نرگس منتظر (22-07-2017)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- *.~* هجران ... *.~*
- بسم رب الشهدا والصدیقین
- برگه عبور يك شهيد با مهر سيدمجتبي هاشمي+عكس
- سلام بر آنان که نه اهل نان بودند و نه اهل نام
- دلم عجيب گرفته است
- تو چه مي داني كه رمل و ماسه چيست؟
- همیشه ڪہ شهادتـ بہ "خونے" شدن...
- .*.✿.*. شهید و شهادت در کلام حضرت آیت الله...
- بابا سلام
- دلنوشته فرزند شهید به رهبر انقلاب
❤ |
السلام علیک ای مسافر راه حسین
السلام علیک ای فدایی پیر خمین
آسمان شده خاک مزارت
کربلا شده باغ و بهارت
نشسته نام تو، به لوح آسمان
نشان راه عشق، شهید بی نشان
همه هستی تو نذر ساقی علقمه شد
بی نشانی تو بی نشانی فاطمه شد
تو عصاره ی عشق خدایی
گل گمشده ی شهدایی
به خاک کربلا، گرفتی آشیان
نشان راه عشق، شهید بی نشان
تا مگر برسد به مزار معطر تو
به کجا برود به هوای تو مادر تو؟
دل نداده به غیر نگاهت
مادر تو نشسته به راهت
در انتظار تو، به لب رسیده جان
نشان راه عشق، شهید بی نشان
مانده در دل ما یاد هیبت حیدری ات
یادگار تو شد غیرت علی اکبری ات
ای نماز تو مست شهادت
ای فدایی راه ولایت
نمی شناسمت، ولی زبانزدی
فدایی حسین، گل محمدی
به خاک کربلا، گرفتی آشیان
نشان راه عشق، شهید بی نشان
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
تو خاك ما ستاره هايی دفنند
كه دلشون مي خواست معما باشند
تا كه شناسنامه ماها باشند
تا كه شناسنامه ماها باشند
ستاره ها رفتن و نوبت ماست
حالا كه دنيا خيلي بي قراره
دستامونو به هم بديم بدونيم
عهدي كه بستيم برگشتن نداره
حالا شما بزرگ اين ديارين
باعث دلشوره مردم نشين
شما شناسنامه شدين و بايد
حواستون باشه يه وقت گم نشين
خدا نياره روزي و كه برگي
رو اين درخت زرد و تشنه باشه
حواستون باشه به درد مردم
بركت دهكده به مردم اشه
ستاره ها رفتن و نوبت ماست
نذاريم عطر يادشون كم بشه
نذاريم از نفس بيفته جنگل
يا ساقه صنوبري خم بشه
حواسمون باشه كه تبر زياده
تبر به دستش هم وفا نداره
دستامونو به هم بديم نذاريم
تبر بياد يه دست صدا نداره
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
بی گمان نیل و لبنان تو را می شناسند
ابرها باد و باران تو را می شناسند
سجده در سجده هر نیمه شب در سجودی
سوهای خرامان تو را می شناسند
آفتاب تغزل تو شعر سپیدی
بیت های زمستان تو را می شناسند
یک سحر آسمانی برایت دعا کرد
دست های جماران تو را می شناسند
بیدمجنون! چو افتاده ای سربلندی
قله ها، کوه ایمان تو را می شناسند
دهکده دهکده نان و عشق را سرودی
لهجه های فراوان تو را می شناسند
عشق هم نسبتا چیز چندان بدی نیست
قلب های پریشان تو را می شناسند
عاقبت دل به دریا زدی باخبر باش
گرگ های بیابان تو را می شناسند
نعش خود را تو سنگر به سنگر کشاندی
پس تمام شهیدان تو را می شناسند
علی دولتیان
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
شبى از خاك تا افلاك رفتيد
و با گل پيكرى صد چاك رفتيد
شما پروانهى افلاك بوديد
جدا از تيرهگى خاك بوديد
لب تكبيرتان اعجاز ميكرد
گره از دست و پاتان باز ميكرد
اگر لبهايتان غرق دعا بود
نگاه دستتان سوى خدا بود
اگر با داغ تركش داغ گشتيد
چو لاله نو عروس باغ گشتيد
شما در بند جان و تن نبوديد
كه خود را با شهادت آزموديد
عليگونه از اينجا پر كشيديد
و در آغوش حق خوش آرمیدید
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
سلام ای لاله های پرپر
جان نثاران عشق حیدر
بی پلاکان ِ بی ادّعا
فدایی های عشق زهرا
فدای دین و باور هاتان
اَمان از اشک مادر هاتان
قلبشان به غم شد آغشته
استخوان هایتان برگشته
به عرش حسینی مهمانید
به پیش خمینی مهمانید
با خمینی چو پیمان بستید
عهد عاشقی را نشکستید
همچو گل شدید ای مشتاقان
پرپر ِ راه دین و قرآن
شما که عزیز دلهایید
پیرو ِ حسین زهرایید
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
بی گمان نیل و لبنان تو را می شناسند
ابرها باد و باران تو را می شناسند
سجده در سجده هر نیمه شب در سجودی
سوهای خرامان تو را می شناسند
آفتاب تغزل تو شعر سپیدی
بیت های زمستان تو را می شناسند
یک سحر آسمانی برایت دعا کرد
دست های جماران تو را می شناسند
بیدمجنون! چو افتاده ای سربلندی
قله ها، کوه ایمان تو را می شناسند
دهکده دهکده نان و عشق را سرودی
لهجه های فراوان تو را می شناسند
عشق هم نسبتا چیز چندان بدی نیست
قلب های پریشان تو را می شناسند
عاقبت دل به دریا زدی باخبر باش
گرگ های بیابان تو را می شناسند
نعش خود را تو سنگر به سنگر کشاندی
پس تمام شهیدان تو را می شناسند
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
یادباد آن صحنههای رزم عشاق نمونه
پر شده اینجا هواشان، هم چو بوی عطر پونه
دشتها پر شد ز لاله، نغمههای عاشقانه
قد کشید از خون پاکان، لالههای واژگونه
یادتان خوش ای رفیقان، ای شهیدان خدایی
ای بلاجویان عاشق، بلبلان بینشونه
آمدند اینک دوباره آن پرستوهای عاشق
در میان جمع نالان، خسته از دور زمونه
مادران قد خمیده با دلی پر زآرزوها
نقش بسته چهرههاشان، اشکهای دونه دونه
دستها عکس جوانی، زیر لب ذکری گرفته
از خدا میخواهد او را، کاش برگردد به خونه
سهم ما هم مانده بر جا، از میان اشک و لبخند
غربت شبهای تار و گریههای بیبهونه
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
تو ای بی نشان از نشانت بگوی
وز آن تکه از استخوانت بگوی
بجاء مانده تکه ای زیر خاک
تفنگ یا چفیه، پوتین یا پلاک
تکه استخوانی جدا از بدن
غریبانه بر خاک و خونین کفن
تو گمنام نیستی که گم نام ما
همایی که بنشسته بر بام ما
دلاور کمی از رشادت بگوی
وز آن جانفشانی،شهادت بگوی
وز آن لحظه ای که پرپر شدی
به بحر شهادت چو گوهر شدی
تو با خون خود غسل دادی بدن
لباس بخون نشسته کردی کفن
مریزاد به حمیت و غیرتت
رشادت، سلحشوری هم عزتت
چه مردانه رفتی،ندادی تو باج
ز ملکت کسی را ندادی خراج
تو ای پادشه، ای شهید وطن
مبارک به تو باد این تخت و تاج
همیشه بود زنده هم نام تو
که دشمن ذلیل مانده در دام تو
هماره بود نام تو جاودان
که گلگون زخونت،زمین وزمان
شهادت بود برترین نامها
برازنده است باشد ای، قهرمان
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
❤ |
تداعی میکند یاد تورا هر بار ،سومار
گلم،تا کی بخوابی بستر غمبار ، سومار
برای دیدن و بوسیدن وبوییدنت ، مادر
ببین پای پیاده آمدم این بار ، سومار
سراغت را گرفتم از رفیقانت به نومیدی
نشانم داده اند از آنسوی دیوار، سومار
عزیزم ،سر بنه بر سینه ام،نالد برای تو
چگونه میدویده با تن تبدار ، سومار
ببین چشمانم از هجران تو کم سو شده مادر
مرا با خود ببر در خواب یا بیدار، سومار
نمی ببینم دگر لبخند زیبایت به رویاها
دلم خوش کرده آن نقش تو بر دیوار، سومار
دکتر فاضلی دوست
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نرگس منتظر (22-07-2017)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)