صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 50

موضوع: ۩^۩ درسوگ مولای کریمان {ویژه نامه شهادت غریبانه امام حسن مجتبی(ع) ۩^۩

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,870
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    shamee ۩^۩ درسوگ مولای کریمان {ویژه نامه شهادت غریبانه امام حسن مجتبی(ع) ۩^۩





    ویژه نامه شهادت مظلومانه کریم اهل بیت ،
    آقا امام حسن مجتبی علیه السلام







    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 13:30
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 13

    mashoo (21-01-2012), Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مليکه (21-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (20-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,870
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    قال الامام حسن بن علی علیه السلام

    اَلتَّقوى‏ بابُ كُلِّ تَوبَةٍ ورَأسُ كُلِّ حِکمَةٍ وشَرَفُ كُلِّ عَمَل

    امام حسن علیه السلام فرمودند:

    تقوا ، باب هر توبه و سرآمد هر حکمت ، و مایه‏ شرافت هر کارى ‏است

    بحارالأنوار، ج 75، ص 110





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 12

    Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مليکه (21-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (20-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,870
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آه از مـصیـبـت حـَـسـن و حـال مـضـطـرش
    اَحـشــای پــاره پــاره و، قــلــب مــکــدرش

    آن دردها کـه در دل غـمگین نهفتـه داشـت
    و آن زهــرهـا کـه در جـگــر افـروخـت آذرش

    آن طـعـنـه‌ها کـه خورد ز دشمـن به زندگی
    و آن تـیـرهـا کــه زد پـس مـردن بـه پـیکرش

    یـک لـحظه ساغرش نشد از خون دل تهی
    بــعــد شـهـــادت پـــــدر و فـــوت مــــادرش

    الله اکـبـر از لــب آبـــی کــه نـیــمــه شـب
    نـوشــیــد و سـر زد از جــگــر الله اکــبــرش

    ز الـمـاس سوده، رنگ زمرد گـرفت، سیـم
    یـاقـوت کرد جـَزع و چـو بــیـجـاده، گـوهـرش

    آهـی کـشید و طشت طلب کرد و خون دل
    در طـشت ریــخـت نـزد ستـمدیده خواهرش

    زینب چو دید طشت پر از خون، فغان کشید
    گـویـی بـه خـاطـر آمـد از آن طـشت دیگـرش

    چـنـدان کـشیده آه کــه آتـش گـرفـت چـرخ
    چندان گریست خون که گذشت آب از سرش

    "ادیب الممالک فراهانی"امیری


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 9

    mashoo (21-01-2012), Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (20-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,870
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آخر، غربت هم اندازه‏ای دارد،
    صبر هم حدی دارد،
    غم هم...
    آه! چه بگویم از غم‏های بی‏کران تو ای پیشوای غریب!؟

    گفتم: غریب؟
    چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛
    وگرنه کجا با یک کلمه می‏شود به عمق غربت تو رسید؟

    حال تو را چه کسی جز خدای تو می‏داند؟
    تو حتی در میان اهل خانه خود غریب بودی
    و نگاه غمگینت را حتی از همسرت می‏پوشاندی.

    دلت شده بود خانه دردهای نگفتنی.
    جز به خواهرت، به چه کسی می‏توانستی اعتماد کنی؛
    آن‏گاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سال‏ها؟

    سال‏ها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی‏آوردی.
    سال‏ها بود به هر بهانه‏ای راه خانه مخفی مادر را پیش می‏گرفتی
    و زائر شبانه ‏اش بودی، دردت را به خاک او که نمی‏گفتی،
    دیگر چه کسی می‏توانست مرهم زخم‏هایت باشد؟

    سال‏ها بود حتی برای زیارت مزار جدت
    باید از ازدحام نگاه‏های مرموز و پرکینه‏ ای عبور می‏کردی
    و خود می‏دانستی معنی آن نگاه‏ها را.

    سال‏ها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی
    و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی.
    با این حال، هر که از هر کجا بی‏نصیب می‏ماند،
    راه خانه تو احاطه ‏اش می‏کرد و ناگاه،
    خود را جلوی دروازه کرامت تو می‏دید
    و بی ‏پروا طلب می‏کرد حاجتش را.

    آخر می‏دانست کریمی و به این صفت از همه به جدت شبیه ‏تری؛
    حتی چهره نورانی‏ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول می‏کرد.

    از کوچه که می‏گذشتی، هر کس به بهانه ‏ای در مسیر راهت می‏ ایستاد
    تا لحظه ‏ای، جلوه‏ای از بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند
    و تو با آن لبخند بی ‏ریا و مهربانت به او سلام کنی؛
    درست مثل جد بزرگوارت.

    با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی
    و در خانه ‏ات و در میان دوستان.

    حالا چگونه می‏شود این همه غربت را
    با یک کلمه تصویر کرد،

    امام مظلوم و غریب ما،
    یا حسن مجتبی علیه‏ السلام !

    سلام برتو و بر صبروکرامتت
    سلام برتو ای غریب تر از غریب
    بابی انت و امی ونفسی لک الفداء
    یا کریم آل طاها




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 11

    mashoo (21-01-2012), Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (20-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,870
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102
    ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 13:32
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكرها 10

    Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (20-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض اشاره‏ای به كرامات امام حسن مجتبی علیه السلام

    كودكی كه یك قوم را نجات داد




    اشاره‏ای به كرامات امام حسن مجتبی علیه السلام







    حذیفة بن یمان نقل می‏كند كه روزی بر بلندای كوهی، درمجاورت پیامبر بودیم و امام حسن علیه السلام كه كودكی خردسال بود، با وقار و طمانینه در حال راه رفتن بود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان جبرئیل یهدیه و میكائیل یسدده و هو ولدی والطاهر من نفسی و ضلع من اضلاعی هذا سبطی و قرة عینی بابی هو; همانا جبرئیل او را همراهی می‏كند و میكائیل از او محافظت می‏نماید و او فرزند من و انسان پاكی از نفس من و عضوی از اعضأ من و فرزند دختر و نور چشم من است. پدرم فدای او باد.»
    پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و ما هم ایستادیم، ایشان به امام حسن علیه السلام فرمود: «انت تفاحتی و انت ‏حبیبی و مهجة قلبی; تو ثمره من و محبوب من و روح و روان منی.»
    در این هنگام یك مرد اعرابی به سوی ما می‏آمد، حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: مردی به سوی شما می‏آید كه با كلامی تند با شما سخن می‏گوید و شما از او بیمناك می‏شوید. او سؤالهایی خواهد پرسید و در كلامش درشتی و تندی است.
    اعرابی نزدیك شد و بدون اینكه سلام كند گفت: كدام یك از شما محمد است؟ گفتیم: چه می‏خواهی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمودند: «مهلا; آهسته [ای اعرابی].» او كه از این برخورد، پیامبر صلی الله علیه و آله را شناخت گفت: «یا محمد! لقد كنت ابغضك و لم ارك والآن فقد ازددت لك بغضا; ای محمد! درگذشته كینه تو را به دل داشتم ولی تو را ندیده بودم و الآن بغضم نسبت‏ به تو بیشتر شد.»
    پیامبر صلی الله علیه و آله تبسم كردند، ما خواستیم به اعرابی حمله كنیم كه آن حضرت با اشاره ما را منع فرمودند. اعرابی گفت: تو گمان می‏كنی پیامبری؟ نشانه و دلیل نبوت تو چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان احببت اخبرك عضو من اعضائی فیكون ذلك اوكد لبرهانی; اگر دوست داشته باشی عضوی از اعضأ من به تو خبر دهد تا برهانم كامل‏تر شود.»
    اعرابی پرسید: مگر عضو می‏تواند سخن بگوید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «نعم، یا حسن قم; آری، ای حسن! برخیز.» آن مرد امام حسن علیه السلام را به خاطر كودكیش، كوچك شمرد و گفت: پیامبر فرزند كوچكی را می‏آورد و بلند می‏كند تا با من تكلم كند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «انك ستجده عالما بما ترید; تو او را به آنچه اراده كرده‏ای دانا خواهی یافت.» امام حسن علیه السلام شروع به تكلم كرد و فرمود: «مهلا یا اعرابی!
    ما غبیا سألتَ وابن غبی بل فقیها اذن و انت الجهول فان تك قد جهلت فان عندی شفأ الجهل ما سال السؤول و بحرا لاتقسمه الدوالی تراثا كان اورثه الرسول
    آرام باش ای اعرابی! تو انسانی كند ذهن و فرزند شخص كند ذهن سؤال نكردی، بلكه از یك فقیه و دانشمند سؤال كرده‏ای ; ولی تو جاهل و نادانی.
    پس اگر تو نادانی، همانا شفای جهل تو نزد من است; زمانی كه سؤال كننده‏ای سؤال كند. دریای علمی نزد من است كه آن را با هیچ ظرفی نمی‏توان تقسیم كرد و این ارثی است كه پیامبر صلی الله علیه و آله از خود به جای گذاشته است.»
    سپس فرمودند: «لقد بسطت لسانك و عدوت طورك و خادعت نفسك غیر انك لاتبرح حتی تؤمن ان شأ الله; هر آینه زبانت را باز كردی و از حد خود فراتر رفتی و خود را فریفتی، ولی از اینجا نمی‏روی مگر اینكه ایمان می‏آوری، اگر خدا بخواهد.»
    بعد از آن، امام علیه السلام جزء به جزء وقایعی را كه برای او اتفاق افتاده بود، بیان كرد و فرمود: «شما درمیان قومتان اجتماع كردید وگمان كردید كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرزندی ندارد و عرب هم از او بیزار است، لذا خون خواهی ندارد و تو خواستی او را بكشی و نیزه‏ات را برداشتی، ولی راه بر تو سخت‏شد، در عین حال از تصمیم خود منصرف نشدی و در حال ترس و واهمه به سوی ما آمدی. من به تو از سفرت خبر می‏دهم كه در شبی صاف و بدون ابر خارج شدی، ناگهان باد شدیدی وزیدن گرفت و تاریكی شب بیشتر شد و باران شروع به باریدن كرد و تو با دلتنگی تمام باقی ماندی و ستاره‏ای در آسمان نمی‏دیدی تا بواسطه آن راه را پیدا كنی....»
    مرد عرب با تعجب گفت: «من این قلت‏ یا غلام هذا، كانك كشفت عن سوید قلبی و لقد كنت كانك شاهدتنی و ما خفی علیك شی‏ء من امری و كانه علم الغیب; ای كودك! این خبرها را از كجا گفتی؟ تو از تاریكی و سیاهی قلب من پرده برداشتی، گویا تو مرا نظاره كرده بودی و از حالات من چیزی بر تو مخفی نیست; چنان كه گویی این علم غیب است.»
    سپس آن مرد به دست امام حسن علیه السلام مسلمان شد و رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مقداری قرآن به او آموخت و او از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه گرفت و به سوی قوم و قبیله خود بازگشت و عده‏ای را به دین اسلام وارد كرد.
    بعد از آن، هر موقع كه امام حسن علیه السلام را می‏دیدند، خطاب به ایشان می‏گفتند: «لقد اعطی مالم یعط احد من الناس; همانا به امام حسن علیه السلام نعمتی عطا شده كه به احدی داده نشده است.»

    امضاء

  13. تشكرها 9

    Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (21-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض خداوندا (( من پسر )) میخواهم

    من از خدا پسر می‌خواهم



    اشاره‏ای به كرامات امام حسن مجتبی علیه السلام







    در سفری امام حسن علیه السلام با پای پیاده به سوی مكه حركت می‏كرد. در میانه راه پای مبارك آن حضرت ورم نمود و شخصی به ایشان عرض كرد: «لو ركبت لیسكن عنك هذا الورم; ای كاش سوار مركب می‏شدید تا این ورم [پای] شما تسكین پیدا كند.» امام علیه السلام فرمودند: «كلا و لكنا اذا اتینا المنزل فانه یستقبلنا اسود معه دهن یصلح لهذا الورم فاشتروا منه و لاتماسكوه; هرگز! [سوار بر مركب نمی‏شوم] و لكن وقتی به منزلگاه [بعدی] رسیدیم، شخص سیاه پوستی نزد ما می‏آید كه روغنی دارد و برای [درمان] این ورم خوب است، روغن را از او بخرید و نسبت‏ به او بخل نورزید.»
    یكی از غلامان به ایشان عرض كرد: بعد از این منزل منزلی كه شخص سیاه پوستی در آن باشد وجود ندارد تا برای شما روغن بخریم.
    امام فرمودند: «آری چنین كسی را خواهیم یافت.» پس از آنكه مقداری راه پیمودند، شخص سیاه پوستی جلوی آنها آمد، امام علیه السلام فرمود: آن سیاه پوست نزد شماست، روغن را از او بخرید.
    آن شخص سؤال كرد: این روغن را برای چه كسی می‏خواهید؟ شخصی گفت: برای حسن بن علی علیهما السلام.
    آن سیاه پوست گفت: مرا نزد او ببرید. پس از آنكه او به نزد امام علیه السلام آمد، عرض كرد: «یابن رسول الله! انی مولاك لاآخذ ثمنا و لكن ادع الله ان یرزقنی ولدا سویا ذكرا یحبكم اهل البیت; ای فرزند رسول خدا! من غلام تو هستم و پول این روغن را نمی‏گیرم. لكن از خدا بخواه كه پسری سالم به من عطا كند كه دوستدار شما اهل بیت‏باشد.» بعد از آن به بركت دعای امام علیه السلام آن شخص دارای چنین فرزندی شد.


    مناقب ابن شهر آشوب، همان، ج‏3، ص‏174; مدینة المعاجز، چاپ قدیم، ص‏206; بحارالانوار، همان، ج‏43، ص‏324.

    امضاء

  15. تشكرها 9

    Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (21-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض می‌دانم چه كسی مرا خواهد كشت

    می‌دانم چه كسی مرا خواهد كشت



    اشاره‏ای به كرامات امام حسن مجتبی علیه السلام






    روزی امام حسن علیه السلام به فرزندان و بستگان خویش فرمود: «انی اموت بالسم; من با سم به شهادت می‏رسم.» اهل بیت ایشان پرسیدند: چه كسی به شما سم خواهد داد؟ فرمودند: «جاریتی او امراتی ; كنیزم یا همسرم.» به او عرض كردند: «اخرجها عن ملكك علیها لعنة الله; او را - كه لعنت‏خدا بر او باد - از ملك خویش خارج سازید.»
    امام علیه السلام فرمودند: «هیهات من اخراجها و مُنیتی علی یدها; هرگز چنین نمی‏كنم و حال آنكه آرزوی من به دست او محقق می‏شود». «ما لی منها محیص و لو اخرجتها ما یقتلنی غیرها كان قضأ مقضیا و امرا واجبا من الله; مرا گریزی از این شهادت نیست و اگر او را خارج كنم كسی غیر از او نیست كه مرا بكشد [درحالی كه] شهادت من قضای حتمی و امر واجبی از ناحیه خداوند است.»
    چند روزی از این خبر نگذشته بود كه معاویه (لعنة‏الله علیه) همسر آن حضرت را فریب داد و به واسطه او، آن حضرت را به شهادت رساند. امام علیه السلام درهنگام شهادت به همسرش چنین فرمود: «یا عدوة الله! قتلتنی قاتلك الله اما والله لاتصیبن منی خلفا و لاتنالین من الفاسق، عدو الله خیرا ابدا; ای دشمن خدا! تو مرا كشتی، خدا تو را بكشد، آگاه باش كه به خدا سوگند! از من فرزندی باقی نخواهی گذاشت و از [معاویه] فاسق و دشمن خدا به تو خیری نخواهد رسید.»


    مناقب ابن شهر آشوب، همان، ج‏3، ص‏175
    امضاء

  17. تشكرها 9

    Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (21-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض با یك دعا درخت خشك میوه داد

    با یك دعا درخت خشك میوه داد



    اشاره‏ای به كرامات امام حسن مجتبی علیه السلام







    روزی امام حسن علیه السلام برای عمره به سوی مكه عظیمت كردند. در این سفر، فرزند زبیر ایشان را همراهی می‏كرد. در طول مسیر، در مكانی; زیر یك درخت‏خرمای خشكیده به استراحت پرداختند. ابن زبیر به امام علیه السلام عرض كرد: «لو كان فی هذا النخل رطب اكلناه; ای كاش این درخت، خرمای تازه داشت و از آن می‏خوردیم.» امام علیه السلام فرمودند: «اَوَ انت تشتهی الرطب; خرمای تازه هوس كرده‌ای؟» او گفت: آری. امام حسن علیه السلام سر را به سوی آسمان بلند نمودند و دعایی خواندند. در این هنگام درخت، سبز شد و پر از برگ گردید و دارای خرمای فراوانی شد و یاران ایشان از آن درخت‏بالا رفتند و خرمای زیادی چیدند.


    مدینة‏المعاجز، چاپ قدیم، ص‏207; مناقب ابن شهر آشوب، همان، ج‏3، ص‏173.

    امضاء

  19. تشكرها 9

    Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (21-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آیا معجزه و كرامت، ناقض قانون علیتند؟

    آیا معجزه و كرامت، ناقض قانون علیتند؟



    اشاره‏ای به كرامات امام حسن مجتبی علیه السلام






    طلیعه سخن: كرامات و قانون علیت

    پدیده‏های جهان محكوم به یك سلسله قوانین ثابت و سنتهای لایتغیر الهی می‏باشند و خداوند متعال جهان را بر چهارچوب معینی قرار داده كه گردش كارها هرگز بیرون از آن انجام نمی‏شود. «فلن تجد لسنة الله تبدیلا» (1) ; «برای سنت‏خدا هیچ تغییری نخواهی یافت.»
    با توجه به این مطلب ممكن است این سؤال در ذهن بوجود‌اید كه آیا انجام معجزات و كرامات، نقض قانون علیت و سنتهای لایتغیر الهی نیست؟
    ماتریالیستها و طرفداران جهان‏بینی مادی دچار چنین توهمی شده‏اند و از آنجا كه بخشی از قوانین طبیعی جهان را كه به وسیله علوم تجربی كشف گردیده، قانونهای واقعی و منحصر فرض كرده‏اند، معجزات و كرامات را نقض قانون طبیعت پنداشته‏اند. اما با كمی دقت و تتبع روشن می‏شود كه نه قوانین آفرینش استثنأپذیر است و نه كارهای خارق العاده استثنأ در قوانین آفرینش و سنتهای الهی است.
    اگر در برخی موارد در سنتهای جهان تغییراتی مشاهده می‏شود، آن تغییرها معلول تغییر شرائط است و بدیهی است كه هر سنتی در شرایط خاصی جاری است و با تغییر شرائط، سنتی دیگر جریان می‏یابد، پس اگر مرده‏ای به طور اعجاز زنده می‏شود و یا فرزندی همچون عیسی بن مریم علیهما السلام بدون پدر متولد می‏شود، برخلاف سنت الهی و قانون جهان نیست; چراكه بشر همه سنتها و قانونهای آفرینش را نمی‏شناسد و همین كه چیزی را بر ضد قانون و سنتی كه خود آگاهی دارد می‏بیند، می‏پندارد كه برخلاف قانون و سنت الهی و نوعی استثنأ و نقض قانون علیت است، در حالی كه آنچه را به عنوان قانون می‏شناسد، قشر قانون است نه قانون واقعی.
    آنچه را كه علوم بیان كرده است، در شرائط مخصوص و محدودی صادق است و زمانی كه با اراده یك پیامبر یا ولی خدا كاری خارق العادة انجام می‏گیرد، شرائط عوض می‏شود، یعنی روح نیرومند و پاك و متصل به قدرت لایزال الهی شرائط را تغییر می‏دهد. به عبارت دیگر، عامل و عنصر خاصی وارد میدان می‏شود، بدیهی است در شرائط جدید كه از وجود عامل جدید یعنی اراده نیرومند و ملكوتی ولی حق ناشی می‏شود، قانون دیگری حكمفرما می‏گردد. (2)
    علامه بزرگوار طباطبایی‏ قدس سره در این باره می‏نویسد: همه امور خارق العاده.... به مبادی نفسانی و اسباب ارادی مستند‌اند چنان كه در كلام خداوند به آن اشاره شده است، و كلام خداوند به این امر صراحت دارد كه مبادی و اسباب ارادی موجود نزد انبیأ و رسولان و مؤمنین بر تمام اسباب در جمیع حالات برتری دارد. خداوند متعال می‏فرماید: «و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون‏» (3) ; «و هماناعهد ما درباره بندگانی كه به رسالت فرستادیم سبقت گرفته است كه البته آنها بر كافران، فتح و پیروزی یابند و همیشه سپاه ما [بر دشمن] غالبند.»
    و از این مطالب می‏توان نتیجه گرفت كه این مبدا برتر و غالب، امری ماورای طبیعت و ماده است. (4) »
    امضاء

  21. تشكرها 9

    Naser (23-01-2012), parsa (24-01-2012), مدير محتوايي (22-01-2012), مدير اجرايي (21-01-2012), نرگس منتظر (21-01-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (23-01-2012), شهاب منتظر (21-12-2012)

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi