هم برجسته و هم تواضع می دهد!
هر دو در قصه های قرآن وجود دارد .قرآن یك آیه دارد كه میفرماید: « ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّه » ، بشر حق ندارد به خاطر اینكه علم و حكمت به او دادیم ، و او را به مقام رسالت رساندیم ، به مردم بگوید كه : « كُونُوا عِباداً لی »2
یعنی پیغمبر هم حق ندارد به مردم بگوید كه تو نوكر من باش ! یعنی ضمن اینكه اشرف مخلوقات است ، اما در عین حال باید تواضع داشته باشد .
تنوع در قصههای قرآن
قصههای قرآن تنوع دارد . در قرآن هم قصههای انبیاء آمده و هم قصه مورچه آمده است .
حالات مختلف انسان در قصههای قرآن
قصه طفولیت : قصه كودكی موسی را میگوید . مادر موسی ؛ به موسی شیر بده او را دردریا بیانداز. ماجرای نوزادی موسی را میگوید . از پیری زكریا و ابراهیم هم میگوید . « وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبا »3
از ماجرای پیر تا ماجرای نوزاد در قرآن موجود است ! از قعر دریا میگوید تا عرش اعلی !
قعر دریا : یونس در شكم ماهی ! عرش اعلی : معراج پیغمبر!
از عذاب آسمانی قصه میگوید: صاعقه ! تا عذاب زمینی : رگبار ملخ و شپش و قورباغه به قوم فرعون!
از قهر توسط آب میگوید ، تا قهر توسط خاك . قهر توسط آب : فرعون غرق شد ، توسط خاك : قارون در خاك فرو رفت .
از بادیه نشینی میگوید: اعراب یعنی عربهای بادیه نشین تا كاخ نشینی میگوید؛ « وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتا »4