مولای متقیان حضرت علی(ع)، در نهجالبلاغه خطبه ۱۰۸، پیامبر اکرم(ص) را اینگونه وصف فرموده: «پیامبر طبیبی بود که بر سر بالین بیماران حاضر میشد و مرهم بر جای خود قرار میداد و آنچه که برای مداوا نیاز بود انجام میداد و دلهای کور، گوشهای کر و زبانهای لال را معالجه مینمود…»
پس علم طب در اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است و میتوان گفت که سرآغاز علم طب آموزههای وحی بوده است اما تجربه دانشمندان هم بدان افزوده شده و تدریجا این دانش گستردهتر شده و میشود.
دستورات و قوانین اسلامی برای سلامتی و عافیت دنیوی و اخروی نازل شده ولی این دستورات فقط به سلامتی جسم محدود نمیشود بلکه سلامتی در دنیا و آخرت مورد توجه میباشد.
مسلمانان باید در به دست آوردن هر دو سلامت کوشا باشند، در سلامتی دنیا باید در پی به دست آوردن آسایش و آرامش جسمی و روحی باشند و در سلامتی آخرت نیز در پی رحمت و بخشش الهی باشند.
تاریخچه طب سنتی
بر اساس شواهد تاریخی، ایران منشأ طب در جهان بوده است، به طور مکتوب نخستین فردی که به عنوان پزشک معرفی شده حدود ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح شخصی به نام «تریتا» در ایران بوده که توسط اهورا مزدا به زرتشت معرفی شده است. در این مکتب علاوه بر درمان بر بهداشت نیز تاکید شده بود. پاکی چهار عنصر هوا، خاک، آب و آتش از دستورهای مهم این مکتب بوده است.
کتابهای طب سنتی افرادی چون زکریای رازی و ابن سینا شهرت زیادی دارند تا جایی که قریب به ۵۰۰ سال در دانشکدههای اروپایی و آسیایی توسط اساتید تدریس شده است و به عنوان منابع اصلی علم طب شناخته شده است.
در این آثار، طب سنتی بر اساس چهار طبیعت مزاج انسان از جمله، بلغم، صفرا، سودا و خون و نیز گرمی و سردی مزاج به درمان بیماری میپردازد و بر اساس آن بیماریها را به سه دسته بیماریهای سوء مزاجی، سوء ترکیبی و بیماریهای تفرق و اتصال تقسیم میکند.
افرادی که تغذیهای مناسب با مزاج خود از لحاظ سردی، گرمی، خشکی یا رطوبت دارند در دسته بیماریهای سوء مزاجی در طب سنتی قرار میگیرند، افرادی که با نقصی در بدن به دنیا میآیند در دسته بیماریهای مربوط به ترکیب یا و افرادی که در عضوی از بدن دچار شکستگی یا بدجوش خوردن ناحیه هستند در طب سنتی در دسته بیماریهای تفرق و اتصال قرار میگیرند.
از دیدگاه ابن سینا طب علمی است که به واسطه آن احوال بدن انسان شناخته میشود و مطابق همین شناخت به درمان آن پرداخته میشود.
زکریای رازی، ابن سینا و تمامی پزشکان و اطبای ایرانی وظیفه پزشک را حفظ تندرستی انسان دانسته و درمان مناسب و به موقع را هدف پزشکی ارزیابی کردهاند. در واقع تعهد و مسئولیتی که اطبای ایرانی نسبت به درمان بیماران داشتهاند آنچنان بوده که کتب باارزش پزشکی ایران به تدریج به یونان و غرب فرستاده و ترجمه شد و نام دانش پزشکی با ایران اسلامی عجین شد.
در دین اسلام درباره اصول کلی پزشکی و بهداشت دستورهایی به مسلمانان داده شده که میتوان از این دستورها به عنوان پایههای اصلی علم پزشکی اسلامی یاد کرد.
احادیثی نیز از پیامبر گرامی اسلام(ص) درباره سلامت، بیماری، بهداشت و مسایل دیگر مربوط به پزشکی نقل شده است که بعدها نویسندگان اسلامی آنها را تدوین کردند و بر آن شرحها نوشتند و این مجموعهها به نام «طب النبی» معروف گردید.
از امام جعفر صادق(ع) نیز روایات زیادی درباره بیماریها و درمانها نقل شده که همه رنگ دینی و مذهبی دارد و نشاندهنده توجه دین اسلام به دانش ارزشمند طب است.