ناحيه غربى شهر بستان بصورت نيم كمربند بوسيله يكى از دو شاخه نهر سابله احاطه شده است و بطرف جنوب شهر ادامه مى يابد كناره شمالى آن قسمت خاكريز بلند و چندين بناى مخروب داشت توانستيم انبارهاى موقت مهمات خود را در آنجا قرار بدهيم كه نسبتا جاى امن و دو از تيررس دشمن بود از صبح روز جمعه حركت ما از مواضع موقتى پرسنل و انبار مهمات و تداركات بطرف خط چذابه شروع شد اين قسمت نره سابله يك پل ضعيف و كم دوام داشت و عبور ادوات زرهى و مكانيزه مقدور نبود بناچار از داخل نهر كه معبرى مطمئن بود عبور كرديم از همين نقطه جاده آسفالت و باريك فكه شروع ميشد كه قسمت جنوبى آن باتلاقهاى سعديه و قسمت شمالى آن تپه هاى نبا كه ادامه اش تا طلائيه كشيده ميشد پس از يك كيلومتر به يك سه راهى ميرسيديم كه از آن جاده خاكى فرعى بطرف شمال و پشت تپه ها ادامه داشت و موازى آن جاده آبرفتى نسبتا عميق وجود داشت كه آن آبرفت از نظر استتار و تجهيز نيرو و گرفتن آمار و بازديدهاى استعدادى جاى مناسبى بود كه اكثرا كارهاى ادغام نيرو يا تعين خطوط نيرو يا تعويض پرسنل خط از همان آبرفت صورت ميگرفت و تا خاكريز دفاعى و سنگرها دحدود پانصد متر فاصله داشت كه يكان رزمى ما آن روز را پشت تپه هاى نبا استقرار يافت و موضع موقتى ديگر كه كاملا تماس با دشمن داشتيم تشكيل داديم فاصله نيروى خودى با دشمن همان تپه ها بود كه بصورت سلسله بهم متصل بودند در قسمت غربى تپه ها يعنى بين تپه ها و جاده آسفالت فكه كه مماس با باتلاقها بود مواضع دشمن قرار داشت و روى تپه ها و پشت تپه ها نيروى خودى موضع گرفته بودند.
خاكريز و محل تعويض نيروى ما بان تپه ها مربوط نبود بلكه همان قسمت روبروى شهر بستان كه مستقيما به فكه ميرفت و روى جاده آسفالت فكه بود همانجا محل تعويض و موضع رزمى ما بود اما بخاطر اينكه بيست و چهار ساعت در تماس دشمن بوه و شناسائى كامل خطوط و فاصله و تحكيم مواضع دشمن و اطلاع از استعداد و توان رزمى دشمن داشته باشيم بهترين محل براى اين منطور پشت همان تپه ها بود كه لا اقل از ديد و تير مستقيم دشمن محفوظ بود كه همان روز پس از استقرار و تحكيم موضع موضع نسبتا مناسب چندين بار جهت شناسائى از روى تپه هاى مابين عبور كرده و بحالت رويت و ديد بدون سلاح يعنى با چشم غير مسلح تمامى مواضع و سنگرها و ادوات جنگى دشمن را مشاهده ميكرديم بهترين شناسائى صبح زود طلوع فجر روز بعد بود كه هنگام تاريكى از خط الراس جغرافيائى تپه ها بطرف دشمن سرازير و حدود پنجاه الى صد متر جلوتر در انتها شيارهاى تپه ها چند سنگر انفرادى بسيار كوچك و كاملا استتار يافته كه هر كدام از همديگر ده الى بيست متر فاصله داشتند و مربوط به نفرات شناسائى نيروهاى خودى بودند البته اين قسمت يعنى تپه ها از اول تا به اخر دست بچه هاى پرتوان و غيرتمند سپاه پاسداران بود كه چندين نوبت شناسائى را ما انجام داديم فرماندهان همان قسمت دقيقا همكارى و راهنمائى مى نمودند و آن تعداد شناسائى كننده ها در قسمت مشرف دشمن نيز از پرسنل نيروى سپاه بودند.