❤ |
ویرایش توسط ناظرسایت : 16-05-2019 در ساعت 16:12
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (26-04-2010), خادمه زینب کبری(س) (01-05-2010)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- 13 فروردین * روز طبیعت سبز *
- ▐ *♥*▐انقلاب اسلامي و پيامدهاي معرفتي ▐ *♥*▐
- روزجوان , بر جوانان سرافراز و امید آفرین...
- (●(●(●( ویژگی ها ٬ رسالت٬ شان و جایگاه معلم...
- حقایقی درباره سيزده بدر
- دوازدهم فروردين، گرامیداشت روز جمهوری...
- ✿^**^✿ جلوه های معلمی استاد مطهری ✿^**^✿
- ◕✿◕◕✿◕ طبیعت؛ صدای زندگی ◕✿◕◕✿◕
- ♣* ♣* ♣ روز جهانی محیط زیست ♣* ♣* ♣
- روزجوان بر جوانان سرافراز ایران مبارک باد *...
❤ |
استاد شهيد آيت الله مرتضي مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري دروس ابتدايي مي پردازد.
در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال مي ورزد. در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مي شود.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آيت الله العظمي بروجردي (در فقه و اصول) و حضرت امام خميني ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبائي (در فلسفه : الهيات شفاي بوعلي و دروس ديگر) بهره مي گيرد.
در سال 1331 در حالي که از مدرسين معروف و از اميدهاي آينده حوزه به شمار مي رود به تهران مهاجرت مي کند. در تهران به تدريس در مدرسه مروي و تأليف و سخنرانيهاي تحقيقي مي پردازد. در سال 1334 اولين جلسه تفسير انجمن اسلامي دانشجويان توسط استاد مطهري تشکيل مي گردد.
در همان سال تدريس خود در دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را آغاز مي کند به دنبال يک سخنراني مهيج عليه شخص شاه به وسيله پليس دستگير شده و به زندان موقت شهرباني منتقل مي شود و به همراه تعدادي از روحانيون تهران زنداني مي گردد.
پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علماي شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه ساير روحانيون از زندان آزاد مي شود. در سال 1348 به خاطر صدور اعلاميه اي با امضاي ايشان و حضرت علامه طباطبايي و آِيت الله حاج سيد ابوالفضل مجتهد زنجاني مبني بر جمع اعانه براي کمک به آوارگان فلسطيني و اعلام آن طي يک سخنراني در حسينيه ارشاد دستگير شد و مدت کوتاهي در زندان تک سلولي به سربرد.
از سال 1349 تا 1351 برنامه هاي تبليغي مسجدالجواد را زير نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلي بود تا اينکه آن مسجد و به دنبال آن حسينيه ارشاد تعطيل گرديد و بار ديگر استاد مطهري دستگير و مدتي در بازداشت قرار گرفت.
پس از آن استاد شهيد سخنرانيهاي خود را در مسجد جاويد و مسجد ارک و غيره ايراد مي کرد. بعد از مدتي مسجد جاويد نيز تعطيل گرديد. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گرديد و اين ممنوعيت تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 01:43
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اما مهمترين خدمات استاد مطهري در طول حيات پر برکتش ارائه ايدئولوژي اصيل اسلامي از طريق درس و سخنراني و تأليف کتاب است. اين امر خصوصاً در سالهاي 1351 تا 1357 به خاطر افزايش تبليغات گروههاي چپ و پديد آمدن گروههاي مسلمان چپ زده و ظهور پديده التقاط به اوج خود مي رسد.
در سال 1355 به دنبال يک درگيري با يک استاد کمونيست دانشکده الهيات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته مي شود. همچنين در اين سالها استاد شهيد با همکاري تني چند از شخصيتهاي روحاني، «جامعه روحانيت مبارز تهران » را بنيان مي گذارد بدان اميد که روحانيت شهرستانها نيز به تدريج چنين سازماني پيدا کند.
گرچه ارتباط استاد مطهري با امام خميني پس از تبعيد ايشان از ايران به وسيله نامه و غيره استمرار داشته است ولي در سال 1355 موفق گرديد مسافرتي به نجف اشرف نموده و ضمن ديدار با امام خميني درباره مسائل مهم نهضت و حوزه هاي علميه با ايشان مشورت نمايد. پس از شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني و آغاز دوره جديد نهضت اسلامي، استاد مطهري به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار مي گيرد و در تمام مراحل آن نقشي اساسي ايفا مي نمايد.
در دوران اقامت حضرت امام در پاريس، سفري به آن ديار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ايشان گفتگو مي کند و در همين سفر امام خميني ايشان را مسؤول تشکيل شوراي انقلاب اسلامي مي نمايد. هنگام بازگشت امام خميني به ايران مسؤوليت کميته استقبال از امام را شخصاً به عهده مي گيرد و تا پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن همواره در کنار رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي و مشاوري دلسوز و مورد اعتماد براي ايشان بود .
تا اينکه در ساعت بيست و دو و بيست دقيقه سه شنبه يازدهم ارديبهشت ماه سال 1358 در تاريکي شب در حالي که از يکي از جلسات فکري سياسي بيرون آمده بود يا گلوله گروه نادان و جنايتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت مي رسد و امام و امت اسلام در حالي که اميدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمي عظيم فرو مي روند.
انديشههاي متفكر شهيد استاد مرتضي مطهري همواره به عنوان اسلام
شناسي آگاه، عالمي زمان شناس، دانشمندي دردآشنا و فيلسوفي توانا مورد علاقة فرهيختگان و جوانان فكور بوده و ميباشد.
استاد شخصيتي بود كه پاسخگويي به شبهات زمانه و مقابله با انحرافات فكري و عقيدتي را وجهة همّت خويش ساخت تا بدانجا كه در قبال اين مجاهدت عظيم علمي جان خويش را فداي آرمان خود ساخت.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 02:05
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (26-04-2010)
❤ |
امام خميني (ره) در پيام تسليت خويش به مناسبت شهادت استاد فرمودند: «مطهري شخصيتي بود كه عمر شريف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كجرويها و انحرافات مبارزة سرسختانه كرد.» اين سخن امام جهتگيري اساسي فعاليّتهاي شهيد را نمايان ميسازد.
استاد مطهرى هم در علم كلام و احاطه بر انديشه هاى متكلمين اسلامى و هم در فلسفه اسلامى و آگاهى بر نظريات فلسفه اسلامى تبحر خاصى داشت.
وى از اين جهت بسيار عزيزالوجود و كمياب بود و از معدود افرادى بود كه واقعاً فلسفه اسلامى را درك كرده و لذت آن را چشيده و به اهميت اين ميراث گرانبها پى برده بود.كتاب ها و مقالاتى كه از استاد مطهرى منتشر شده و يا در شرف انتشار است و بيشتر جنبه فلسفى دارد عبارت است از:
۱- مقدمه و پاورقى بر اصول فلسفه و روش رئاليسم (۵ جلد) ۲- علل گرايش به مادى گرى۳- انسان و سرنوشت۴- آشنايى با علوم انسانى (منطق و فلسفه)۵- تصحيح و تعليق كتاب التحصيل۶- بخشى از كتاب سيرى در نهج البلاغه۷- مقالات فلسفى۸- نقدى بر ماركسيسم۹- شرح منظومه۱۰- شرح مبسوط منظومه (۴ جلد)۱۱- حركت و زمان (تاكنون دو جلد آن منتشر شده است.)۱۲- درس هاى شفا (۱)درس و بحث علوم رسمى عقلى و نقلى نتوانست مانند بعضى از از طلاب حوزه علميه استاد مطهرى را از قرآن دور نگه دارد.
او كه به قرآن و معارف قرآنى سخت عشق مى ورزيد ارتباط و انس نزديكى با قرآن داشت.وى جلسات تفسير متعددى در تهران داشته اند كه شروع آن از سال ۱۳۳۴ بوده است. براى نمونه مى توان جلسه تفسير ايشان در قلهك كه به مدت پانزده سال ادامه داشته است و نيز درس هاى تفسير ايشان در مسجدالجواد را نام برد. او نسبت به نهج البلاغه و حضرت على(ع) علاقه خاصى داشت. با اين كتاب مانوس بود و معمولاً در سخنرانى ها هر جا مناسبتى پيش مى آمد به فرازهايى از نهج البلاغه اشاره مى كرد.
به عرفان نظرى و عملى هر دو واقف بود و در اين مورد از محضر اساتيد متعددى بهره برده بود. به علم اخلاق همانند ديگر فنون فرهنگ اسلامى آشنايى كامل داشت. كتب بسيارى را در علم اخلاق مطالعه كرده بود و به معارف ارزشمندى در مورد فلسفه اخلاق رسيده بود كه نمونه اى از آن را مترجم كتاب كليات فلسفه با استفاده از تقريرات استاد مرتضى مطهرى ذكر كرده است. (كتاب كليات فلسفه، ترجمه دكتر سيدجلال الدين مجتبوى)مطهرى بيش از ۲۵ سال با مجامع و سمينارهاى علمى و دانشگاهى در ارتباط بود از اين رو توانست بيش از همه به دردها و مشكلات آنها و روح غالب بر افكار آنها پى ببرد.
آنچه نگارندة اين سطور در اين نوشتار دنبال ميكند، نقش و تأثير خود استاد در احياء تفكّر اسلامي نميباشد؛ البتّه بدون ترديد متفكر نامدار ما، خود از شاخصترين احياگران انديشة ديني در عصر حاضر ميباشند و در مقالات و نوشتههاي بسيار بدين موضوع پرداختهاند و طبعاً راهكار و نحوة بازسازي انديشة ناب ديني از منظر شهيد، خود فصل و مشبعي ميطلبد كه بايد در جاي ديگري دنبال شود. آنچه در اين مقال مدنظر است نحوة مواجهة فكري و استدلالي اين فيلسوف اسلامي با انحرافات عقيدتي است كه تحت عنوان نوانديشي ديني در جامعة اسلامي ترويج ميشده است.شهيد مطهري به نيكي ميداند كه عدم اشراف روشنفكري ديني بر متون ديني، زمينهساز استنباطهاي انحرافي و التقاطي خواهد بود و از اين رو تأكيد ميكند كه بايد اين قشر تحت نظارت اسلام شناسان به بيان ديدگاههاي خود بپردازند و در اين صورت است كه وجود آنها براي ترويج دين بسيار پرمنفعت و مبارك خواهد بود.
امّا از آنجا كه روشنفكران ديني معاصر ايشان در خود نيازي به اين مهم احساس نميكردند و بعضاً خود را اسلامشناس تلقي ميكردند، فلذا گاه آموزههاي ديني را آنچنان ارائه ميكردند كه از مفهوم اصيل خود كاملاً خالي گشته و با آن تباين اساسي پيدا ميكرد و اينجا بود كه شهيد مطهري، بر خود وظيفه ميدانست كه اين آراء را به نقد بكشد و تبييني واقعي و مبتني بر دركي صحيح از اين آموزهها ارائه دهد.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 02:09
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (26-04-2010)
❤ |
پيام امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت استاد "
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
اينجانب به اسلام و اولياي عظيمالشأن و ملت اسلام و به خصوص ملت مبارز ايران، ضايعهي اسفانگيز شهيد بزرگوار و متفکر و فيلسوف و فقيه عاليمقام مرحوم آقاي حاج شيخ مرتضي مطهري قدسسره را تسليت و تبريک عرض ميکنم.
تسليت در شهادت شخصيتي که عمر شريف و ارزندهي خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف و با کجرويها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.تسليت در شهادت مردي که در اسلامشناسي و فنون مختلفه اسلام و قرآنکريم کمنظير بود. من فرزند بسيار عزيزي را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصيتهايي بود که حاصل عمرم محسوب ميشد.
در اسلام عزيز به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودان ثلمهاي وارد شد که هيچ چيز جايگزين آن نيست و تبريک از داشتن اين شخصيتهاي فداکار که در زندگي و پس از آن با جلوهي خود نورافشاني کردهاند و ميکنند.من در تربيت چنين فرزنداني که با شعاع فروزان خود مردگان را حيات ميبخشند و به ظلمتها نور ميافشانند، به اسلام بزرگ، مربي انسانها و امت اسلامي تبريک ميگويم. من اگر چه فرزند عزيزي را که پارهي تنم بود، از دست دادم، لکن مفتخرم که چنين فرزندان فداکاري در اسلام وجود داشت و دارد.« مطهري » که در طهارت روح و قوت ايمان و قدرت بيان کمنظير بود، رفت به ملء اعلي پيوست. لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصيت اسلامي و علمي و فلسفياش نميرود.
ترورها نميتوانند شخصيت اسلامي مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خداي توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ، در مبارزه عليه فساد و استبداد و استعمار مصمّمتر ميشوند. ملت ما راه خود را يافته و در قطع ريشههاي گنديدهي رژيم سابق و طرفداران منحوس آن از پاي نمينشيند. اسلام عزيز با فداکاري و فدايي دادن عزيزان رشد نمود. برنامهي اسلام از عصر وحي تاکنون، بر شهادت توآم با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و راه مستضعفين در رأس برنامههاي اسلام است. ( و ما لکم لا تقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء والولدان. )اينان که شکست و مرگ خود را لمس نمودهاند، با اين رفتار غير انساني ميخواهند انتقام بگيرند يا به خيال خام خود مجاهدين در راه اسلام را بترسانند، بد گمان کردهاند. از هر موي شهيدي از ما و از هر قطرهي خوني که به زمين ميريزد، انسانهاي مصمم و مبارزي به وجود ميآيد.
شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنيد، والا ترور فرد هر چه بزرگ باشد، براي اعادهي چپاولگري سود ندارد. ملتي که با اعتقاد به خداي بزرگ و براي احياي اسلام به پا خاسته با اين تلاشهاي مذبوحانه عقب گرد نميکند. ما براي فداکاري حاضر و براي شهادت در راه خدا مهيا هستيم.
اينجانب روز پنجشنبه 12 ارديبهشت 58 را براي بزرگداشت شخصيتي فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزاي عمومي اعلام ميکنم و خودم در مدرسهي فيضيه در روز پنجشنبه و جمعه به سوگ مينشينم. از خداوند متعال براي آن فرزند عزيز اسلام، رحمت و غفران و براي اسلام عزيز، عظمت و عزت مسئلت مينمايم. سلام بر شهداي راه حق و آزادي.
منبع : نشریه ی شاهد یاران فروردین و اردیبهشت 1385
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 02:13
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (26-04-2010)
❤ |
معرفی آثار
امام خمینی (ره): آثاری که از او هست،
بی استثنا همه آثارش خوب است و من کس دیگری را
سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثنا همه آثارش خوب است
احياي تفكر اسلامي امدادهاي غيبي در زندگي بشر ...
امامت و رهبري اصول فلسفه و روش رئاليسم جلد پنجم
اصول فلسفه و روش رئاليسم جلد سوم
اصول فلسفه و روش رئاليسم جلد دوم
اصول فلسفه و روش رئاليسم جلد اول
آشنايي با قرآن (تفسير سوره حمد و قسمتي از بقره)
انسان وسرنوشت آشنايي با قرآن (7)
آشنايي با قرآن (3)
آزادي معنوي آشنايي با قرآن (4)
تفسير سوره نور آشنايي با قرآن (5)
(تفسير سوره هاي زخرف، دخان، جاشيه، فتح، قمر)
آشنايي با قرآن (8)
(تفسير سوره هاي طلاق، تحريم، ملك و قلم)
اسلام و مقتضيات زمان جلد اول
اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب
اسلام و مقتضيات زمان جلد دوم آشنايي با قرآن(6)
بررسي اجمالي نهضت هاي اسلامي در صد سال اخير بيست گفتار
كليات علوم اسلامي جلد دوم
كليات علوم اسلامي جلد اول (منطق – فلسفه)
كليات علوم اسلامي جلد سوم اصول فقه – فقه
مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي جلد پنجم
مسئله شناخت
مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي جلد دوم
جهان بيني توحيدي
مسئله حجاب
مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي جلد چهارم
انسان در قرآن
مجموعه آثار (14)
(جلد اول از بخش تاريخ)
مقالات فلسفي
مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي جلد ششم
زندگي جاويد يا حيات اخروي
مسئله ربا و بانك به ضميمه مسأله بيمه معاد
(مباحث جلسات بحث و انتقاد انجمن اسلامي پزشكان)
نقدهای استاد مطهری بر کتاب شهيد جاويد نظري
به نظام اقتصادي اسلام
نبرد حق و باطل به ضميمه تكامل اجتماعي انسان در تاريخ
نظام حقوق زن در اسلام ولاءها و ولايتها
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 02:22
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (26-04-2010)
❤ |
شاهد عدل الهی
باورشان شده بود که میتوانند «تماشاگه راز» را با تیرگی تارها، بپوشانند!
باورشان شده بود که ابلیس در سایه «فُرقان»، قدم به حریم خاصّان خواهد گذاشت!
باورشان شده بود که چراغ معرفت را میتوان با شکستن خاموش کرد!
باورشان شده بود که «شهادت» برای مقربان درگاه حضرت دوست، پایان است؛ پایان در عدم، پایانی بی آغاز!
امّا کمالِ «انسان کامل»، در گذشتن از عالم ناسوت و پیوستن به عالم لاهوت است؛
عالمی که برای رسیدن به آن باید از «حماسه حسینی» تأثیر گرفت.
باید از کوی آشنا نهراسید؛
هر چند «سر شکند دیوارش»!
اضطراب، آرامشش را از دل ربوده بود؛ اضطرابی که برای وصال جانان داشت، اضطرابی که سالهای سال، آن را در خود پرورده بود تا از مرحله «گمان»، به مرحله «یقین» برسد.
اینک زمان رسیدن بود؛ رسیدن به آستان قرب الهی، رسیدن به مقام والای شهید!
سایه اهریمن پشت سرش، بی شباهت به «ابن ملجم» نبود تا «مرتضای» دیگری را به جرم بی گناهی به شهادت برساند!
استاد، گاه به «امدادهای غیبی» میاندیشید و گاه به «تکامل اجتماعی انسان».
از «گفتارهای معنوی»اش که «مقدمهای بر جهان بینی اسلامی» بود؛ میشد، «انسان و ایمان» او را در جهان بینی توحیدی سنجید و برای رسیدن به عظمت «وحی و نبوّت»، شرافت «انسان در قرآن» را معیار «زندگی جاوید یا حیات اخروی» دانست.
«مقالات فلسفی» استاد شهید، «نقدی بر مارکسیسم» بود.
استاد، همه را به تفاوت «حق و باطل» آگاه کرد؛
باطلی که غفلت از آن، «علل گرایش به مادی گری» بود.
استاد، برای رسیدن به حق، «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را به فرجامی مناسب رهنمون شد.
افسوس، وجود تابناک «استاد» در عرصه علوم اسلامی، ابوجهل تیره روز روزگار را آزرد!
نام و یادش در اندیشه نیکان، جاودانه باد!
سید علی اصغر موسوی
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 02:25
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (26-04-2010)
❤ |
رفت؛ اما...
«آن که مُردن پیش چشمش تهلکه ست
امر «لا تُلقُوا» بگیرد او به دست
آن که مُردن پیش او شد فتح باب
«سارعوا» آید مر او را در خطاب...»
حمزه سید الشهداء را گفته اند که بی زره به میدان کارزار می شتافت. طعنه زنانش گفتند: مگر خداوند نفرمودهاست که خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید؟ و نمیدانستند که هلاکت، مرگِ سیاهِ آنان است که مرگ را پایان آدمی میدانند و دل به عمرِ چهار روزه دنیا خوش دارند؛ نه مرگ سرخِ کسانی که خطابِ «فاستبقوا الخیرات» را به گوش جان شنیدهاند و به شوق دیدار معشوق، از دمِ شمشیرْ، آبِ شهادت مینوشند...
عمری آموختن و آموزاندن، عمری خواندن و گفتن و نوشتن و عمری رنج بردن، برای بالا بردن بنایی تازه و دست آخر محاسن به خون خضاب کردن.
به راستی از این بالاتر سعادتی در جهان هست؟
گلولهای که مغز انقلاب را شکافت؛ نمیدانست که آن فکر برومند بار خود را برده است و به عهد امانت علم وفاکرده است و تنها مانده است که امانت جان را به صاحبش باز دهد.
چه کور دلند آنان که میپندارند مرگ، پایان آدمی است و نمیدانند مرگ مردان بزرگ، آغاز حیات حقیقی آنهاست، نمیدانند که مردان خدا، با مرگ زندهتر میشوند! چه کور دل بودند آنان که میپنداشتند شهادت مطهری، مرگ انقلاب است!
مطهری رفت؛ اما اندیشهاش ماند تا به یاری خون شقیقهاش، در راستای زمان پیش برود و تاریکیهای جهل را به روشنایی علم بدل کند و خاطرات آفتاب را به یاد شب زدگان بیاورد.
مطهری رفت؛ امّا هرگز نخواهد مُرد.
امید مهدی نژاد
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 02:29
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (26-04-2010)
❤ |
تا رجعتی سرخ
«استادهام چو شمع مترسان ز آتشم!»
این کلمات مردی روحانی بود از خراسان و شهر فریمان که چون قندهای معروف شهرش، شکر کلام و حکمت و فلسفه بر زبانش جاری بود.
مرتضی، آیینه خدا بود و معلم عشق.
درس عشق را از مکتب پدر آموخت و محضر شور و شروه را در دامان مادری وارسته درک کرد.
15 ساله بود که خون و حماسه را دید و در گوهرشاد مشهد، کنار لالههای پرواز کرده تا ملکوت، زاری کرد.
هجرت، هماره راه آخر پرستوهاست.
و او به قم آمد؛ با هجرتی سبز تا به رجعتی سرخ برسد.
درس عشق خواند و مکتب ایمان را فهمید.
آمد و پُل زد میان علم و عشق.
روحانی بزرگ حوزه و دانشگاه،
معقول و منقولمان آموخت تاسرایشی تازه از حکمت و نور را
در رگها مان جاری کند.
مطهری، پاره تن عشق بود؛ سلاله لیلاها و مجنونها،
وارث سهروردی و عین القضاة.
شمع بود؛ در بی نوری سالهای سیاه و سرد.
آفتاب بود؛ برای شاخههای جوان و پوینده...
آتش بگیرد دستی که مردان خدا را به مسلخ سرخ شهادت میرساند
اندوه اندوه اندوه، بر شانههای شهر ریخت.
کلاسها سیاه پوشیدند.
دانشگاه غمگین شد.
حوزه به سوگ نشست.
امروز، روز پرواز مردی است که جهادگر راه خدا بود؛
معلم عرفان و شاگرد سلوک در محضر عشق.
مطهری، طاهر بود و طیّب، پاکیزه ونیک خو، عالم و متواضع؛ آبیتر از آبی بود،
مردان خدا، روحشان بر خاک چه میکند!
عقل به او میگفت بمان و عشق، ندای «إِرْجِعِی إِلی رَبِّک» سر داده بود.
آرامش دنیا را به هیچ گرفت و در راه دوست پرید.
گفتند، شبهای آخر، خواب رسول الله را دیده بود.
گفتند، شمعدانیهای خانه بعد از او خشک شدند.
گفتند، عمامه خونینش در بادها رها شد.
گفتند، رد پای ستاره در چشمهایش پیدا بود.
مطهری را لابلای کلامش، لابلای کتابهایش میبینم.
میبینم که مرا به خوانشی نو فرا میخواند؛ به تعبیری جدید.
مطهری، مرا به باغ اندیشهاش مهمان میکند؛
لابلای کلمات.
من همیشه او را در کتابهایش زنده میبینم و چرا نبینم؛
که شهید، جاودان زنده است.
امیر مرزبان
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 30-04-2011 در ساعت 02:30
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (29-04-2010)
❤ |
او همیشه با ماست
«امروز
آفتابی دیگر را
قبل از طلوع روز بزرگش
خاموش کردند.»
و صدای درد آگاهی،
بر اوراق نا نوشتهاش
پرپر شد.
غروب زودرس
پنجه در آفتاب افکند
و نور را دزدید
تا هرگز
سر نزند از هر بام
چشمهای بیدار
که به طلوع فجر سلام میکنند.
امروز
قلمی که سواد اعظم مینوشت
پر شد از خون
ـ به جای دوات ـ
و حنجره به تیغ سپرد
ـ به جای نوشتن ـ
و دیگر هیچ نگفت؛
جز سکوت تحمیلیاش.
اما
هزاران چکاوک سینه سوخته
از سقف نگاهش
پر کشیدند
تا وارث فریادهای خاموش باشند.
شاید با از پا افتادن بزرگ مردی از قبیله نور و آینه،
شکسته شود کمر اسلام.
اما خون شهید است
که به رگهای خشکیده دین جان میبخشد.
مرتضی مطهری
اگر چه استاد من و هم نسلان من نبود،
اما ما هر چه آموختهایم
از درسهای ناخوانده مکتب اوست.
بعضیها تا هستند، فقط هستند
و چون بروند، دیگر برای همیشه رفته اند
و بعضی دیگر،
وقتی بروند،
بودنشان قدر مییابد
و هستی شان، معنا.
و مطهری این چنین بود.
او همیشه با ماست
و صدایش
تا ابدیت جاری است.
نزهت بادی
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 28-04-2013 در ساعت 02:04
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (30-04-2010), نرگس منتظر (29-04-2010)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)