هر یک از پیروزی های امیر المومنین علی علیه السلام تیری بود که بر جگر دشمنان وارد می شد و آن ها را ناراحت می نمود؛ فتح خیبر، کشتن عمر بن عبدود، مردانگی و دلاوری در جنگ های مختلف، ازدواج با حضرت زهرا سلام الله علیها، گرفتن سوره ی برائت از ابابکر و . . . این نیز یکی از آن صحنه ها است.
هنگامی که لشکر اسلام طایف را محاصره کرده بودند پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را به همراهی عده ای از سربازان اسلام دستور داد بتکده های اطراف طائف را ویران کند.
علی بن ابی طالب علیه السلام به جانب ماموریت خود رهسپار گردید در بین راه قبیله «خثعم» مردان خود را آماده ی کار زار کرده ناگاه در مقابل مسلمانان صف آرائی نمودند.
مردی از میان آن ها بیرون آمده میان دو لشکر ایستاد و مبارز طلبید از ظاهر او هویدا بود مردی رشید و با شهامت است، نیروی زیادی دارد، هیچیک از همراهان علی علیه السلام در خود ندیدند که پیش رفته با او نبرد نمایند؛ حضرت علی علیه السلام همین که مشاهده کرد سربازان در مقابل این مرد خود را کوچک می شمارند و کسی برای مبارزه پیش نمی رد، خود آماده ی نبرد شد. ابوالعاص بن ربیع داماد پیغمبر صلوات الله و سلامه علیه که حضور داشت عرض کرد:
خوبست بفرمائید دیگری برود زیرا صلاح نیست امیر لشگر به میدان رود و لشگر او را تماشا کنند.
فرمودند: وقتی کسی از لشکریان حاضر نباشد به میدان وارد شود بر امیر لازم است آماده جنگ شود و اکنون من می روم اگر از این نبرد باز نگشتم تو امیر لشکر خواهی بود؛
این سخن را تمام نموده به جانب میدان رفت و با یک حمله کار آن کافر را ساخت و با ضرب تیغ او را از پای در آورد، پس از کشته شدن او ، سایر کفار تاب مقاومت نیاورده رو به فرار گذاشتند.
علی علیه السلام بدون برخورد به مانع دیگری بت خانه های اطراف را ویران نمود و بت ها را در هم شکست، اصنام ثقیف و هوازن را نابود کرده مراجعت نموده در کنار حصار طائف به لشکر گاه مسلمین پیوست، همین که پیغمبر صلوات الله و سلامه علیه چشمش به امام علی علیه السلام افتاد تکبیر آن حضرت را پیش خواند، مجلس را از بیگانه خالی نمود و با او شروع به گفتن اسرار و رازهائی کرد مقداری سخن گفتن پیامبر صلوات الله وسلامه علیه با علی علیه السلام به طول انجامید.