معنای "ساختار هندسی سورههای قرآن"
نظریه "ساختار هندسی سورههای قرآن" از مباحثی است كه در سالهای اخیر مورد توجه خاص قرآنپژوهان و علاقهمندان به معارف اسلامی قرار گرفته است. اما از آنجا كه حدود و ثغور آن به درستی تبیین نگشته، مخالفتهای بسیاری را علیه خود برانگیخته است. از سوی دیگر موافقان و طرفداران ساختار هندسی سورهها نیز هریك یكی از ابعاد تئوری را در نظر گرفته و به نفی و اثبات جوانب مختلف آن پرداختهاند؛ بنابراین تبیین معنای دقیق ساختار هندسی سورهها به عنوان یكی از مقدمات تصوری علم باید مورد توجه و عنایت خاص قرار گیرد.
قرآنپژوهان و مفسران متأخر به این نكته پی بردهاند كه هر سوره دارای یك جامعیت واحد است كه در انسجام و به هم پیوستگی آیات نقش دارد. برخی از آنان از این حد جامع بهعنوان "جان و روح سوره" یاد كردهاند و معتقدند هر سورهای در قرآن كریم دارای جان و روحی است كه در كالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانی، احكام، توجیهات و اسلوب آن سوره سلطه و اشراف دارد.6
«ساختار هندسی سورههای قرآن كریم به این معناست كه باید پیام سورهها را اساس فهم آیات آن سوره تلقی كرد؛ و لذا لازم است موضوع سوره بهعنوان محور و مدار فهم آیاتی مدنظر باشد كه آن آیات در حول همان موضوع نازل شده است».
دكتر عبدالله محمود شحاته ساختار هندسی سورههای قرآن را چنین تبیین و تفسیر میكند: «ساختار هندسی سورههای قرآن كریم به این معناست كه باید پیام سورهها را اساس فهم آیات آن سوره تلقی كرد؛ و لذا لازم است موضوع سوره به عنوان محور و مدار فهم آیاتی مدنظر باشد كه آن آیات در حول همان موضوع نازل شده است».7
بنابراین میتوان نتیجه گرفت كه از نظر دكتر شحاته ساختار هندسی سوره یعنی كشف وحدت جامع و حاكم بر هر سوره كه مفسر در پرتو آن میتواند به مقاصد و محتوای سوره دست یابد.
سید قطب برای ترسیم وحدت جامع و روح كلی هر سوره از تعبیر دقیقتری استفاده كرده است، او میگوید: «از جمله هماهنگیهای هنری در قرآن، تسلسل معنوی موجود بین اغراض و سیاق آیات و تناسب آنها در امر انتقال از غرض به غرض دیگر است.»8
خلاصه آن كه هر سوره دارای یك هدف اصلی است و محتوای سوره با محورها و مقاصد فرعی قابل تفكیك است و هر دسته از آیات به لحاظ تناسب درونی و ارتباط نزدیكی كه با یكدیگر دارند ذیل یك محور فرعی قرار میگیرند. این محورها در یك نكته اصلی و اساسی كه هدف و غرض اصلی سوره را تشكیل میدهد مشتركاند. بنابراین لازمه طبیعی اعتقاد به ساختار هندسی سورهها این است كه به ارتباط ارگانیك و منطقی آیات با یكدیگر معتقد باشیم بهگونهای كه بتوان در یك نمودار درختی همه آیات را از طریق محورها و عناوین فرعی به یك عنوان و موضوع اصلی متصل نمود.
قرآن پژوهان و مفسرانی كه به این روش در تفسیر قرآن و فهم مقاصد آن گرایش دارند در كتب خود سعی كردهاند بخشی از قرآن یا همه آن را از این طریق به نمودار بكشند. آنان برای هر سوره مقدمه، مقاصد و خاتمه در نظر گرفته و سعی نمودهاند محتوای هر سوره و آیات به ظاهر پراكنده را در این چهارچوب قرار بدهند.
از این جمله میتوان به تلاشهای سید قطب در تفسیر فی ظلالالقرآن و سعید حوّی در "اساسالمیزان"، دكتر سید محمدباقر حجتی و دكتر بیآزار شیرازی در تفسیر كاشف، محمد رشیدرضا در "المنار" و دكتر عبدالله محمود شحاته در كتاب "اهداف و مقاصد سورهها" اشاره كرد. محمد محمدالمدنی نیز در كتاب "المجتمعالاسلامی كما تنظمه سورةالنسا" نمودار محتوایی سوره نسا را ترسیم كرده است. استاد محمدهادی معرفت همین روش را درباره سوره حمد و بقره در كتاب گرانقدر "التمهید" به كار برده است
كلیه قرآنپژوهان و مفسرانی كه ساختار هندسی سورهها معتقدند بر این نكته پای میفشارند كه چنین وحدتی نهتنها در سورههای كوچك یا متوسط قرآن بلكه در سورههای بزرگ و حتی سوره بقره نیز حاكم است. سید قطب صریحاً اعلام میكند كه این شیوه همگانی تمامی سورههای قرآن است و سورههای بلندی همچون سوره بقره از این قاعده مستثنی نخواهد بود. 9
در انتها باید افزود كه منظور از ساختار هندسی سورهها این نیست كه هر موضوع فقط در یك سوره مطرح شده است و سورههای دیگر درباره آن هیچ سخنی به میان نمیآورند. چنانكه در كتب بشری نیز چنین میبینیم كه هر فصل مشتمل بر مباحثی است كه سایر فصول از آن خالی است. خلاصه آنكه نمیتوانیم سورههای قرآن را به مثابه فصول مختلف قرآن به حساب آوریم. به عبارت دیگر، ساختار هندسی سورهها تنها بر این نكته تأكید دارد كه آیات به ظاهر پراكنده هر سوره همگی یك هدف مشخص و واحد را دنبال میكنند و در پرتو این غرض واحد از نظمی معجزهآسا و ارتباط ارگانیك و منطقی برخودار میشوند. اما اگر سوره ملك درباره ربوبیت الهی سخن میگوید و این موضوع محور اصلی آن را تشكیل میدهد هرگز به این معنا نیست كه بحث ربوبیت الهی در هیچ سوره دیگری مطرح نشده و همه آیات آن در این سوره جمع شده است. كسی كه كمترین آشنایی با قرآن كریم و اسلوب آن داشته باشد میداند كه داستان حضرت موسی یا جریان حضرت آدم(ع) بارها در قرآن كریم تكرار شده است منتها در هر سوره به تناسب موضوع و محور اصلی سوره از یك بعد بدان پرداخته شده است.