عده ایی می گویند که:
« خدایی نیست و عالم هستی همینطوری به وجود آمده، شما ثابت کنید که خدا و خالقی هست. »
پاسخ کلّی و اجمالی: ابتدا [دست کم برای ذهن خودتان] دقت کنید که برای آن چه میگویید، دلیلی هم دارید، یا همینطوری چیزی میگویید و برای نفی آن مطالبهی دلیل میکنید؟!
این مطلب برای این بیان شد که دقت کنیم هیچ گاه نه سخن بیدلیل بگوییم و نه بپذیریم. «میگویم» یا «میگویند»ها در هر موضوع و زمینهای [به ویژه اعتقادی و سیاسی] بسیار است و تمامی ندارد، لذا برای رد هر کدام که دلیل بیاورید، میلیاردها ادعای بیدلیل دیگر میتواند وجود داشته باشد. حال آیا باید از مدعی دلیل بخواهیم یا به منظور نفی میلیاردها ادعای بیدلیل، به دنبال دلیل بگردیم؟! چرا باید سخن یا گمان (نظریهی به اثبات نرسیده که در حدّ ظنّ است) را به عنوان یک اصل قبول کنیم و سپس جهت نفی آن به دنبال دلیل باشیم؟! آیا این روش عقلانی است؟! برای نفی چیزی به دنبال دلیل میگردند که ابتدا برای اثبات آن دلیلی (درست یا غلط) اقامه شده باشد و صرفاً «میگویم یا میگویند» نباشد. لذا اگر کسی منکر خدا و خالق است، باید اقامهی دلیل کند و سپس مدعی شود که اگر کسی مخالف است، دلیل مرا رد نماید و دلیلی بر ادعای خود اقامه کند.