ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 24-04-2016 در ساعت 01:56
بار پروردگارا، دلهاي ما را به باطل ميل مده پس از آنکه به حق هدايت فرمودي و به ما از لطف خود
رحمتي عطا فرما، که تويي بسيار بخشنده (بيمنّت).
آل عمران آیه 8
*خادمه رقیه خاتون(س)* (23-04-2016), مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* (23-04-2016), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (22-04-2016), حسنعلی ابراهیمی سعید (23-04-2016), شهاب منتظر (23-04-2016)
❤ |
ابی حجاف از محمد بن عمر بن حسن، از زینب، به نقل از فاطمه علیهاالسلام و اشجع،
بلید بن سلیمان (از ابیحجاج، محمد بن عمرو هاشمی)
از زینب دختر علی (علیهالسلام) نقل كرد كه فاطمه علیهاالسلام فرمود:
«قالت فاطمه علیهاالسلام: ان رسول الله قال لعلی اما انك یابن ابیطالب و شیعتك فیالجنه»،
«و سَیجیء اقوام ینتحلون حبكَ ثم یمرقونَ مِنَ الاسلامِ كما یمرق السهم مِن الرمیه»؛
رسول خدا به علی (علیهالسلام) فرمود:
«ای پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت اند
و به زودی قومی میآیند كه از دوستی تو سخن میگویند.
آنگاه از اسلام فرار میكنند، مانند پرت شدن تیر از كمان.»
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
*خادمه رقیه خاتون(س)* (23-04-2016), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (23-04-2016), یوسف رضا (23-04-2016), شهاب منتظر (23-04-2016)
❤ |
زینب کبری(س) به دنیا آمده بود
تا صبر و شکیبایی را از حضور
خویش شرمسار کند.
آه از نماز شب نشسته
و قامت نا گهان خمیده !
آه از موی سپید یک شبه
!...آه از دل زینب !
آه،ای ام المصائب،
تمام داغها و سوگها،
در حضور مصیبتهای تو
رنگ میبازد و از یاد میروند.
تمام زمین وزمان بر کربلا میگریند
و تمام کربلا بر زینب(س)
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 31-03-2018 در ساعت 01:48
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
*خادمه رقیه خاتون(س)* (23-04-2016), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (23-04-2016), یوسف رضا (23-04-2016), شهاب منتظر (23-04-2016)
❤ |
زینبم، چشم بر هم بگذار!
چشم بر این دنیای پرآشوب و هیاهو فرو بند!
دیگر آسوده شدی مادر، از آنکه ناله بی مادری را در
گلو خفه کنی و شبانه در پی تابوت من بدوی؛
بار سترگ امانت مرا به دوش بکشی و حسرت زده
دستان گرم مادری که گیسوانت را ببافد،
برای برادرانت جای خالی او را پر کنی.
دیگر آسوده شدی مادر، از اینکه تنهایی و غربت پدرت علی
را در کوچه های مدینه ببینی و غم سنگینی که
کمر مرا خم کرد در دل کوچکت جای دهی.
عزیز مادر! دیگر آسوده شدی از دیدن فرق شکافته
عدالت و کاسه های شیر در دست یتیمان بی پدر مانده کوفه.
پاره تن مادر! چشم فرو بند بر تزویر معاویه و طمع یاران
دنیازده. دیگر آسوده شدی از فرو دادن جرعه های
زهری که جگر حسنم را هزار پاره کرد.
زینبم! دیگر آرام بگیر.
از سعی میان صفای گودال تا مروه خیمه گاه
چشم فرو بند بر قامت رعنا و خونین علی اکبر
و لاله های شکفته بر سپیدی گلوی اصغر!
دیگر علمداری از سمت شط برنمی گردد و دیگر خورشیدی
که عاشقش بودی، بر فراز گودال طلوع نخواهد کرد.
عزیز دلم! خطبه هایت، ستون های ستم را لرزاند.
شرم را بر چهره بی وفایی، و عجز و
زبونی را درچشمان آن پست دیدم؛
ن گاه که از حنجره پاک تو، «ما رأیت الا جمیلا» جاری شد.
دختر دردانه ام! اینک، کنار بسترت به استقبال آمده ام.
صدای «یا ایتها النفس المطمئنه» تمام ملکوت
را پر کرده است؛
زینبم، پلک بر هم بگذار!
فاطره ذبیح زاده
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
*خادمه رقیه خاتون(س)* (23-04-2016), فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (24-04-2016), یوسف رضا (23-04-2016), شهاب منتظر (23-04-2016)
من نگاهم نگاهِ بر راهم
ناله ام گریه های بی گاهم
حِق حق ام سرفه ام نفس زدنم
من بریده بریده ام آهم
بوی گودال می دهد دستم
تشنه ام روضه های جانکاهم
چشم نه سر نه جان را نه
آه تنها حسین می خواهم
حرم گرم و ساده ام پاشید
رفتی و خانواده ام پاشید
چشم ها تار می شود گاهی
درد بسیار می شود گاهی
درد پهلو چقدر طولانیست
سرفه خونبار می شود گاهی
روضه ای که سکینه هم نشنید
سرم آوار می شود گاهی
پیش ام البنین نشد گویم
حرف دشوار می شود گاهی
گرمی آفتاب یادم هست
التماس رباب یادم هست
شانه وقتی که خیزران بخورد
دست سخت است تا تکان بخورد
و از آن سخت تر به پیش رباب
ضربه ای طفلِ بی زبان بخورد
من صدایش شنیده ام از دور
تیر وقتی به استخوان بخورد
از همه سخت تر ولی این است
حنجر کوچکی سنان بخورد
حرمله خنده بی امان می زد
غالباً تیر بر نشان می زد
تا صدای برادرم نرسید
وای جز خنده تا حرم نرسید
ناله ام بند آمد از نفست
نفسم تا به حنجرم نرسید
بین گودالِ تو به داد من
هیچ کس غیر مادرم نرسید
گرچه خوردم کُتک به جانِ خودت
پنجه ای سمت معجرم نرسید
ناله ات بود خواهرم برگرد
جان تو جان دخترم برگرد
پسرت بود و بی مهابا زد
به لبت آب بود اما زد
تا صدای من و تو را ببُرد
چکمه پوشی به سینه ات پا زد
دید زخم است و جای سالم نیست
نیزه برداشت بین آنها زد
عرقش را گرفت با دستش
بعد از آن آستین که بالا زد
روضه ی پشت گردنت سخت است
خنجرش را درست آنجا زد
بعد او جوشن تو را کندند
رفت و پیراهن تو را کندند
شاعر : حسن لطفی
*خادمه رقیه خاتون(س)* (23-04-2016), فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (24-04-2016), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (23-04-2016), یوسف رضا (23-04-2016)
❤ |
زینب(س)، آبروی صبورى و آیت بزرگ ایستادن است
و کدام مفسر و تفسیر به ژرفای بطن در بطن این آیت سترگ راه خواهد یافت.
اگر او نبود،چه کسی انگاره ناتوان بودن زن را از ذهنها میشست؟
چه کسی توانایی و عظمت زن را چونان خورشید
بر پلکهایی که به کجبینی و کمبینی و بدبینی عادت کردهاند، میتاباند؟
حدیث دردهای زینب(س) را هیچ قلمی برنمیتابد.
هیچکس نیست که بیقراری اشکها را در مرور
غمهای زینب(س) پشت پلکهایش تجربه نکند.
هیچ عاطفهای نیست که شنیدن
آنچه بر زینب(س) رفت، طوفانیاش نکند.
سمیه سادات منصورى
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
شهاب منتظر (12-04-2017)
❤ |
ابی حجاف از محمد بن عمر بن حسن، از زینب، به نقل از فاطمه علیهاالسلام و اشجع،
بلید بن سلیمان (از ابیحجاج، محمد بن عمرو هاشمی)
از زینب دختر علی (علیهالسلام) نقل كرد كه فاطمه علیهاالسلام فرمود:
«قالت فاطمه علیهاالسلام: ان رسول الله قال لعلی اما انك یابن ابیطالب و شیعتك فیالجنه»،
«و سَیجیء اقوام ینتحلون حبكَ ثم یمرقونَ مِنَ الاسلامِ كما یمرق السهم مِن الرمیه»؛
رسول خدا به علی (علیهالسلام) فرمود:
«ای پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت اند
و به زودی قومی میآیند كه از دوستی تو سخن میگویند.
آنگاه از اسلام فرار میكنند، مانند پرت شدن تیر از كمان.»
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اگر صبح قیامت را شبی است ،
آن شب است امشب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت
بر لب است امشب
برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب بی تو چون در ذکر
یا رب یا رب است امشب
جهان پر انقلاب و من غریب ، این دشت پر وحشت
تو در خواب خوش و بیمار
در تاب و تب است امشب
سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم
مرا با هر دو اندر دل
هزاران مطلب است امشب
صبا از من به زهرا( س) گو بیا ، شام غریبان بین
که گریان دیده ی دشمن
به حال زینب است امشب
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
دلت ميخواهد كه طاقت بياوري،
صبوري كني و حتي به حسين دلداري بدهي.
بچهها چشمشان به توست؛
تو اگر آرام باشي، آرامش ميگيرند و اگر تو بي تابي كني،
طاقت از كف ميدهند.
سجاد كه در خيمه تيمار تو خفته است،
حادثه را در آينه نگاه تو دنبال ميكند.
پس تو بايد آنچنان با آرامش و طمأنينه باشي،
انگار كه همه چيز منطبق بر روال معهود پيش ميرود.
و مگر نه چنين است؟
مگر تو از بدو ورود به اين جهان، خودت را مهياي اين روز نميكردي؟
پس بايد قطره قطره آب شوي و سكوت كني.
جرعه جرعه خون دل بخوري و دم برنياوري.
همچنان كه از صبح چنين كرده اي.
حسين از صبح با تك تك هر صحابي،
به شهادت رسيده است،
با قطره قطره خون هر شهيد، به زمين نشسته است
و تو هر بار به او تسلي بخشيده اي.
هر بار قلبش را گرم كرده اي
و اشك از ديدگان دلش ستردهاي.
هر بار كه از ميدان باز آمده است،
افزايش موهاي سپيد سر و رويش را شماره كردهاي،
به همان تعداد، در خود شكستهاي،
اما خم به ابرو نياوري.
خواهر اگر تعداد موهاي سپيد برادرش را نداند كه خواهر نيست.
خواهر اگر عمق چروكهاي پيشاني برادرش را نشناسد كه خواهر نيست.
تازه اينها مربوط به ظواهر است.
اينها را چشم هر خواهري ميتواند در سيماي برادرش ببيند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
زينب يعني شناساي بندهاي دل حسين،
يعني زيستن در دهليزهاي قلب حسين،
عبور كردن از رگهاي حسين و تپيدن با نبض حسين.
زينب يعني حسين در آينه تأنيث.
زينب يعني چشيدن خار پاي حسين با چشم.
زينب يعني كشيدن بار پشت حسين، بر دل.
وقتي از سر جنازه مسلم بن عوسجه آمد،
وقتي كه كه محاسنش به خون حبيب، خضاب شد،
وقتي كه رمق پاهايش را در پاي پيكر حر بن يزيد رياحي ريخت،
وقتي كه از كنار سجاده خونين عمرو بن خالد صيداوي برخاست،
وقتي كه جگرش با ديدن زخمهاي سعيد بن عبدالله شرحه شرحه شد،
وقتي كه عبدالله و عبدالرحمن غفاري با سلام وداع،
چشمان او را به اشك نشاندند،
وقتي كه زهير به آخرين نگاهش دل حسين را به آتش كشيد،
وقتي كه خون وهب و همسرش، عاشقانه به هم آميخت
و پيش پاي حسين ريخت،
وقتي كه جون، در واپسين لحظات عروج،
سراسر وجودش را به رايحه حضور حسين، معطر كرد،
وقتي كه...
در تمام اين اوقات و لحظات،
نگاه تو بود كه به او آرامش ميداد
و دستهاي تو بود كه اشكهاي وجودش را ميسترد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
شهاب منتظر (13-04-2017)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)