عقیده به ظهور یك نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یك آینده روشن كه در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به بركت ظهور یك شخصیّت ممتاز الهى همه تاریكیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى كره زمین بركنده شود، یك اعتقاد عمومى ثابت است كه همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.
بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند كه سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور كرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حكومت واحد جهانى تشكیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى كند.
آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است كه: مسأله عقیده به ظهور یك رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است كه در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى كه در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى كنند.
براى اثبات این مطلب، كافى است بدانیم كه عقیده به ظهور یك «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این كه در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.