صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40

موضوع: ولايت در اسلام و قرآن

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ولايت در اسلام و قرآن

    ویرایش توسط مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) : 17-12-2013 در ساعت 16:24
    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    مسأله ولايت از مهم‏ترين مسايل ومباحث اسلامي و قرآني و محوري‏ترين مسأله در مكتب اهل
    بيت "تشيع" است. بر اين اساس، مسأله ولايت و جايگاه و اهميت آن، نيز مفاهيم، مصاديق، ابعاد، اقسام و مباحث ديگر آن در متون ديني به طور مبسوط بحث
    و بررسي گرديده و زواياي آن تبيين شده است.
    ولايت، از جايگاه بلند اعتقادي ومحتواي عميق ارزشي برخوردار است واز ذخاير و گنجينه ‏هاي نهفته درون عالَم وآدم حكايت مي‏كند، كه از سرچشمه حقايق باطني جهان و كنه وجود عالم و مبدأ اعلاي فيض، يعني وجود واجب تعالي فيضان كرده و جان و جهان را حيات بخشيده و بر همه آنچه كه هست، از مُلك وملكوت، غيب و شهود، تكوين و تشريع سيطره پيدا كرده است:

    هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّه ِالْحَقِّ،... [1] وَ000 بَرَزوُا لِلَّه ِ
    الْواحِد ِالْقَهَّارِ
    [2]




    ولايت در قرآن، حكايت حقيقت آدمي‏ است كه استعدادهايش در اثر پيوند با ولايت تامّه الهيه و حقيقيه ذات ربوبي‏اش، از راه عبادت و بندگي به منصه ظهور و بروز رسيده؛ تا آن‏جا كه به غايت قصواي منزلت و مقام انساني يعني "انسان كامل" نائل آمده است. در نتيجه به مقام‏ها و منصب‏هاي رفيع الهي: نبوت، رسالت، امامت و مانند آن دست يازيده است؛ به دليل اين‏كه رسالت هر پيامبري به نبوت وي وابسته بوده و نبوت به ولايتش مرتبط است، سمت و سوي پيوند انسان كامل به خداي سبحان، ولايت اوست و سمت ارتباط وي به جامعه بشري رسالت او بوده و رابط بين اين دو، نبوت اوست؛ چه اين‏كه تفاوت رسالت‏ها مرهون تفاوت نبوت‏ها و امتياز نبوت‏ها در پرتو تفاضل ولايت‏ها مي‏باشد. [3]

    روشن است ولايت با ويژگي‏هاي ممتاز و عمق معنا در يك مقاله كوتاه، قابل تبيين وتفسير نيست. با اين حال برآنيم تا آنجا كه ميسور باشد در اين مقاله به تبيين جايگاه ولايت ‏در اسلام و نقش تعيين كننده آن بپردازيم. اما از آنجا كه پي‏بردن به جايگاه و نقش‏ ولايت در جامعه، مبتني بر دانستن مفهوم آن است، در آغاز مفهوم ولايت را روشن‏ مي‏كنيم
    .
    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    ولايت



    ولايت در لغت از ماده "وَلْي" بر وزن "فَلْس" به معناي قرب و نزديكي است. چنان
    كه ‏گويند:



    تَباعَدْنا بَعْدَ وَلْيٍ؛ پس از نزديكي دور شديم. [4]


    راغب مي‏گويد:


    ولاء و توالي آن است كه دو چيز يا بيش‏تر چنان به هم نزديك باشند كه ميانشان چيز ديگري
    نباشد؛ و به طور استعاره به نزديكي، ولاء و توالي گويند، خواه (اين نزديك شدن) از حيث
    مكاني باشد، يا از حيث دين، يا صداقت و نصرت و اعتقاد.

    در ادامه مي‏گويد:
    "ولايت به كسر واو به معناي نصرت و ياري رساندن است و به فتح واو به معناي تولي و
    سرپرستي امور مي‏باشد.

    سرانجام در اظهار نظر نهايي مي‏گويد:
    وَ حَقيقَتُهُ تَوَلّي الْاَمْرِ؛ حقيقت ولايت، سرپرستي و تصدي امر است. [5]

    مرحوم طبرسي امين الاسلام، در معناي ولايت مي‏گويد:

    ولي از وَلْي، به معناي نزديكي بدون فاصله است، و او كسي است كه به تدبير امور از ديگري سزاوارتر است. [6]



    بنابراين، واژه ولايت، به معناي قرب و نزديكي بي واسطه است. قرب انواع و اصنافي دارد؛ دو نفر كه به يكديگر محبّت دارند، وليّ يكديگرند. نيز وقتي كسي در امور ديگري تصرف بي‏واسطه مي‏كند، وليّ اوست.

    پس ولايت عبارت است از رابطه مستقيم بي واسطه بين دو كس يا دو نهاد يا دو گروه، از
    جنس محبت يا رياست يا توالي و تبعيت يا تصرف.



    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض











    نتيجه




    از مطالب گذشته اين معنا روشن شد كه مفهوم ولايت (قرب و نزديكي) از مفاهيم اضافي
    وابسته به دو طرف است، به اين بيان كه اگر چيزي كنار چيز ديگري قرار گيرد مي‏گويند:

    "وَلِيَهُ؛ نزديك آن شد"،

    از آنجا كه اگر شخصي به شخصي يا چيزي نزديك بود، آن شخص يا چيز هم به او نزديك خواهد بود.

    ولايت همچون اُخُوّت، اضافه متوافقة الطرفين است؛ زيرا دو طرف اين اضافه همسانند؛ بر خلاف اُبُوّت و بُنُوّت و مانند آن كه چون طرفين آن مخالف يكديگرند، متخالفة الطرفين نام دارند.


    بنابر معناي لغوي ولايت، اگر انسان وليّ خدا شد، خدا نيز بايد وليّ او باشد، چنان كه
    اگرخدا، وليّ كسي بود، او هم وليّ خدا خواهد بود؛ چون اضافه متوافقة الطرفين چنين
    اقتضادارد.


    در حالي كه چنين نيست؛ زيرا قرب مطرح در قرآن، قرب خاصي است كه ممكن است از
    يك طرف باشد، ولي از طرف ديگر حاصل نباشد.

    به اين بيان كه هر چند خداوند بنابر سيطره ولايي مطلقه‏اش بر آدم و عالم، به كافر و مؤمن به طور يكسان نزديك است (وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَيْه ِ مِنْ حَبْل ِالْوَريدِ
    [7]،

    ولي قرب در صورتي حاصل خواهد شد كه انسان به دين راستين الهي ايمان بياورد و اعمال زشت را ترك كرده و كردارهاي شايسته را انجام دهد، تا اين‏كه در اثر عبادت و تقوا به قرب الهي برسد و شايسته تولي ربوبي شود؛ چرا كه:



    اَللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا... [8]، وَ هُوَ يَتَوَلَّي الصَّالِحينَ. [9]



    در غير اين صورت، انسان‏هاي كافر نه تنها به خدا نزديك نيستند، بلكه از او بسيار دورند:

    اُولئِكَ يُنادَونَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ. [10]


    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض











    ولايت در اسلام و قرآن




    ولايتي كه در اسلام و قرآن مطرح است، بسيار عميق‏تر و دقيق‏تر از معناي لغوي آن است،
    به اين بيان كه از نوع اضافه متوافقة الطرفين نيست تا اگر خدا به كسي نزديك بود، او هم به
    همان اندازه به خدا نزديك باشد؛ زيرا چنين روابط طرفيني تنها در اضافه‏ هاي اعتباري وجود
    دارد، نه در اضافه‏ هاي واقعي قرآني، كه از نوع اضافه اشراقي است؛


    يعني وقتي در اثر ايمان وعبادت و تقوا، دل بنده مؤمن متقي به نور ايمان روشن شد، آنگاه ذات اقدس الهي بر دل مؤمن متقي تجلي مي‏كند.

    در پرتو تجلي و اشراق درون، انسان مؤمن تحت ولايت الهي درآمده و به قرب او مي‏رسد؛ [11]

    قرب الهي مراتب دارد و هر كس مي‏تواند بر اساس ايمان وتقوايي كه كسب مي‏كند، به مرتبه يا مراتبي دست يابد و وليّ خدا شود.

    وليّ اعظم خداوند كسي است كه بيش‏ترين نزديكي را با خدا دارد و خدا بيش‏ترين انعكاس را در وجود او يافته است.

    او نماياننده و نماينده خداوند است؛ نماياننده يعني كسي كه آينه ‏وار اوصاف ديگري را بازتاب مي‏دهد و نماينده يعني كسي كه مأموريتي دارد.

    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    انحصار ولايت براي خدا




    هر چند قرآن براي غير خدا يعني مؤمنان راستين و به ويژه اولياي خاص الهي، نوعي
    ولايت محدود يا مطلقه (بنابر سعه وجودي اوليا) در عالم تكوين و تشريع اثبات مي‏كند، ولي
    در آيات زيادي تصريح كرده كه ولايت با همه اقسام و ابعادش، بالاصالة و بالاستقلال از آن ِ
    ذات اقدس اله كه خالق و موجود جهان هستي و جهانيان است، مي‏باشد، از جمله:



    اَم ِاتَّخَذوا مِنْ دُونِه ِاَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ؛ [12]



    آيا آنها غير خدا را وليّ خود برگزيدند؟ در حالي كه ولي فقط خداست.




    هُنا لِكَ الْوَلايَةُ لِلَّه ِالْحَقِّ [13]


    در آنجا ثابت شد كه ولايت (قدرت) از آن ِخداوند بر حق است.



    اطلاق آيات مزبور مفيد حصر ولايت تكويني و تشريعي براي خداوند يكتاست؛ و ولايت به همه اقسامش ذاتاً مخصوص خداي يكتا است.

    از اين رو، اگر او به انبيا و ائمه (ع) و ساير اولياي خود، ولايت تكويني و تشريعي را در
    شعاع معيَّني، به تناسب مقام قربي كه دارند، اعطا كند، هرگز به معناي تفويض اختيارات وجعل ولايت براي آنها به گونه استقلال نيست، تا آنان بتوانند به طور مستقل و در عرض
    ولايت مطلقه الهي، اِعمال ولايت و قدرت كنند و در عالم و آدم تأثير مستقلي بگذارند.

    همه ولايت‏هاي غير خدا در طول ولايت مطلقه الهي بوده و همگي مظاهر ولايت و قدرت
    نامحدود ذات ربوبي هستند و تنها با اذن و اجازه او تأثير گذارند؛ حتي ولايت منفي كه خدا در
    قرآن براي شياطين و طاغوت‏ها اثبات مي‏كند، به اذن و اراده تكويني خدا است؛ زيرا لامؤثّر
    في الوجود الا الله الواحد القهّار.


    بر اين اساس، انبيا و ائمه چون به مقام منيع "انسان كامل" رسيده و مظاهر اسماي حسناي
    الهي شده‏ اند، از مقام رفيع ولايت برخوردار گشته‏ اند.

    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    قرب الهي، تنها راه دستيابي به ولايت


    از آنچه گذشت چند مطلب روشن شد:

    ولايت به تمام و كمال و با همه ابعاد آن، بالاستقلال و بالاصالة از آن ِخدا است؛
    ولايت در شعاع محدود يا مطلق به غير خدا قابل انتقال است.


    اينك بر آنيم چگونگي وصول به قرب الهي و وصال و لقاي محبوب حقيقي را، كه رمز
    و راز آفرينش انسان را تشكيل مي‏دهد و نتيجه مطبوع و دلنشين آن "ولايت" است، بيش‏تر
    شرح دهيم؛



    در حديث مشهور از حضرت امام جعفر صادق (ع) در مصباح الشريعه آمده است:




    اَلْعُبُودِيَّةُ جُوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرّبُوبِيَّةَ؛ [14]

    بندگي خدا و پيمودن صراط قرب به حق، گوهري است كه نهايت آن خداوندگاري يعني قدرت وتوانايي است.




    سكوي پرواز انسان به سوي مُلك و ملكوت و رسيدن به قدرت و ولايت و نفوذ در باطن
    عالَم غيب و شهود، در گرو "عبدخدا" بودن و خداگونه شدن و او را از سر صدق و اخلاص
    بندگي كردن است.


    موجودات زنده، اعم از گياه، حيوان و انسان داراي استعدادهايي هستند كه فراهم آمدن
    زمينه ‏ها و شرايط مساعد، موجب بروز و به فعليت رسيدن نيروها و استعدادها مي‏شود.


    با به
    فعليت رسيدن استعدادها، موجودات واجد چيزي مي‏شوند كه پيش‏تر فاقد آن بودند؛
    بدين‏سان، تكاپوي طبيعي همه موجودات زنده براي تحقق بخشيدن به استعدادهاي دروني
    آن‏ها است؛ البته با اين تفاوت كه جنبش عمومي موجودات نباتي، بر اساس نظامي به نام
    "طبيعت" است كه در نهادشان به وديعت گذارده شده است؛


    عامل محرك در كوشش‏هاي حيوان هم حب ذات است كه بر اساس ادراك و الهام غريزي عمل مي‏كند؛ اما تلاش‏هاي انسان، در پرتو اختيار و آگاهي صورت مي‏گيرد و كمال نهايي و مقصد عالي وي از ديگر موجودات متفاوت و متمايز است.

    كمال هر موجود؛ از جمله انسان در عينيت يافتن و به بارنشستن استعدادهاي آنها است.

    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    بنابراين، "كمال" صفتي وجودي است كه از دارايي و غناي حقيقي يك موجود زنده در
    مقايسه با موجود ديگر حكايت مي‏كند.

    موجود كامل، اگر از نعمت درك و شعور برخوردار باشد، از داشتن كمال، لذت مي‏برد و احساس خوشبختي مي‏كند.

    حال، كمال اگر به طور طبيعي و بدون تلاش اختياري حاصل شود، مانند شكوفا شدن
    استعدادهاي حيواني انسان (همچون غريزه جنسي) كمال غير اكتسابي و طبيعي ناميده
    مي‏شود.

    اگر در پرتو تلاش آگاهانه و اختياري حاصل آيد، كمال اكتسابي نام دارد؛ اين نوع
    كمال فضيلت به حساب مي‏آيد و تعالي‏ آور است.

    كمال واقعي و مطلوب فطري انسان چيست كه در صورت نيل به آن، انسانيت شكوفا شده
    و فلسفه آفرينش تحقق عيني مي‏يابد؟

    اين نوع كمال با عينيت يافتن و شكوفا شدن چه استعدادهايي به دست مي‏آيد؟

    بي شك، ميان خواسته ‏هاو استعدادهاي انسان، عينيت يافتن خواسته ‏هاي مادي و حيواني
    نمي‏تواند تأمين كننده مطلوب نهايي و رساننده به كمال عالي انساني باشد؛ زيرا خواسته ‏ها
    وغرايز، ميان انسان و حيوان مشترك است و شكوفا شدن استعدادها و غرايز، موجب تكامل
    انسان در بُعد حيواني است، گرچه بهره‏ وري از مواهب طبيعت و برآورده شدن خواسته ‏هاي
    مادي انسان، نوعي سعادتمندي و خوشبختي - حداقل در بُعد مادي و دنيوي - است كه
    ارزشمند و مطلوب است، ولي آرمان نهايي انسان و كمال برين و سعادت حقيقي او چيز
    ديگري است.



    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    كمال مطلوب


    جان سخن در اين است كه مصداق اَتَم و اكمل كمال مطلوب چيست؟

    قرآن كريم مصداق اتم و اكمل كمال مطلوب و به تعبيري مصداق كمال نهايي را "قرب به
    خدا" مي‏داند كه همه كمالات مادي و معنوي و جسمي و روحي، مقدمه رسيدن به آن است وبالاترين، ناب‏ترين، گسترده‏ ترين و پايدارترين لذّت زندگي و كامروايي حقيقي، از رسيدن به مقام قرب الهي حاصل مي‏شود.


    نقطه اوج قرب به خدا، اين است كه انسان در اثر نزديكي به خدا،مَظْهَر و مُظْهَر و مُظْهِر قدرت و ولايت مطلقه الهي شود.


    به اصطلاح عرفا چشم و زبان او گردد و به اذن او كارهاي خدايي كند. همان كارهايي كه انبيا و اولياي خاص الهي مي‏كردند و مي‏كنند؛ از احياي مردگان گرفته تا شفاي بيماران و تصرف در امور عالم، مثل انزال باران و به تسخير درآوردن موجودات زميني و آسماني و... قرآن كريم تنها راه طي مراحل كمال تا رسيدن به مرحله كمال نهايي و قرب الهي را - كه همراه با سعادتمندي و رستگاري انسان است - اطاعت و بندگي خدا مي‏داند.




    وَ مَنْ يُطِع ِاللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْه ِفَاولئِكَ هُمُ الْفائِزوُنَ؛ [15]




    و هر كس خدا و پيامبرش را اطاعت كند و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهيزد، چنين كساني رستگاران واقعي هستند.




    ...اَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا وَ اولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحونَ.؛ [16]



    (تنها سخن مؤمنان واقعي) اين است كه: "شنيديم و اطاعت كرديم" و اينها رستگاران حقيقي‏ هستند. [17]




    ویرایش توسط مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) : 19-12-2013 در ساعت 15:16
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    قرب نوافل و قرب فرايض


    در باره قرب الهي، دو نكته بايد بيان شود تا حقيقت آن و چگونگي نيل به آن آشكار شود:

    نخست، مراد از قرب، مكاني يا زماني نيست؛

    زيرا اين نوع قرب، مختص موجودات مادي است و خداوند، فراتر از زمان و مكان است.
    نيز تقرب اعتباري و تشريفاتي نيست؛ زيرا اين نوع ويژه اين جهان است و حقيقت آن، جز اعتبار نيست، هر چند بر آن آثار عيني بار مي‏شود.
    هم‏چنين مراد، قرب تكويني طبيعي خدا به موجودات، از جمله انسان نيست. قرآن در آيه زير به اين نوع قرب اشاره دارد:

    وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَيْهِ مِنْ حَبْل ِالْوَريدِ؛ [18]
    و ما به او (انسان) از رگ گردن نزديك‏تريم.




    اين نوع قرب براي همه انسان‏ها از مسلمان و كافر به طور طبيعي و يكسان وجود داردواكتسابي نيست تا فضيلت و كمال به شمار آيد. مقصود قربي است كه سالك طريق كمال در اثر ايمان و اعمال صالح برخاسته از تقوا ونيت خالص، ارتقاي وجود مي‏يابد، زيرا عملي كه همراه با تقوا [19] و نيت خالص‏ [20] و خدايي نباشد، بالا نمي‏رود تا صلاحيت تقديم به پيشگاه خدا را داشته باشد [21].

    در نتيجه، عمل صالح و "عبادت" محسوب شود.
    انسان به مرحله ‏اي از تعالي روحي و كمال معنوي مي‏رسد كه به مقام تجرد نفس دست مي‏يابد و خويشتن را با علم حضوري آگاهانه مي‏يابد؛

    آن‏گاه در پرتو معرفت شهودي وحضوري، نيز تجرّد نفس و صافي و پاكي درون، رخ يار و محبوب حقيقي (خدا) در آينه دلش نمايان مي‏شود و با علم حضوري و شهود باطني، خدا را مي‏بيند و خود را در محضر ومنظرش احساس مي‏كند، چنان كه احاديث زير از امام علي(ع) گواه بر آن است:

    مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ تجَرَّدَ.


    مَنْ عَرَفَ نَفَسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ. [22]


    انسان راهي نزديك‏تر از خود براي رسيدن به مقامات معنوي و قرب الهي ندارد.


    نكته دوم درجه و مرتبه است:

    قرب الهي كه مطلوب عالي و كمال نهايي انسان است،درجاتي دارد، حتي كوچك‏ترين عمل اختياري در صورتي كه واجد شرايط باشد، تا حدي انسان را به خدا نزديك مي‏كند.

    هر يك از انسان‏ها بر اساس ميزان و كيفيت اعمال خويش در پيشگاه خدا درجه يا درجاتي دارند و هر فرد يا گروهي در درجه يا مرتبه‏اي قرار دارند:

    وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمّا يَعْمَلوُنَ؛ [23]
    و براي هر يك (از گروه صالحان) بر اساس اعمالشان درجاتي است و خداوند از آن چه مي‏كنند غافل نيست.
    امضاء


صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi