منجمان اين روز خاص استثنايى را نحس خواندند و گفتند مردم از خانه ها خارج شوند و به صحرا بروند تا نحوست اين روز را در بيابان به در كنند.، و يا دركتاب تورات يهوديان، از برخورد ستاره دنباله دارى با زمين در روز سيزده فروردين (روز سيزدهم سال نو مصرى) گزارش مى دهد كه در فضاى زمين درخشيد و باعث آتشفشان و زمين لرزه، ويرانى كاخ ها و مرگ بسيارى از مردم شد. همچنين گفته مى شود گرفتارى حضرت مسيح در روز سيزده ماه مزيد بر اين نحوست است.
مسيحيان بر اين باورند كه در آخرين غذاى حضرت عيسى (شام آخر)، سيزده نفر بر سر سفره بوده اند و خيانت يكى از آنان موجب مصلوب شدن مسيح شده است؛ و از اين رو، اين عدد را شوم مى دانند.
بطورى كه هرگز سيزده نفر بر سر يك سفره غذا نمى خورند و جالب اينكه، تاريخ يونان نيز به اين ناخجستگى شماره سيزده مبتلاست، چنانكه در تاريخ آنان آمده است پدر اسكندر مقدونى، مجسمه خود را در معبدى گذاشت كه دوازده مجسمه ديگر از خدايان در آن بود، اما پس از زمانى كوتاه، نامباركى عدد سيزده دامنش را گرفت و به دست دشمنانش به قتل رسيد .
« اين عقيده با رسوخ غريبى در تمام جهان متمدن آن زمان انتشار يافت و مردم به همان عقيده گرويدند و از عدد سيزده ترسيدند».
ولى در يافتن خاستگاه و پيشينه رسم سيزده به در كه آيينى نمادين است، بايد به اساطير ايران كه بنا بر نظر دكتر مهرداد بهار تحت تأثير نجوم بين النهرينى ، شكل گرفته است، رجوع كرد.
طبق اين اساطير، هر يك از دوازده اختر كه خود بر يكى از برج هاى دوازده گانه حاكم است، هزار سال بر جهان حكومت خواهد كرد .
از اين رو عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين در هم خواهد شد و آشفتگى آغازين باز خواهد گشت و از آنجا كه به گمان انسان اعصار كهن آن چه در كيهان بزرگ (هستى) رخ مى داد، در كيهان ُخرد (در جهان انسانى) نيز رخ مى داد ؛ جشن هاى دوازده روزه آغاز سال را نيز با اين سال دوازده ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط مى دانست و آنچه را در اين دوازده روز پيش مى آمد، سرنوشت سال خود مى انگاشت و گمان مى كرد اگر روز هاى نوروزى به اندوه بگذرد، همه سال به اندوه خواهد گذشت.
مختصر آن كه، دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همه سال بود . اما اگر در پايان دوازده هزار سال جهان درهم مى شد و آشفتگى نخستين، باز مى گشت و اگر به نشان آن، در پايان هر سال قانون از ميان بر مى خاست، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگى نهايى و پايان سال را بر خود داشت .
در اين روز كار كردن و نظام عمومى را رعايت كردن نيز از ميان برمى خاست و شايد عياشى ها و «ارجى» بارى ديگر براى يك روز باز مى گشت .
نحسى سيزدهم عيد، نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود. »كه در پى پيروزى نيكى بر بدى، روز رهايش انسانها از جهان مادى و بازگشت ارواح به جهان مينوى است و خارج شدن از روال عادى زندگى و تعطيلى كارهاى روزمره و ترك خانه و كاشانه و سپرى كردن آن به بازى و تفريح در بيرون شهر و … همگى تمثيلى از آشفتگى هزاره سيزدهم جهان است.