!!!
توسط
در تاریخ 23-10-2011 در ساعت 16:18 (1214 نمایش)
زيرباران دوشنبه بعدازظهر
،اتفاقي مقابلم رخ داد
وسط كوچه ناگهان ديدم
زن همسايه بر زمين افتاد
سيب ها روي خاك غلطيدند
چادرش در ميان گرد وغبار
قبلا اين صحنه را ...!
نمي دانم...!
درمن انگارمي شود تكرار
...آه سردي كشيد
حس كردم
كوچه آتش گرفت ازاين آه
و سراسيمه گريه در گريه
پسر كوچكش رسيد از راه
گفت آرام باش،چيزي نيست!
به گمانم كمي كمرم....
دست من را بگير
گريه نكن
مرد گريه نمي كند پسرم!
چادرش را تكاند با سختي
"يا علي"گفت و از زمين پاشد
پيش چشمان بي تفاوت ما
ناله هايش فقط تماشا شد
با خودم فكر مي كنم حالا
كوچه ما چقدر تاريك است
گريه،مادر،دوشنبه،در،كوچه