نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: اما و اگرهایی از جنس ایمان

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض اما و اگرهایی از جنس ایمان




    اگر دروغ رنگ داشت:


    هر روز شاید ده‌ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می‌بست...


    و بی‌رنگی کمیاب‌ترین چیزها بود!






    اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت:


    عاشقان سکوت شب را ویران می‌کردند!






    اگر به راستی خواستن توانستن بود:



    محال نبود وصال!



    و عاشقان که همیشه خواهانند،



    همیشه می‌توانستند تنها نباشند!





    اگر گناه وزن داشت:



    هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد...


    تو از کوله بار سنگین خویش ناله می‌کردی...


    و من شاید کمر شکسته‌ترین بودم!






    اگر غرور نبود:


    چشم‌هایمان به جای لب‌هایمان سخن نمی‌گفتند...


    و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گه‌گاه‌مان جستجو نمی‌کردیم!






    اگر دیوار نبود:



    نزدیکتر بودیم...



    با اولین خمیازه به خواب می‌رفتیم...


    و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمی‌کردیم!






    اگر خواب حقیقت داشت:



    همیشه خواب بودیم...



    هیچ رنجی بدون گنج نبود...


    ولی گنج‌ها شاید بدون رنج بودند!








    اگر همه ثروت داشتند:



    دلها سکه‌ها را بیش از خدا نمی‌پرستیدند...


    و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی‌دید تا دیگران


    از سر جوانمردی بی‌ارزش‌ترین سکه‌هاشان را نثار او کنند...


    اما بی‌گمان صفا و سادگی می‌مرد!






    اگر مرگ نبود:


    همه کافر بودند...



    و زندگی بی‌ارزش ترین کالا بود...


    ترس نبود، زیبایی نبود و خوبی هم شاید!







    اگر عشق نبود:



    به کدامین بهانه می‌گریستیم و می‌خندیدیم؟


    کدام لحظه‌ی نایاب را اندیشه می‌کردیم؟


    و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می‌آوردیم؟



    آری بی‌گمان پیش از اینها مرده بودیم!





    اگر کینه نبود:



    قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می‌گذاشتند!






    اگر خداوند یک روز آرزوی انسان را برآورده می‌کرد:


    من بی‌گمان دوباره دیدن تو را آرزو می‌کردم


    و تو نیز هرگز ندیدن مرا!


    آن گاه نمی‌دانم


    به راستی خداوند کدام یک را می‌پذیرفت؟!!!
    امضاء

  2. تشكر


  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 16:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi