
    فضل حیدر, شیر یزدان مرتضای پاکدین
    فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضلتر اوست
    فضل آن رکن مسلمانی , امام المتقین
    فضل زین الاصفیا داماد فخر انبیا
    کافریدش خالق خلق آفرین از آفرین
    ای نواصب , گر ندانی فضل سر ذوالجلال
    آیت قربی نگه کن و آن اصحاب الیمین
    قل تعالوا ندع بر خوان , ور ندانی گوش دار
    لعنت یزدان ببین از نبتهل تاکاذبین
    لافتی الا علی برخوان و تفسیرش بدان
    یا که گفت و یا که داند گفت جزروح الامین ؟
    آن نبی , وز انبیا کس نی به علم او را نظیر
    وین ولی , وز اولیا کس نی به فضل او راقرین
    آن چراغ عالم آمد, وز همه عالم بدیع
    وین امام امت آمد, وز همه امت گزین
    آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام
    وین معین دین و دنیا, وز منازل بی معین
    از متابع گشتن او حور یابی با بهشت
    وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین
    ای بهدست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر
    تکیه کرده بر گمان , برگشته ازعین الیقین
    گر نجات خویش خواهی , در سفینه نوح شو
    چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین
    دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس
    گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندرپسین
    گر نیاسایی تو هرگز, روزه نگشایی به روز,
    وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین ,
    بی تولا بر علی و آل او دوزخ تو راست
    خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلدبرین
    هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد
    نیست آن کس بر دل پیغمبر مکی مکین
    ای به کرسی بر, نشسته آیت الکرسی به دست
    نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین
    گر به تخت و گاه و کرسی غره خواهی گشت
    خیزسجده کن کرسیگران را درنگارستان
    چینسیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت
    سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین وتگین
    منبری کالوده گشت از پای مروان و یزید
    حق صادق کی شناسد و ان زین العابدین ؟
    مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا
    ما چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین
    کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان
    وین همه میمون و منصورندامیرالفاسقین
    ای کسایی هیچ مندیش از نواصب وز عدو
    تا چنین گویی مناقب , دل چرا داری حزین ((5)) ؟
    کسایی مروزی (ت : 341 ه )




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    فضل امیرالمؤمنین

    در فضیلت علی (ع )

    کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن
    جان نگین مهر مهر شاخ بی برداشتن
    از پی سنگین دل نامهربانی روز و شب
    بر رخ چون زر نثار گنج گوهر داشتن
    چون نگردی گرد معشوقی که روز وصل او
    بر تو زیبد شمع مجلس مهر انورداشتن
    هر که چون کرکس به مرداری فرو آورد سر
    کی تواند همچو طوطی طمع شکرداشتن ؟
    رایت
    همت ز ساق عرش برباید فراشت
    تا توان افلاک زیر سایه پرداشتن
    تا دل عیسی مریم باشد اندر بند تو
    کی روا باشد دل اندر سم هر خر داشتن ؟!
    یوسف مصری نشسته با تو اندر انجمن
    زشت باشد چشم را در نقش آزرداشتن
    احمد مرسل نشسته کی روا دارد خرد
    دل اسیر سیرت بوجهل کافر داشتن ؟
    بحر پر کشتی است لیکن جمله در گرداب خوف
    بی سفینه نوح نتوان چشم معبرداشتن
    من سلامت خانه نوح نبی بنمایمت
    تا توانی خویشتن را ایمن از شر داشتن
    شو مدینه علم را در جوی و پس در وی خرام
    تا کی آخر خویشتن چون حلقه بردر داشتن
    چون همی دانی که شهر علم را حیدر دراست
    خوب نبود جز که حیدر میر و مهترداشتن
    کی روا باشد به ناموس و حیل در راه دین
    دیو را بر مسند قاضی اکبر داشتن
    از تو خود چون می پسندد عقل نابینای تو
    پارگین را قابل تسنیم و کوثر داشتن
    مرمرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد
    حق حیدر بردن و دین پیمبر داشتن
    آن که او را بر سر حیدر همی خوانی امیر
    کافرم گر می تواند کفش قنبر داشتن
    تا سلیمان وار باشد حیدر اندر صدر ملک
    زشت باشد دیو را بر تارک افسرداشتن
    گر همی خواهی که چون مهرت بود مهرت قبول
    مهر حیدر بایدت با جان برابرداشتن
    جز کتاب اللّه و عترت ز احمد مرسل نماند
    یادگاری کان توان تا روز محشرداشتن
    از گذشت مصطفای مجتبی جز مرتضی
    عالم دین را نیارد کس معمر داشتن
    از پس سلطان ملکشه چون نمی داری روا
    تاج و تخت پادشاهی جز که سنجرداشتن
    از پی سلطان دین پس چون روا داری همی
    جز علی و عترتش محراب و منبرداشتن ؟
    هشت بستان را کجا هرگز توانی یافتن
    جز به حب حیدر و شبیر و شبر
    داشتن
    علم دین را تا نیابی چشم دل را عقل ساز
    تا نباید حاجتت , بر روی معجر داشتن
    تا تو را جاهل شمارد عقل سودت کی کند
    مذهب سلمان و صدق و زهد بوذرداشتن
    علم چبود: فرق دانستن حقی از باطلی
    نی کتاب زرق شیطان جمله از برداشتن
    ای سنائی وارهان خود را که نازبیا بود
    دایه را بر شیرخواره مهر مادر داشتن
    بندگی کن آل یاسین را به جان تا روز حشر
    همچو بیدینان نباید روی اصفرداشتن
    زیور دیوان خود ساز این مناقب را از آنک
    چاره نبود نوعروسان را ز زیورداشتن ((7))

    سنائی غزنوی (قرن ششم هجری )





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi