عالمان و عارفان به شریعت حقیقی اسلام که وظیفة خطیر تبیین معارف وحیانی را به عهده دارند، در آثار مکتوب خویش همگان را به تقیّد به شریعت فرا خواندهاند.
پارهای از این بزرگان، شاخصههایی را در پیمودن طریق بندگی حقتعالی مهمتر دانسته و آن را شرط مهم وصول به مقصد و مقصود قلمداد نمودهاند؛ شاخصههایی همچون ذکر و استغراق در یاد حق، اخلاص در عمل، ریاضتهای سنگین شرعی و گرفتن چلههای پیدرپی و کسب محبت الاهی.
یکی از برجستهترین دیدگاهها در این راستا، رویکرد شاگردان مکتب توحیدی مرحوم سیدعلی قاضی است. یکی از تربیتیافتگان و دستپروردههای ایشان که از سرآمدهای آن جمع محسوب میشود، مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی است.
آن مرحوم که جامع علم و عمل و از سالکان صادق طریق توحید بود، در آثار خویش بهویژه در تفسیر گرانسنگ المیزان مباحثی مهم و بیانگر سلطنت توحید بر تمامی عالم را آورده است و از دلِ توجهدادن به سلطنت و مشیّت مطلقه الاهی، فقر ذاتی نوع بشر را در تمامی ساحتها اثبات نموده است.
در این مقاله، دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی درباره فقر ذاتی انسان بررسی میشود و به این پرسشها پاسخ داده میشود که،
آیا ایشان به فقر ذاتی معتقد بوده است؟
وی چه تفسیری از فقر ذاتی نمودهاند؟
مفهوم و پیامد اعتقاد به فقر ذاتی و تأثیر آن در افعال و نگرش انسان از نگاه این مفسر بزرگ قرآن چیست؟
ایشان به کدام دسته از آیات در بحث مذکور استناد کرده است؟
پیام مهم وجدان فقر ذاتی در فهم و ادراک معارف اسلامی چیست؟