اسكندر در ذهنیت نوجوان خویش یك امپراتوری جهانی را ترسیم می كرد. به همین دلیل و برای رسیدن به این هدف اسكندر با راسیسم و ناسیونالیسم یونانی مخالفت كرد و به خوبی دریافت كه برای ایجاد یك امپراتوری سراسری چاره ای جز شبه سازی فرهنی گبین ملتهای مغلوب ندارد، به تقلید شاهنشاهان ایرانی و فارعنه مصری ادعای خدایی كرد و لباس موبدان و كهنه به تن كرد و آتن را به اسكندریه منتقل نمود و در این جا علماء یونانی علم ار تقسیم بندی و تخصصی كردند: بطلمیوس، ارشمیدس و جالینوس هر كدام بدانبال علم خاصی رفتند. بدین ترتیب یكبار دیگر شرق كانون رشد علم شد. این جابجائی نشان داد كه علم بدلیل ظرافت طبع از محیط متشنج بیزار است.اسكندریه موقعیت حساس خود را به عنوان برجسته ترین مركز علمی جهان آنروز همچنان تا ظهور دیانت اسلام حفظ كرد. امپراطوری اسلام كه از مدیترانه تا هند و از دریای خزر تا شمال آفریقا گسترش یافته بود بر مراكز تسلط یافت كه قبلاً كانون میراث فرهنگی یونان و روم بود مثل صومعه ها. به گفته بسیاری از علما غربی، اسلام عامل موثری در حفظ و حراست علوم یونانی شد زیرا خصلت وحدت بخشی اسلام و تشویق به علم جوئی بنابر فرمان پیامبر بزرگوارش موجب گردید تا متولیان دین در حفظ اشاعه علم كوشش كنند.
در زمان خلفای عباسی، منصور دوانقی و مخصوصاً هارون الرشید و فرزندش مأمون كار جمع آوری اسناد و كتب علمی در بغداد فراهم شد و نهضت ترجمه شكل گرفت, در همین زمان مكاتب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بدون هیچگونه تعصب دینی باگرد آوری علماء از تمامی ادیان و فرقه های غیر اسلامی و اسلامی موجب رشد و اعتلای علم را فراهم آوردند. در این دوره اسناد علمی از تمامی نقاط جهان تمدن آنروز برای ترجمه به زبان عربی در بغداد جمع آوری شد و فلسفه و علم غنی اسلامی پا گرفت و عصر طلائی تمدن اسلام آغاز گردید(دلیسی اولیری- انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی _ ترجمه احمد آرام، ص 5).
اما متاسفانه از قرن سوم _ چهارم هجری بدلیل ظهور عنصر ترك در صحنه سیاست و تولد كانونهای قدرت جدید مثل خلفای فاطمیون در مصر _ خلفای اموی در اندلس _ فداییان اسماعیلیه در مصر و ایران و قدرتهای محلی, مركزیت مذهبی _ سیاسی بغداد رو به افول گذاشت و شرایط متشنج مانع رشد تفكر علمی در شرق اسلامی گردید(خانم زیگرید هوتكه _ فرهنگ اسلام در اروپا _ مرتضی رهبانی _ (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361)، ص 171).مزید بر علت اینكه در این هنگام جنگهای صلیبی بین شرق و غرب یا مسلمانان و مسیحیان به مدت دو قرن آغاز شد. تجار ونیزی كه رابطه تنگاتنگی با جهان اسلام داشتند سرد مداران جهان مسیحیت را در جریان تناقص ها و تضادهای مذهبی وسیاسی شرق اسلامی گذاشتند, جنگهای صلیبی گرچه با پیروزی نظامی مسلمانان خاتمه یافت ولی این مسیحیان بودند كه پیروزی علمی را با دست یابی به منابع ارزشمند علم و فلسفه اسلامی نصیب خود كردند.